کتاب تونی تنبل سی و هفتمین جلد از مجموعه فسقلی ها اثر تونی گراس با بازآفرینی شکوه قاسم نیا و ترجمه ی تریفه قسیمی، از سوی انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
تونی پسر بسیار کند و تنبلی است. او هر روز به سختی از خواب بیدار می شود و با چشمانی نیمه باز صبحانه می خورد و بعد برای این که تا مدرسه پیاده نرود، با یکی از دوستانش که معلول است همراه شده، روی ویلچر کنار او می نشیند و به مدرسه می رود. البته این تنبلی تونی کمی پدرش رفته، پدر تونی برای این که روزها بخوابد، همیشه کارهایی را انتخاب می کند که امکان شب کاری داشته باشند. پدر هیچ وقت در کارهای خانه به مادر تونی کمک نمی کند. تنبلی های این پدر و پسر باعث شده که خانه ی آن ها همیشه به هم ریخته و نامرتب باشد. یک روز پدر تونی موقع خارج شدن از خانه فراموش کرد در را ببندد، بعد از او تونی از خانه بیرون آمد و او هم از سر تنبلی در را قفل نکرد. هیچ یک از آن ها متوجه میمونی که روی شاخه ی درخت حیاط نشسته بود نشدند. آقا میمونه از فرصت استفاده کرده و وارد خانه می شود. میمون بازیگوش در خانه اوضاعی به وجود می آورد که باعث تغییر اساسی در رفتارهای تونی و پدرش می شود!
مجموعه ی مصور فسقلی ها دربرگیرنده ی چهل و پنج جلد کتاب است که هر یک از آن ها داستانی بامزه و آموزنده برای کودکان بیش از دبستان و سال های اول و دوم ابتدایی را روایت می کند. شخصیت اصلی هر یک از آن ها دختر یا پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادت منفی دارد؛ به عنوان مثال: لجباز است، خجالتی است، دروغ می گوید، بیش از حد خیال بافی می کند، تنبل و نق نقو است، بداخلاق است و ... این داستان ها به گونه ای هستند که مخاطب از همان ابتدا بدی رفتار شخصیت اصلی را حس می کند و متوجه زشتی کارش می شود و در پایان همگام با شخصیت اصلی می آموزد که چگونه رفتار و عادت بدش را ترک کند. از ویژگی ظاهری این مجموعه می توان به تصاویر رنگی و بسیار شادی که در هر صفحه وجود دارد اشاره کرد که همین امر سبب برقراری ارتباط بسیار خوب کودک خردسال با کتاب می شود.
برشی از متن کتاب
یک روز اخبار رادیو اعلام کرد که بچه میمونی از باغ وحش فرار کرده است. شب، پدر تونی مثل همیشه سوار ماشینش شد تا به محل کارش برود. او یادش رفت که در خانه را ببندد. هیچ کس متوجه نشد که میمونی روی شاخه ی درخت خانه نشسته است. صبح روز بعد، تونی بیدار شد که به مدرسه برود. اما هر چه گشت لباس مدرسه اش را پیدا نکرد. با خودش گفت: «چرا لباس هایم غیب شده اند!» خواب آلود در کمد را باز کرد. لباس دیگری درآورد و پوشید و رفت. او هم میمون کوچولو را روی شاخه ی درخت ندید. آن روز پدر و مادر تونی هم در خانه نبودند. میمون از شاخه پرید پایین. آمد توی خانه و به گشت و گذار مشغول شد. اول به اتاق ها سرکشی کرد و همه چیز را به هم ریخت. بعد به آشپزخانه رفت. وای که چقدر خراب کاری کرد! هر چه را که جلوی چشمش بود، خورد. ظرف های خالی را هم به این طرف و آن طرف پرت کرد. تخم مرغ ها را انداخت توی ظرف مربا. کره را با سالاد قاطی کرد. سس گوجه فرنگی را هم ریخت توی شیر. وقتی مادر تونی به خانه آمد، از دیدن آن همه ریخت و پاش نزدیک بود بیهوش شود. روزهای بعد هم اتفاق های عجیب و غریبی در خانه می افتاد. ته مانده ی غذا و پوست موز در دست شویی پیدا می شد. کتاب های مدرسه ی تونی، توی ماشین لباسشویی دیده می شد.
- کتاب های بنفشه
- برای پیش دبستانی ها و سال های اول و دوم
- نویسنده: تونی گراس
- مترجم: تریفه قسیمی
- باز آفرینی: شکوه قاسم نیا
- انتشارات: قدیانی
نظرات کاربران درباره کتاب تونی تنبل (فسقلی ها 37)
دیدگاه کاربران