کتاب قل قلو دوقلو (فسقلی ها 32)

کتاب قل قلو دوقلو سی و دومین جلد از مجموعه فسقلی ها اثر تونی گراس با بازآفرینی شکوه قاسم نیا و ترجمه ی تریفه قسیمی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

"رزی" و "رزا" دو خواهر دوقلو هستند که شباهت بسیار زیادی به هم دارند؛ هیچ کس نمی تواند آن ها را از هم تشخیص بدهد تا حدی که حتی بعضی وقت ها مادرشان هم آن ها را از یکدیگر تشخیص نمی دهد، به خاطر همین، همه آن دو را "قل قلوها"  صدا می زنند. البته اگر کمی به کارهایی که آن ها می کنند دقت کنند، می توانند آن دو را از هم تشخیص بدهند. مثلا رزی دختر خیلی مرتبی است و همیشه اتاقشان را جمع و جور می کند اما رزا این طور نیست و همیشه اسباب بازی هایش را این ور و آن ور می اندازد. قل قلوها از وقتی به مدرسه رفته اند، مدام با هم دعوا می کنند و دوست ندارند کسی آن ها را قل قلوها صدا کند! یک روز آن ها از مادرشان اجازه گرفتند که با دوچرخه به اداره‌ی پست بروند. رزا سوار دوچرخه‌ی رزی شد و به سمت اداره‌ی پست راه افتاد. هرچقدر رزی دنبالش دوید و از او خواست دوچرخه اش را پس بدهد، رزا تندتر پا زد، از او دورتر شد، ناگهان...

مجموعه ی مصور فسقلی ها دربرگیرنده ی چهل و پنج جلد کتاب است که هر یک از آن ها داستانی کودکانه و آموزنده برای کودکان پنج تا نه ساله روایت می کند. شخصیت اصلی هر یک از آن ها دختر یا پسر بچه ای است که یک ویژگی یا عادت منفی دارد؛ به عنوان مثال خجالتی، خیالباف، بد اخلاق یا تنبل است، دروغ می گوید یا ... این داستان ها به گونه ای طرح شده که مخاطب از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت اصلی را حس کرده متوجه زشتی کارش می شود و در پایان همگام با شخصیت اصلی می آموزد که چگونه رفتار و عادت بدش را ترک کند. از ویژگی ظاهری این مجموعه می توان به تصاویر رنگی و بسیار گیرای آن اشاره کرد که باعث جذب کودک و برقراری ارتباط بسیار خوب و موثر با کتاب می شود.

 

برشی از متن کتاب

هیچ کس نمی تواند بفهمد کدام رزا است و کدام رزی. به همین خاطر، همه صدایشان می کنند، "قل قلوها." البته قل قلوها، در بعضی چیزها خیلی فرق دارند. مثلا رزی خیلی مرتب و منظم است، رُزا نه. رزی اتاقشان را جمع و جور و مرتب می کند، رزا مئ آید و همه‌ی اسباب بازی هایش را این ور و آن ور می اندازد. مادر هم نمی فهمد کدامشان بوده که اتاق را شلوغ کزده. دو قلوها از وقتی به مدرسه رفته اند.، دائم با هم دعوا دارند. آن ها دوست ندارند کسی صدایشان کند قل قلوها. رزی می گوید: "من مثل رزی نیستم!" و دعوا شروع می شود. یک روز دوقلوها تز مادرشان اجازه گرفتند که با دوچرخه به اداره‌ی پست بروند. رزا پرید روی دوچرخه‌ی رزی، و حرکت کرد. رزی دنبالش دوید و داد زد: "دوچرخه ام را بده!" اما رزا گوش نکرد و تندتر پا زد. کمی آن طرف تر، دختر همسایه، داشت ماشین پدرش را می شست. رزا با دوچرفه زد به گودال آبی که جمع شده بود. آب به همسایه سر و روی دختر همسایه پاشید. دختر همسایه جیغ زد: "خیسم کردی! به مامانت می گویم!" رزی ایستاد تا به او کمک کند. اما دختر همسایه از دست هر دوتایشان عصبانی بود. رزا با دوچرخه به پارک رسید؛ رزی هم پیاده به دنبالش. توی پارک، زنی با سگش رد می شد. رزا یواشکی، قلاده‌ی سگ را از گردنش باز کرد. سگ دوید به دنبال سنجابی که آن طرف ها بود. نگهبان پارک دید و داد کشید: "این چه کاری بود؟" روزی دنبا سگ دوید...      

• کتاب های بنفشه
• برای پیش دبستانی ها و سال های اول و دوم
• نویسنده: تونی گراس
• بازآفرینی: شکوه قاسم نیا
• مترجم: تریفه قسیمی
• انتشارات: قدیانی