کتاب تارک دنیا مورد نیاز است نوشته میک جکسون با ترجمه گلاره اسدی آملی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
این کتاب ده داستان کوتاه دارد که میتوان آنها را در دسته داستانهای طنز انگلیسی قرار داد. موضوعات قصهها بهگونهای است که هم برای کودکان مناسب است و هم بزرگسالان نسبت به آن علاقه نشان میدهند. همه داستانها در فضایی واقعی شروع میشوند اما کمی بعد فضا کمی فانتزی میشود و به سمت تخیل و غیرمنطقی بودن پیش میرود. ماجراهای طنز، در سرتاسر داستانها به چشم میخورد اما همین که به انتهای ماجرا نزدیک میشویم ورق برمیگردد و داستان کمی غمگین و بیشتر حیرتآور تمام میشود. میک جکسون همه ی ده داستان این مجموعه را در فضایی متفاوت نگارش کرده است، فضایی که نمیشود دوستش نداشت. "تارک دنیا مورد نیاز است" یکی از داستانهای این مجموعه میباشد که نام کتاب نیز از آن گرفته شده است. موضوع این داستان در مورد زن و مرد ثروتمندی است که با هم ازدواج میکنند و بعد از ازدواج ساکن باغی میشوند که در محوطهاش یک غار وجود دارد. زن بسیار به تاریخ علاقه دارد، بنابراین به فکر میافتد که تاریخ را در محل زندگیاش زنده کند. در همین راستا به همسرش پیشنهاد میدهد که کسی را برای زندگی در این غار استخدام کند و آن شخص برای استخدام باید تنها یک ویژگی داشته باشد و آن هم این است که باید "تارک دنیا باشد." مرد در ابتدا قبول نمیکند اما با شور و شوقی که از همسرش میبیند مخالفت را کنار میگذارد. منطق آنها برای چنین استخدامی این است که "مردم باید از خدایشان باشد که جای خواب و غذای رایگان به دست میآورند." البته این تارک دنیایی که قرار است استخدام شود باید ظاهری ژولیده داشته باشد و هرگز ناخنها، ریش و موهایش را کوتاه نکند تا به افرادی که در گذشتهها درون غار زندگی میکردند شباهت پیدا کند.
برشی از متن کتاب
بعضی از مردم پولدار به دنیا میآیند بعضیها هم بعدا پولدار میشوند. بقیه هم به اندازه آنها شانس نمیآورند. جایلز و ویرجینیا جارویس از دسته خوششانسها بودند. جایلز از کار در سیتی درآمد خوبی داشت. جینی (ویرجینیا) هم ثروتش را از پدر و مادرش به ارث برده بود بنابراین خبر ازدواج آن دو مثل صدای به هم خوردن گاوصندوق دو بانک گوش فلک را کر کرد. آنها بیرون شهر یک خانه بزرگ قدیمی با دوازده اتاق خواب خریدند که سر در آن ستونهای سنگی داشت و جاده پیچ در پیچی که به سردر میرسید از میان هکتارها جنگل میگذشت که بخشی از خود ملک بود. آنها دوست داشتند خانهشان را مثل ملاکهای دو قرن پیش اداره کنند. پس یک دشت پر از آهوی وحشی درست کردند، چندین بنای یادبود نیز سفارش دادند و یک زمین برای کروکه ساختند که در آن چند طاووس میخرامیدند و تعداد زیادی کارگر استخدام کردند که کار آشپزی و نظافت خانه را انجام دهند و به جایلز و جینی احترامی بگذارند که شایسته ثروت چشمگیرشان باشد. صبح یک روز شنبه جینی در بخشی از جنگل که تا آن روز کشفش نکرده بودند اسب سواری میکرد. در حین سواری به غاری کوچک و تاریک برخورد از اسب پیاده شد آرام آرام به ورودی غار نزدیک شد و با دقت به داخل آن نگاه کرد. گفت: "سلام" و یک دقیقه بعد جینی روی اسبش بود و با سرعت باد به سمت خانه میتاخت. هیجانش را به سختی میتوانست کنترل کند. اسبش را دم در رها کرد و با چکمههای گلی به طبقه بالا رفت. جینی داد زد: جایلز، عزیزم، جایلز. صدایش به سقف بلند خانه بر میخورد و در راهروها میپیچید. شوهرش از لای نردههای راه پله به او نگاه کرد مطمئن بود که جینی کار وحشتناکی کرده مثلا کبوتر مزاحمی را نشانه گرفته و اشتباهی به یکی از محلیها شلیک کرده است وقتی بالاخره توانست همسرش را پیدا کند برق شادی را در صورتش دید. جینی گفت: من یک غار پیدا کردم. جایلز انتظار شنیدن چنین خبری را نداشت و دو دقیقهای طول کشید تا عکس العمل مناسب برای آن پیدا کند. دست آخر گفت: آفرین جینی گفت: یک تارک دنیا برای غار پیدا کنیم. مثل اون قدیما. جایلز برخلاف همسرش هیچ وقت به درس تاریخ توجه نمیکرد و در نتیجه خیلی دنبال تارک دنیا هم نبود و اساسا نمیدانست که آنها به چه دردی میخورند اما همانطور که جینی تمام بعد از ظهر را تا موقع شام توضیح داد تارک دنیا به هیچ درد خاصی نمیخورد مگر به درد داشتن ظاهری به همریخته ،خلوت گزیدگی و کلا اشغال فضایی که بدون او فقط غاری خالی از سکنه است. در ابتدا این ایده به نظر جایلزعجیب میآمد اما بعد از یکی دو روز به این نتیجه رسید که این کار نوآوری خوبی است تا آخر هفته دیگر باورش شده بود داشتن یک تارک دنیا کاملا ضروری است و از این دلخور بود که چرا کسی زودتر این موضوع را به او گوشزد نکرده است هفته بعد در ستون آگهی استخدام روزنامه محلی یک آگهی استخدام چاپ کردند.
فهرست
1. خواهران پییرس 2. پسری که خواب رفت 3. قایقی در سرداب 4. جراح پروانهها 5. تارک دنیا مورد نیاز است 6. ربودن موجودات فضایی 7. دختری که استخوان جمع میکرد 8. بیهیچ ردپایی 9. گذر از رودخانه 10. دزد دکمه
نویسنده: میک جکسون ترجمه: گلاره اسدی آملی انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب تارک دنیا مورد نیاز است - میک جکسون
دیدگاه کاربران