«هرمان کارل هسه» (Hermann Karl Hesse) شاعر، داستان نویس و نقاش آلمانی الاصل بود. از مشهورترین آثار هرمان هسه میتوان به دمیان، گرگ بیابان، سیدارتها و بازی مهره شیشهای اشاره کرد. هر یک از این کتابها به جستجوی اصالت، خودشناسی و معنویت فرد میپردازند. هسه در سال 1946، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
«ماری گوندرت» و «یوهانس هسه» در 2 جولای سال 1877 میلادی در شهر جنگلی «کالو» واقع در «ووتمبرگ» آلمان صاحب فرزند پسری به نام هرمان هسه شدند. این زوج در هند در «ماموریت بازل» (Basel Mission) که زیر نظر یکی از انجمنهای مبلغین مسیحی پروتستان تاسیس شده بود، خدمت میکردند. مادر هسه در چنین ماموریتی در هند متولد شد و یکی از شاعران درخشان و خوانندگان مشتاق ادبیات و مسلط به 5 زبان دنیا بود. او قبلا با «چارلز ایسنبرگ» ازدواج کرده بود و صاحب دو پسر به نامهای «تئودور» و «کارل» بود که در هند متولد شده بودند. با این حال، پس از مدت کوتاهی، چارلز به دلیل بیماری جدی درگذشت و ماری سپس با یوهانس هسه ازدواج کرد. [caption id="attachment_277565" align="aligncenter" width="600"] تصویری از هرمان هسه در کودکی[/caption] هرمان فرزند دوم یوهانس و ماری بود. آنها قبلا در سال 1875 میلادی صاحب دختری به نام «ادل» شده بودند. هسه چهار خواهر و برادر دیگر داشت؛ «پاول»، «گرترود»، «مارولا» و «یوهانس». پدر هسه به یک اقلیت آلمانی در منطقه بالتیک که تحت امپراتوری روسیه بود، تعلق داشت. به همین دلیل هرمان هسه این امتیاز را داشت که بتواند تابعیت آلمان و روسیه را دریافت کند. یوهانس هسه در یک انتشاراتی مشهور کار میکرد که در زمینه کتابهای الهیات و درسی تخصص داشت و توسط پدر همسرش، «دکتر هرمان گوندرت»، اداره میشد.
هرمان هسه از همان دوران کودکی شخصیت پیچیدهای داشت و خانوادهاش مدیریت او را بسیار دشوار میدانستند. با تمام این اوصاف، او صاحب ذهنی خلاق و بسیار قدرتمند بود. زمانی که هرمان 4 ساله بود، خانواده به طور موقت برای مدت 6 سال به بازل سوئیس نقل مکان کردند. خانه آنها دارای باغی بزرگ و بسیار زیبا بود و بچهها آنجا آزادی زیادی برای لذت بردن داشتند.در ابتدا هرمان نیز از زندگی در بازل لذت میبرد. تعقیب پروانهها و همینطور تماشای قطارهایی که از نزدیک خانه عبور میکردند، لذت زیادی به او میداد؛ اما خیلی زود دنیای زیبای او به تاریکی تبدیل شد؛ زیرا بدخلقی و عصبانیت او به یک عادت تبدیل شده بود. پدرش اغلب او را به دلایل مختلفی همچون دروغهای ساده، دزدیدن سیب یا بدخلقیهایش تنبیه میکرد. هر بار که توسط پدرش مورد مواخذه قرار میگرفت، به سمت مادرش یا خواهر بزرگش ادل میدوید تا از او طلب بخشش کند. بعد از چند ماه او در مدرسه «Mission Nursery» ثبت نام کرد. در آنجا نگرش او بهبود یافت؛ گرچه این امر موقتی بود. هرمان به مدیر مدرسه، «پارسون پیفستر»، که او را خیلی درک میکرد نزدیک شد. نگرش رفتاری هرمان بد بود و طبیعت سرکش او والدینش را مجبور کرد مدرسهاش را یکی پس از دیگری تغییر دهند. والدین او بعد از دریافت یک سری شکایات از طبیعت زودرس فرزندشان از مدرسههای مختلف، متوجه شدند پسر آنها یک کودک عادی نیست. در یک لحظه آنها حتی به این فکر افتادند که هرمان را به پرورشگاه بسپارند؛ زیرا تربیت او برای آنها خیلی سخت بود. با این حال، آنها خیلی زود متوجه شدند که هرمان هسه دارای قدرت مشاهده کلاسیک بود؛ ذهنی باهوش که قادر به حفظ کردن تعداد زیادی شعر در مقایسه با سایر کودکان هم سن و سالش بود. علاوه بر این، او در کشیدن نقاشیهای شگفت انگیز و بداهه نوازی بسیار مهارت داشت. سرانجام خانواده به کالو بازگشتند و هرمان در مدرسه لاتین در «گوپینگن» به تحصیل پرداخت. نگرش او قابل کنترل شد و تا آنجا پیش رفت که همیشه والدینش را با گرفتن نمرات بالای کلاس تحت تاثیر قرار میداد. بعد از پایان تحصیلات ابتدایی، پدر و مادرش او را در حوزه علمیهای در «مالبورن» که باشکوهترین صومعه آلمان بود ثبت نام کردند. هرمان از حضور در معتبرترین مدرسه شبانهروزی آلمان بسیار خوشحال بود زیرا این مدرسه بود که غنیترین افکار را در او به وجود آورد و باعث پیشروی در دنیای ادبیات شد. فضای مدرسه برای او بسیار جذاب بود و رابطه خوبی با سایر دانشآموزان و معلمان خود برقرار میکرد. هرمان بعد از گذشت تنها چند ماه توانست از لحاظ علمی بسیار پیشرفت کند و در نوشتن مقاله و ترجمه شعر یونانی به آلمانی بسیار ماهر شود. با این حال، مرحله خوشحالی او خیلی طول نکشید؛ زیرا بحران شخصی او که زندگیاش را تحت تاثیر قرار داد شروع شد. نگرش سرکشانه او مسیر توسعه و پیشرفتش را مختل کرد.
بخشی از بیوگرافی هرمان هسه مربوط به دوران بحران او است. نخستین مواجهه هرمان با بیماری روانی در دوازده سالگی بود؛ زمانی که پدرش یوهانس هسه به دلیل فشار و تنش کاری زیاد، دچار افسردگی شدید شد. برای مدت دو ماه هرمان در یک بیمارستان تحت معالجه قرار گرفت و مادرش به همراه ادل در جستجوی مکانی برای خانه جدید بودند. هرمان از بیماری پدرش بسیار آشفته بود و ناتوانی او در انجام کارهای مفید، اوضاع را بدتر میکرد. سرانجام هرمان در موسسهای که تحت نظارت «کریستوف فردریش بلومهارد» (همکار پدربزرگ هرمان) بود ثبت نام شد و انتظار میرفت که او آنجا تحت درمانهای خاص قرار بگیرد. هرمان هسه در سن 17 سالگی با «اوژنی کلوب» 22 ساله آشنا شد. هنگامی که عشق خودش را اعلام کرد، اوژنی نپذیرفت. این کار او را به دنیای ناامیدی سوق داد و حتی اقدام به خودکشی کرد که در آن ناموفق بود. پس از آن، در «استتن» در موسسهای که برای کودکان عقب مانده ذهنی و صرع بود پذیرفته شد. بعد از گذشت چند ماه، هرمان نگرش مثبتی از خودش نشان داد و به دلیل رفتار خوبی که داشت توانست از آنجا آزاد شود. هرمان تحصیلات خود را در مدرسه متوسطهای در «کانستات»، نزدیک «اشتوتگارت» از سر گرفت. بعد از اینکه دوران امتحانات را با موفقیت گذراند، خانوادهاش به او اجازه دادند تا به خانهاش در کالو بازگردد. هرمان برای مدتی به پدرش در انتشاراتی کمک کرد. پدربزرگش او را به مطالعه گسترده ترغیب کرد و به کتابخانه وسیع خود که مملو از کتابهای مربوط به ادبیات جهان بود راه داد. تحت هدایت و حمایت پدربزرگش بود که هرمان بالهایی برای کشف دنیای ادبیات پیدا کرد.
بخش دیگری از زندگینامه هرمان هسه مربوط به دوران شروع نویسندگی است. پس از گذشت مدتی، هرمان به عنوان شاگرد مکانیکی در یک کارخانه بزرگ واقع در کالو مشغول به کار شد. از آنجا که او تصمیم گفته بود استقلال مالی داشته باشد، چند ماهی را در آنجا سخت کار کرد اما در نهایت به عنوان شاگرد به کتابخانهای در «توبینگن» پیوست. این کار نقطه عطف زندگی هرمان و شروع کار ادبی او بود.این کتابفروشی پر از کتابهای مربوط به الهیات، فلسفه و حقوق بود که جزو موضوعات مورد علاقه هرمان بودند. مسئولیتهای شغلی هرمان شامل سازماندهی، بستهبندی و بایگانی کتابها بود که از این کار خیلی لذت میبرد. علاقه او به کتاب آنقدر زیاد بود که حتی پس از اختصاص دوازده ساعت کار روزانه، باز دست از مطالعه برنمیداشت. حتی در روزهای یکشنبه، به جای خوش گذرانی با دوستانش، کتاب خواندن را ترجیح میداد و زمان زیادی را به تحقیق در مورد نوشتههای الهیات گوته، لسینگ، شیلر و متون متعدد در مورد اساطیر یونان اختصاص میداد. هرمان در سن 18 سالگی به استقلال مالی رسید و تصمیم گرفت افق مطالعهاش را تغییر دهد و جذب کارها و نوشتههای رمانتیک نویسندگان آلمانی به ویژه «کلمنس برنتانو»، «جوزف فریهر فون آیشندورف»، «فردریش هولدرلین» و «نوالیس» شد. هرمان با الهام از این نویسندگان، اولین شعر خود،یعنی مدونا (Madonna) را نوشت که در نشریات وین منتشر شد. همزمان در سال 1897، او اولین مجموعه شعر خود را با نام آهنگهای عاشقانه (Romantic Songs) منتشر کرد. اگرچه این کار خیلی موفقیتآمیز نبود، اما یکی از شعرهای این مجموعه به نام Grand Valse توانست طرفداران کمی از جمله خانمی به نام «هلن ویگت» را به سمت او بکشاند. این موضوع باعث تشویق بیشتر هرمان شد و در سال بعد وی مجموعه شعر دیگری را به نام یک ساعت بعد از نیمه شب (One Hour After Midnight) منتشر کرد. همسر هلن ویگت، آقای «اوژن دیدریخس»، ناشر جوانی بود که به خاطر جلب رضایت همسرش، با انتشار اشعار هرمان موافقت کرد؛ اما هر دو مجموعه ناموفق بودند زیرا نتوانستند خوانندگان را تحت تاثیر قرار دهند. تنها 54 نسخه از 600 نسخه چاپی آهنگهای عاشقانه فروخته شد و فروش یک ساعت پس از نیمه شب فاجعه بزرگی بود. مادر هرمان نیز آهنگهای عاشقانه را تایید نکرد زیرا آنها را بسیار جسورانه و گناهکارانه میدانست. هرمان انتظار چنین رفتاری را از مادرش نداشت و این کار او را بسیار شوکه کرد. در سال 1899، هرمان تصمیم گرفت از خانوادهاش دور شود و در یک کتابفروشی در بازل شروع به کار کرد.
هسه توانست با بسیاری از روشنفکران بازل رابطه نزدیکی برقرار کند. ناشر «ساموئل فیشر» متوجه شد که هرمان توانایی فوقالعادهای دارد و او را به نوشتن رمان تشویق کرد و به او کمک کرد تا اولین رمانش را به نام پیتر کامنزیند (Peter Camenzind) در سال 1904 منتشر کند. این رمان خیلی زود توانست بسیار محبوب شود؛ تا جایی که «زیگموند فروید»، متخصص مغز و اعصاب اتریشی و بنیانگذار روانکاوی، این کتاب را به عنوان رمان مورد علاقه خود معرفی کرد. در همان سال هرمان توانست «جایزه بائورنفلد» را از آن خود کند و جامعه «سوابین شیلر» به اتفاق آرا او را به عنوان عضو پیوسته انتخاب کرد و اولین انجمن هسه ایجاد شد. هرمان واقعا به این موضوع افتخار میکرد و این کار باعث شد انگیزه او بیشتر شود. هرمان با اشتیاق به نوشتن ادامه داد و رمان دوم خود را با نام زیر چرخ (Beneath the Wheel) در سال 1906 منتشر کرد. در همان دوره او تعدادی داستان کوتاه و شعر سرود. در سال 1910 او سومین رمان خود به نام گرترود (Gertrude) را در لیست کتابهای هرمان هسه جای داد. اگرچه این رمان موفقیتآمیز بود، اما هرمان برای انتشار آن با سختیها و پیچیدگیهای زیادی روبرو شد.
هرمان هسه در سال 1904 با «ماریا برنولی» ازدواج کرد. این زوج در «گاینهوفن» دریاچه کنستانس زندگی میکردند و ثمره ازدواج آنها سه پسر بود. در این دوران، بعد از خواندن اثری از «آرتور شوپنهاور»، علاقه او به آیین بودا شکل گرفت. این ازدواج با بحرانهای متعددی روبرو شد و در نهایت به طلاق انجامید. ازدواج دوم او با خواننده «روت ونگر» بود، اما درست مانند ازدواج اولش هیچ سرانجامی نداشت. [caption id="attachment_277574" align="aligncenter" width="600"] تصویری از هرمان هسه و همسرش[/caption]
هرمان هسه حتی زمانی که سلامتیاش در خطر افتاده بود، کارهای ادبی خود را ادامه میداد. در این دوران او برخی از مجموعه داستانهای خوب کوتاه را منتشر کرد و شروع به جمعآوری شعر برای جلدیهای بعدی نمود. ناشران آلمانی چاپ آثار وی را آغاز کردند و بیش از پیش بر محبوبیت و موفقیت هرمان افزوده شد. افتخارات او همچنان ادامه داشت تا جایی که در سال 1946 موفق به دریافت جایزه ادبی نوبل و در سال 1955 موفق به اخذ جایزه صلح شد. سلامتی هرمان روز به روز بدتر میشد و او از چشمان دردناک خود که مانع سپری کردن اوقات فراغت مورد علاقهاش، یعنی باغبانی میشد، شاکی بود. سرانجام هرمان هسه در 9 آگوست سال 1962 میلادی در سن 85 سالگی بر اثر خونریزی مغزی درگذشت و در 11 آگوست در قبرستان «Sant’abbondio» سوئیس آرام گرفت. [caption id="attachment_277578" align="aligncenter" width="600"] مقبره هرمان هسه[/caption]
مطالعهی بیشتر: آثار و زندگینامه اورهان پاموک
هرمان هسه پس از دنبال کردن حرفه خود به عنوان نویسنده، موفقیت بزرگی در زندگی به دست آورد. وی به دلیل ایدههای متفکرانه و سبک نامتعارف خود بسیار محبوب بود. بیشتر آثار هسه علاقه او به مفاهیم درونگرایی، آرمانگرایی، ناخودآگاه جمعی و نمادها را نشان میدهد. او بیشتر به عنوان نویسنده بحران شناخته میشود؛ بدین معنا که در بیشتر آثارش، خودش را آزمایش میکند تا هویت واقعیاش را پیدا کند. او در هیچکدام از آثارش به موضوعات خیالی و جزئیات غیرضروری نپرداخته است؛ در عوض، تمرکز بر جنبههای دوگانه طبیعت انسانی را که در جهان پیرامون خود شاهد بوده ترجیح داده است. در میان صنعتهای ادبی، او اغلب به استعاره، تصویرسازی و تشبیه متوسل شده است تا سبکی منحصر به فرد ایجاد کند.
معروفترین لیست کتابهای هرمان هسه شامل موارد زیر میشوند:
کتاب گرگ بیابان مضامینی همچون انزوا و تصاویری رمانتیک از فاصله با جامعه متعارف را شامل میشود. وجود چنین مضامینی، رمان هسه را به عنوان حمله به ارزشهای بورژوازی در نظر گرفته است. احساسات این رمان به طرز دردناکی دقیق است، زیرا هسه اغلب خودش را از جامعه جدا میکند. او را در یک بیمارستان روانی بستری کردند و حتی در لحظه ناامیدی اقدام به خودکشی کرد. این پیام که اگر نتوانیم به کاوش در هویت خود ادامه دهیم، قطعا شکست میخوریم با تصویرسازی شاعرانه در این رمان بیان شده است.
یکی دیگر از معروفترین آثار هرمان هسه، رمان سیدارتها است که به عنوان شاهکار او در نظر گرفته میشود. نویسنده از جوانی تحت تاثیر فلسفههای هندی و بودایی قرار داشته است؛ زیرا پدر و مادرش هر دو عضو انجمنهای مبلغین مسیحی پروتستان بودهاند. سیدارتها گواه علاقه هسه به فلسفه بودایی و فرهنگ هند است. هسه در این رمان به زیباترین شکل ممکن در آغوش کشیدن تفاوتهای فردی را به تصویر کشیده است. نویسنده این داستان را با نثری ساده و زبانی غنائی به تصویر کشیده است.
کتاب دمیان که بهترین کتاب هرمان هسه است، به شدت تحت تاثیر علاقه نویسنده به روانکاوی بوده است. داستان حول مبارزه «امیل سینکلر»، قهرمان داستان رمان، بین دو جهان است: دنیای سطحینگری و توهم و دنیای معنوی و واقعیت. خود هسه تحت تاثیر روانکاوی «کارل یونگ» قرار داشت و رمان دمیان مملو از نمادهای یونگیانی و فرویدی، به ویژه تعارض بین خواستههای یک جوان و قوانین سختگیرانه ای است که توسط والدینش وضع شده است. این رمان که در سالهای ابتدایی جنگ جهانی اول نوشته شده است، در واقع اعتراض نویسنده را نسبت به جریان افراطی ناسیونالیسم نشان میدهد.
هرمان هسه با کتاب گرترود به کاوش در مورد عناصر ناسازگار وجود انسان ادامه میدهد. در این رمان، آهنگساز مشهور، «کوهن»، (Kuhn) روابط درهم و پیچیده خود را با دو هنرمند_دوستش «هاینریش مووت» (خواننده اپرای خود تخریبگر) و «گرترود امتور» (آرام و با اعتماد به نفس)_بازگو میکند. کوهن در اولین ملاقات خود به سمت گرترود کشیده میشود، اما گرترود عاشق هاینریش میشود. گرترود و هاینریش ازدواج فاجعه باری را تجربه میکنند که هر دو را به نابودی میکشاند. با این حال این ماجرای غمانگیز الهامبخش اپرای کوهن شده و به مهمترین موفقیت زندگی هنری او تبدیل میشود.
یکی دیگر از بهترین رمانهایی که در لیست کتابهای هرمان هسه قرار دارد، کتاب سفر شرق است. سفر شرق در نثری ساده نوشته شده است و سفر در سراسر جغرافیای خیالی و واقعی را روایت میکند. «H.H» رهبر دسته سرایندگان آلمانی، یکی از اعضای فرقه مذهبی «The League» میشود؛ یک انجمن مخفی که اعضای آن شامل «افلاطون»، «موتزارت»، «فیثاغورس»، «پل کلی»، «دون کیشوت»، «بودلر» و... هستند. کمی بعد از شروع داستان و با ناپدید شدن «لئو»، اعضای انجمن مضطرب میشود و اینجاست که کشمکش اصلی رمان تازه شکل میگیرد. سفر شرق رمانی برای عبور از فراز و نشیب تردیدهای گمراه کننده و رسیدن به آزادراه یقین و ایمان است.
از نظر خوانندگان، کتاب دمیان بهترین کتاب هرمان هسه معرفی شده است. طبق داستان، دمیان راهنمایی میشود تا «سینکلر» بتواند خودش را پیدا کند. داستان این رمان فلسفه جدیدی را در مورد نژاد بشر و همچنین دین و اساطیر است. با خواندن این رمان متوجه میشویم دمیان کتابی سرشار از مضامین و ایدههایی است که مردم باید با آنها آشنا شوند. ترجمه آثار هرمان هسه به زبان فارسی «رضا نجفی» یکی از مترجمان و نویسندگان خوب ایرانی است که به قدری زیبا رمان دمیان را از آلمانی به فارسی ترجمه کرد که در مدت زمان بسیار کوتاه به چاپ دوم رسید. به عقیده او هسه نامداری شناخته شده در ایران است که آثارش بیش از دو میلیون خواننده دارد. «امیر فریدون گرکانی» نیز یکی دیگر از مترجمان خوب آثار هرمان هسه از جمله سیدارتها است که ترجمهاش توسط «انتشارات فردوس» به چاپ سیزدهم رسیده است. این کتاب قبلا توسط نویسندگان دیگری مانند «پرویز داریوش»، «شهناز مجیدی»، «سروش حبیبی»، «مهدی نصیری دهقان»، «پرویز چشمه خاور» و «محمد بقایی ماکان» به فارسی منتشر شده بود، اما آقای گرکانی نخستین ترجمه فارسی از این کتاب را انجام دادند.
جوایز و افتخارات هرمان هسه به ترتیب شامل موارد زیر میشوند:
چنانچه قصد خرید کتابهای هرمان هسه را دارید، کتابانه یکی از بهترین سامانههای خرید کتاب در ایران است که با تنوع محصولاتش میتواند نظر هر خوانندهای را به خود جلب کند. هر کدام از آثار هرمان هسه یا هر رمان خارجی و ایرانی دیگری که قصد خرید آن را دارید، میتوانید با خیال راحت از کتابانه تهیه کرده و محصول مورد نظر را در کمترین زمان ممکن درب منزل تحویل بگیرید. با خرید از کتابانه نه تنها میتوانید کتابهایتان را با بیشترین تخفیف ممکن تهیه کنید، بلکه دیگر دغدغه ترافیک و صرف زمان زیاد برای جستجوی کتاب مورد نظر خود را نخواهید داشت.