فرانتس کافکا؛ نویسندهای ناامید، امیدی برای نسل جدید ادبیات
فرانتس کافکا در یک خانواده یهودی طبقه متوسط و آلمانی زبان در 3 ژوئیه 1883 در پراگ، بوهیما، جمهوری چک فعلی متولد شد. کافکا بزرگترین فرزند از شش فرزند بود. دو برادر کوچکتر به نام گئورگ و هاینریش داشت که قبل از شش سالگی فرانتس درگذشتند.
او همچنین سه خواهر کوچکتر به نامهای گابریل، والری و اوتیلی داشت. پس از مرگ دو برادر، فرانتس به عنوان بزرگترین فرزند، تا آخر عمر با آگاهی از نقش خود، به عنوان برادر بزرگتر باقی ماند. اوتیلی کوچکترین خواهر نزدیکترین عضو خانواده به وی بود.
زندگینامه فرانتس کافکا
پدر فرانتس، هرمان کافکا یک شرکت خرده فروشی کالاهای زنانه و مردانه را صاحب بود و مادرش جولی لووی که دختر یک آبجوساز ثروتمند بازرگان بود، با داشتن تحصیلات بیشتر از شوهرش، به مدیریت شرکت کوچک همسرش کمک میکرد. والدین فرانتس ساعتهای طولانی را برای کار و تجارت میگذاشتند و بچهها عمدتا توسط پرستاران بزرگ میشدند.
هرمان کافکا نقش پدری بدخلق و سختگیر برای فرزندان داشت بهخصوص برای کافکا که خشمش را بیشتر بر وی معطوف میکرد. او درست همان کسی بود که کودک کمرو و ضعیف خود را میترساند. هرمان مردی سلطهگر بود و زنش نیز تابع او رفتار میکرد. فرانتس در تمام زندگی خود برای کنار آمدن با پدر سلطهگرش تلاش میکرد. پدری که به جز موفقیت مالی و موقعیت اجتماعی به چیز دیگری نمیاندیشید. فرانتس از مهر مادری نیز دل خوشی نداشت، چرا که همواره در مجادلات پدر و پسری طرف شوهرش را میگرفت.
انزوا و تنهایی از همان ایام کودکی در دل کافکا ریشه کرد. از سال 1889 تا 1893 فرانتس در مدرسه ابتدایی پسران در پراگ تحصیل کرد. او را به مدارس آلمان فرستادند نه چک، که نشاندهندهی تمایل پدرش برای پیشرفت اجتماعی بود. فرانتس کودک باهوش و حساس بود. او زبان چک را به خوبی در محیط خانه آموخت. در مدرسه خوب درس میخواند و زبانهای لاتین و یونان را نیز یاد گرفت. با این حال کافکا در باطن، با سیستم آموزش مدرسه و آموزگاران خود، مخالف بود.
کافکا در نوجوانی
وی در سال 1901 دوره تحصیلات خود را در رشته شیمی دانشگاه کارل فردیناندز پراگ آغاز کرد. اما پس از دو هفته آن را ترک کرد و رو به رشته حقوق آورد. این اقدام وی موجب تحسین پدر شد. همچنین دورهی طولانی تحصیلی به فرانتس امکان شرکت در کلاسهای هنر و ادبیات را داد. و در این دوران در باشگاه رویدادهای ادبی دانشجویی نیز شرکت کرد. در همان سال اول دانشگاه با ماکس برود آشنا شد که این آشنایی باعث دوستی مادامالعمر آنها گشت. آنها هردو در رشته حقوق تحصیل میکردند.
«ماکس برود» تنها دوست صمیمی کافکا، بعدها مجری و ناجی و مفسر آثار او گشت. ماکس برود و فرانتس کافکا گروه ادبی تشکیل دادند، و متنهایی را به زبان چک فرانسه و آلمانی میخواندند و مورد بحث قرار میدادند. در سال 1904 کافکا اولین داستان خود به "نام شرح یک نبرد" را نوشت و این اثر را به ماکس نشان داد و برود متقاعدش کرد که آن را به مجلهای ارسال کند. مجله نیز از نوشتهی او استقبال کرد و مجموعهای از "قطعات منثور کوتاه" او را نیز چاپ نمود.
کافکا در سال 1906 مدرک دکتری حقوق خود را بهدست آورد و یک سال خدمت اجباری بدون حقوق، به عنوان دفتردار در دادگاههای مدنی و کیفری را انجام داد. سال بعد در یک شرکت بزرگ بیمه ایتالیایی شروع به کار کرد. ساعت کاری 8 صبح تا 6 عصر وقت و تمرکز او را برای نوشتن دشوار ساخت و همین موضوع موجب استعفای وی گشت. او چند هفته بعد، شغل مناسبتری به عنوان منشی در موسسه بیمه حوادث کارگری واقع در پراگ پیدا کرد. در آنجا وظایف خود را در حد معقول انجام میداد. روسای شرکت او را دوست داشتند و غیبتهای مکررش را نادیده میگرفتند. هر روز تا ساعت 2 بعدازظهر کار میکرد و بعد از آن آزاد بود که به کارهای مورد علاقه خویش یعنی خواندن و نوشتن بپردازد.
هرچند فرانتس کافکا گوشهنشین بود، اما چند تن آشنا نیز داشت همچون مارتین بوبر، راینه ماریا ریلکه، فرانتس ورفل. گاهی کافکا با یک یا چند تن از اینان به کافه میرفت اگرچه اغلب ساکت و اندیشناک به نظر میآمد. از فعالیتهای او میتوان به شرکت در تئاتر ییدایش و نهضتهای اجتماعی و جنبش صهیونیسم اشاره کرد. پس از دیدن تئاتر به فرهنگ یهودی علاقهمند شد و مطالعاتی روی آن انجام داد. علاوه بر این چندین سفر همراه ماکس برود به کشورهایی چون ایتالیا و فرانسه داشت. اما تمایلی به اینکه وقتش را برای دوستی بگذارد نشان نمیداد.
ماکس در برابر این رفتار کافکا شکیبایی میکرد و به او برای پرهیز از انزوا کمک میکرد.در سال 1912 کافکا با دختری به نام فیلس آشنا میشود. این دختر در برلین اقامت داشت و در سفرش به پراگ، کافکا او را در خانهی برود ملاقات کرد. این رابطه پنج سال به طول انجامید و از آنجا که فیلس در برلین مستقر بود در این زمان نامههای زیادی بین این دو نفر نگاشته شد. در سالهای عشق به فیلس قدرت تخیل و توانایی ادبی کافکا به اوج خود رسید. در زمان نامزدی با فلیس بود که کافکا مسخ را نگاشت و پس از آن رمان ناتمام امریکا را نوشت. مادرش اصرار به ازدواج آنها داشت.
با وجود تمام ترس کافکا از ازدواج و زندگی مشترک در 1913 از فیلس تقاضای ازدواج کرد سپس به برلین رفت و نامزدی خود با فیلس را رسمی نمود. کافکا از این وضعیت دچار شدیدترین حالتهای عصبی گشت و پس از مدت کوتاهی در نامهای نامزدی را بهم زد. دوران کار در موسسه بیمه، پدر و مادر فرانتس به آزادی او و شغل پاره وقتی که داشت, اعتراض میکردند. آنها اصرار داشتند که بقیه روز را در شرکت پدرش کار کند. با بیماری پدرش قبول کرد که بعدازظهرها به عنوان معاون مدیر، کار کند.با دو جا کار کردن، آرزوی نویسنده شدنش محال به نظر میرسید.
سپس در سال 1915 خانه را ترک کرد و اتاقی برای خود اجارهنمود. در این اتاق بالاخره از خلوتی برخوردار شد که سال ها آرزویش را داشت و به راحتی و بدون مزاحمتی، میتوانست به نویسندگی بپردازد. اشتیاق او به فلیس موجب نامزدی دوباره آنها شد. آپارتمان اجارهای خود را با اثاثیهای برای زندگی مشترک آماده کرد.
کافکا و خواهرش
فیلس به پراگ آمد و طی ملاقات کوتاه مدتشان بسیار خوشحال از اخلاق فرانتس بود. اما در 1917 سرفههای او همراه با خون شروع شد. به گفتهی ماکس برود «فرانتس بیماری را بهانهای برای خلاص شدن از این ازدواج قرار داد.» برای درمان بیماری سل، راهی آسایشگاهی در زوریخ شد و در بازگشت به پراگ به فلیس گفت که حال و روزش برای ازدواج مناسب نیست. و برای همیشه از هم جدا شدند. در سال 1915 کافکا اعلامیهای برای شرکت در جنگ جهانی اول دریافت کرد، اما از آنجا که در شغل دولتی مشغول بود، در نهایت خدمت نکرد. او علاقه به پیوستن در ارتش داشت، اما پس از بیماری سل این امکان را نیافت.
کافکا به علت بیماری سل کار خود را در بیمه رها کرد و به دهکدهی بوهمی سورائو، نزد کوچکترین خواهرش، رفت. کافکا این اقامت را به عنوان بهترین ماههای زندگی خود توصیف کرد. یادداشتهای کوتاه او در دوران اقامتش در سورائو پس از مرگ با نام «پندهای سورائو» به چاپ رسید. در سال 1919 نامه به پدر را نگاشت. نامهای که هرگز به دست مخاطب اصلی نرسید. در این نامه کافکا شکست خود در زندگی ، ازدواج ناموفق و فرار او به ادبیات و احساس ناتوانی را همگی به پدرش نسبت داد. او احساس میکرد که ارادهاش توسط پدر شکسته شده. کافکا همواره در داستانها و رمانها مردی را به تصویر میکشید که در برابر قدرت مطلق و قانونهایش ناتوان است و راه فراری از آن ندارد.
او این قدرت نابود نشدنی را پدر خود در زندگی میدانست.در سال 1920 با روزنامهنگار و نویسنده چک ملینا یزنسکا، که در وین زندگی میکرد آشنا گشت. در این ایام کافکا 38 سال و ملینا 24 ساله بود. فرانتس نخست از طریق خواندن مقالههای این زن که در روزنامه پراگ منتشر میشد به طرف او کشیده شد. ملینا نیز تلاش کرد، برخی از داستانهای او را به زبان چک ترجمه کند. علی رغم اینکه ملینا ازدواج کرده بود فرانتس عاشق وی گشت. اما ملینا شوهرش را نمیتوانست ترک کند.
ملینا قدرت دوباره نگاشتن را در او تجدید کرد. در آخر، این رابطه نیز به جدایی آنان ختم شد. فرانتس برای رهایی از نفوذ خانواده و تمرکز برای نوشتن بار دیگر از آنان فاصله گرفت و این بار به برلین نقل مکان کرد. در برلین، با دورا دیامانت، یک مربی مهد کودک 25 ساله یهودی آشنا شد. دورا عاشق فرانتس گشت و باعث علاقهمند کردن او به کتاب تلمود-قوانین یهود- شد. کافکا در بهار 1924 سرفههایش شدیدتر شد.
ماکس برود به سراغش آمد و او را به پراگ بازگرداند. پدر و مادرش از او به گرمی استقبال کردند. هنگامی که وضعش وخیمتر شد او را در آسایشگاهی بستری کردند. در این مدت دورا تا واپسین لحظات آخر در کنارش ماند. از آنجا که سل در ناحیهی دور گلویش قرار داشت خوردن را برای او دشوار میکرد و گرسنگی نیز او را به سوی مرگ سوق میداد، احتمالا در همین دوران بود که او دست به ویرایش داستان کوتاه «هنرمند گرسنگی» نمود. سپس فرانتس کافکا بعد از دو ماه بستری و تحمل رنجهای جسمانی و روحی بسیار، در 3 ژوئن 1924 بر اثر بیماری سل درگذشت. جسم نحیف او را در گورستان یهودیان پراگ جایی که بعدا پدر و مادرش نیز در آن به آرامش ابدی رسیدند، به خاک سپردند.
وصیت عمل نشدهی فرانتس کافکا
قبل از مرگ، فرانتس از ماکس برود خواست که تمام دست نوشتههای باقی ماندهاش را نابود کند. برود اما به این وصیت عمل نکرد و آنها را برای مدتی نگه داشت. از جمله این آثار رمان ناتمام قصر و محاکمه بود. سپس برود تصمیم گرفت این آثار را چاپ کند. او قشنگترین خیانت را در حق دوستش فرانتس کافکا انجام داد. بعد از انتشار به سرعت کارهای کافکا مورد توجه بسیاری قرار گرفت.
حالات روحی و جسمی فرانتس کافکا
فرانتس در طول زندگی خود از افسردگی رنج میبرد. به علت بیماری رو به سوی گیاه خواری آورد. از نوشیدن مشروبات الکلی همواره پرهیز میکرد و در هوای آزاد و طبیعت احساس آرامش داشت. ماکس برود در جایی گفته بود که کافکا سوارکار، شناگر و قایقران ماهری هم بود. اما قلب، معده و ریههای ضعیف کافکا تمام امکانات لذت بردن از یک زندگی در آرامش را از او سلب کرده بود.
بیماری، بیگانگی با پدر و مادر و خانواده، درگیریهای شغلی او با کارگران بیمه موجب غرق شدن بیش از پیش کافکا در تنهایی و اندیشههای تاریک او نسبت به جهان شد. اضطرب شدید او موجب کمبود عزت نفسش میشد و همواره احساس نوعی دافعه از سوی دیگران را داشت.با این حال او را کارمندی خوش اخلاق دوران کاریاش میدانستند. به گفته برود کافکا بسیار شوخ طبع بود. نسبت به جنس مخالف هم اشتیاق داشت و هم ترس. در مقابل زنان به خود اعتماد نداشت. نداشتن اعتماد به نفس را میتوان به کوتاه قامت و ریزنقشی، همچنین ضعیف بودن او نسبت داد. کافکا در طول عمر کوتاهش نتوانست ازدواج کند. به عنوان یک یهودی از انزوایش در جامعهی مسیحی رنج میبرد. به طور کلی جامعه با قوانین، تعصبات و محرمات بر او سنگینی میکرد.
با دیدن آنچه در اروپا در سال 1914 میگذشت، از درد به خود میپیچید. اطاعت کورکورانه از بوروکراسی، روزنامههای رشوهخوار و جنگ جهانی اول همگی آشفتگی درونی را در او تشدید میکرد. مذهب او را نجات نداد و در نهایت جهان را نامعقول و پوچ یافت. و اندیشههایش به سوی اگزیستانسیالها گرایش یافت. در او سرگردانی، اضطراب و گناه اگزیستانسیالی رشد کرد. در جهانش عدالتی را برای نجات پیدا نکرد، خود او میگوید:«دریا دریا امید ، اما نه برای ما»
تاثیرگذاری فرانتس کافکا بر جهان پس از خود
برود روزی اعتراف کرد که قرن بیست به عنوان قرن کافکا شناخته میشود. این پیش گویی بلافاصله پس از انتشار آثار کافکا به وقوع پیوست. کار کافکا، بدون شک مسیر ادبیات قرن بیستم را تغییر داد. او با الهام از سورئال، رئالیسم جادویی، ژانر علمی تخیلی و مضامین اگزیستانسیالی توانست آینده و مسیر جدید را برای نویسندگانی چون خورخه لوئیس بورخس ، جورج اورول و جی ام کوتسی باز کند.
علی رغم دشواری برقراری ارتباط کافکا با دیگران در طول حیاتش، آثار وی صدای جهانی یافت و دعوتی به مبارزه علیه بروکراسی و ظلم پنهانی که اربابان بر زیردستان داشتند. از آنجا که کافکا تهدید بروکراسی را عینا در محیط ادرای و شغلی زمان خودش تجربه نموده بود با خلق قصر و دیگر داستانها توجه را به این سیستم سوق داد. سیستمی که علیه فردی تنها است و شخص دائما با یک سری قوانین و مجازاتهای غیرقابل مفهوم در کلنجاراست و از آنان رهایی ندارد.
تاثیر دیگر نویسندگان بر فرانتس کافکا
کافکا عمیقا تحت تاثیر نویسنده دوران رمانتیک آلمانی؛ هاینریش فون کلایست و نویسندهی فرانسوی گوستاو فلوبر بود که آنان را برادران خونی خود میدانست. بسیاری از آثار استریندبرگ، داستایفسکی و پاسکال را خواند و افسردگیهای خود را در پناه این نویسندگان تسلی میداد. وی خوانندهای مشتاق بود که آثار فیلسوفانی چون نیچه و باروخ اسپینوزا و نمایشنامههای چخوف و آثار توماس مان و چارلز دیکنز را میخواند. در دورهای به طور جدی آثار سورن کیر کگور را مطالعه مینمود و تحت تاثیر اگزیستانسیال قرار گرفت.
علت محبوب نبودن کافکا در کشور آلمان
کافکا از نظر چک آلمانی و از نظر آلمان بیش از هر چیز یهودی به حساب میآید. از آن دسته یهودیانی که هنوز با فرهنگ کشوری که در آن زندگی میکردند کنار نمی آمدند. مضامین بیگانگی که در آثارش موج میزند، ریشه در بیگانگی او با کشور آلمان است. او اهل چک است و یهودی، اما در چنگال آلمان و رسومات آنان. زبان آلمانی در پراگ سالها از اصالت خود دور گشته بود و تاثیر فرهنگ چک و یهود آن را به تغییراتی رساند، که کافکا در آثارش از این تغییر استفاده کرد. و زبان تازه با واژه و ساختارهای دوزبانی -آلمانی و چکی- را به وجود آورد و همچون طلسمی شد که نیاز به شکستن داشت.
طلسمی که بیشتر به دست یهودیان پراگ قابل شکستن بود تا آلمانی ها.وضعیت اجتماعی و فقر اهالی چک موجبات فخر فروشی آلمانیها بود. از آنجا که پدر کافکا از شرایط سخت پراگ دوری میکرد تا بتواند بقایی برای خاندانش شکل دهد بیشتر رو به سوی مرسومات آلمان پناه اورد. شاید مخلوط کردن زبان چکی در زبان آلمانی انتقامی برای فرانتس باهوش باشد تا غم گذشته تاریک کودکی و شرایط دشوار را از این فرهنگ سرسخت بگیرد. فرهنگی که همواره به تعصبات خود بر اصالت و تک بودنش افتخار میکرد و این بار با ذکاوت کافکا آن هم کافکای یهودی مورد استهزا و تغییر قرار گرفت.
دیدگاه فرانتس کافکا در آثارش
کافکا در آستانهی دنیای فناوری مدرن زندگی میکرد، و داستانهای او پیش گویی از سرگردانی و اضطرابی است که بیانگر ناامیدی و تاریکترین حالات مدرن است. به طور خلاصه داستانهای او ساده و در عین حال معماگونه است. گناه و مجازات در نوشتههای او فراگیر است زیرا باور داشت هیچ انسانی حتی بدون قصد بیگناه نیست. ویژگی منحصر به فرد آثار کافکا سبک روشن، دقیق و عریانی است که در آن حوادث غیرمحتمل با جزئیات دقیق و مشهودی که به تخیلات غریب، واقعیتی نمایان میدهد، گزارش شده است.
گاه خواننده را میترساند که نکند نویسنده دیوانه شده باشد اما او با چنان دقتی سخن میگوید که از یک دیوانه بر نمیآید. کافکا هیچ احساسی را بیان نمیکند و بدون هیچ توضیحی حوادث عجیبی را که در رویاهایش دیده، توصیف میکند. در لحن او، گاه طنزی شیطنت آمیز نهفته است که هراس را به صورت ویژگی عام زندگی ارائه میکند.
آثار فرانتس کافکا
متاسفانه آثار کمی از فرانتس کافکا در طول عمر کوتاهش به چاپ رسید و نتوانست شاهد موفقیت دستاورد خود باشد عمده محبوبت وی پس از مرگش رقم خورد. داستان کوتاههای وی شامل:
مسخ، هنرمند گرسنگی، گروه محکومین، لانه، گراکوس شکارچی، پزشک دهکده، دهکدهی مجاور، بازدید از معدن، بچ ها در جادهی روستایی، افشای یک مرد رند، گردش ناگهانی، تصمیم، گشت وگذار در کوهستان، شوربختی مرد مجرد، بازرگان، نگاهی سرسری به بیرون، راه خانه، رهگذران، تاملات، مسافر، لباسها، دست رد، توصیه به آقایان سوارکار، پنجرهای رو به خیابان، آرزوی سرخ پوست شدن، درختها، تیره روزی، حکم، آتش انداز، وکیل مدافع جدید، در گالری، نوشتهای کهن، جلوی قانون، شغالها و عربها.
کافکا سه رمان ناتمام به جا گذاشت، که مکس برود آنها را تنظیم نموده و منتشر کرد: قصر، امریکا، محاکمه عناوین این سه کتاب هستند.
اگرچه نامهها در ادبیات جزو آثار فاخر یک نویسنده به حساب نمیآید، اما کافکا با نامههایش بود که توانست مسیر ادبی و نوع نگارش منحصر به خویش را شکل دهد. نامههای او از جمله آثار مهم وی برای شناخت خود نویسنده و آشنایی بیشتر با داستانهایش میشود. نامههای او شامل: نامه به پدر، نامه به فلیس و نامه به ملینا است.
آثار ترجمه شده کافکا در ایران
معروفترین ترجمه از مسخ اولین بار توسط صادق هدایت صورت گرفت، پس از آن فرزانه طاهری و علی اصغر حدادی آن را ترجمه نمودند. مجموعه کامل داستانهای کوتاه کافکا توسط علی اصغر حدادی ترجمه شده است. رمانهای قصر و محاکمه و امریکا توسط جلال الدین اعلم ترجمه شده و پس از آن این سه رمان به همت علی اصغر حدادی از زبان آلمانی مستقیما ترجمه شده است. نامه به پدر نیز توسط فرامرز بهزاد ترجمه شده است.
بهترین کتاب های کافکا
کتاب مسخ معروفترین اثر کافکا قصهای ترسناک و دلهره آوری که داستان تبدیل شدن کارمندی به حشرهای غول آسا است. محاکمه رمانی ناتمام که دربارهی مامور بانکی به نام یوزف ک میباشد و ناگهانی او را به دلیل اتهامی نامعلوم در برابر محاکمه قرار میدهند. قصر داستان مردی به نام ک است، شخصی که برای بررسی املاک لرد ناشناسی فرستاده میشود و این لرد در قصر مرموز و غیرقابل نفوذ زندگی میکند.
تقویم زندگی فرانتس کافکا
- 1883 سوم ژوئیه تولد در پراگ
- 1889-1893 در دبستان تحصیل نمود
- 1893-1901 در دبیرستان دولتی –آلمانی مشعول به تحصیل بود
- 1901 آغاز به تحصیل در رشته حقوق در پراگ
- 1902 آشنایی با ماکس برود و تشکیل محفل ادبی
- 1906 دریافت مدرک دکتری در حقوق / آغاز به کارآموزی در دادگستری پراگ
- 1907 آغاز به کار در شرکت بیمهی ایتالیایی
- 1908 آغاز کار در موسسه بیمه سوانح کارگری
- 1909 انتشار بخشی از مجموعهی شرح یک نبرد
- 1910 آغاز نگارش یادداشتهای روزانه/ سفر به پاریس و برلین همراه ماکس برود
- 1912 آغاز نگارش رمان امریکا/ آشنایی با فلیسه / نگارش حکم و مسخ
- 1913 انتشار آتش انداز/ و نامه نگاری با فلیسه
- 1914 پایان نامزدی با فلیسه/ آغاز جنگ جهانی اول/ نگارش در سرزمین محکومان/ آغاز نگارش رمان محاکمه
- 1915 دیدار دوبارهی فلیسه/ اجاره آپارتمان شخصی/ انتشار مسخ
- 1916نگارش گراکوس شکارچی و چند داستان دیگر
- 1917 نامزدی مجدد با فلیسه/ تشخیص بیماری سل/ پایان دوبارهی نامزدی با فلیسه
- 1919 انتشار پزشک دهکده و در سرزمین محکومان / نگاشتن نامه به پدر
- 1920 آغاز نامه نگاری با ملینا و ملاقات او
- 1922 نگارش هنرمند گرسنگی و نخستین اندوه/ بازنشستگی وی/ پایان رابطه با ملینا / در حال نگاشتن رمان قصر/ آشنایی با دورا دیامانت/ نگارش لانه و زنی ریز نقش/ اقامت در برلین
- 1924 بازگشت به پراگ/ نگارش یوزفینهی آوازه خوان/ بستری در آسایشگاه/ سوم ژوئن بر اثر سل درگذشت/ انتشار مجموعه هنرمند گرسنگی.
خرید آثار فرانتس کافکا از کتابانه
امروزه همراه با پیشرفت تکنولوژی و فضای مجازی سایتها و اپلیکیشنهای بسیاری برای کتابخوانها، طراحی گردیده است که به راحتی میتوان به آنها دسترسی پیدا کرد. کتابانه یکی از فروشگاههای اینترنتی کتاب میباشد که با هدف از میان برداشتن فاصله میان ناشرین و مصرفکنندگان فعالیت میکند. همچنین این سایت طی فعالیت خود کوشیده است امکان دسترسی به طیف گستردهای از کتابها و محصولات فرهنگی را برای مصرفکنندگان در هر مکان و زمانی فراهم کند. شما میتوانید جهت خرید کتابهای رمان، نمایشنامه، شعر و… از طریق فروشگاه اینترنتی کتابانه اقدام کنید.