


کتاب اولیس | جیمز جویس (جلد اول - کتاب اول)

کتاب اولیس | جیمز جویس (جلد دوم - کتاب دوم)

کتاب اولیس جویس (عصاره داستانی)

کتاب یولیسس و عربی | جیمز جویس

کتاب دوبلینی ها و نقد دوبلینی ها | جیمز جویس

«جیمز جویس» با نام کامل «جیمز آگوستین آلویسیوس جویس»، نویسنده و شاعر ایرلندی در 2 فوریۀ 1882 در خانوادهای متوسط در «دوبلین» ایرلند، دیده به جهان گشود. معروفیت و محبوبیت این رماننویس ایرلندی در کاوش روشهای نوین ادبی شامل تکگویی درونی، استفاده از واژههای نمادین، جناس و کنایات بدیع و سبک نوشتاری سیال ذهنی بهخصوص در رمانهای بزرگی مثل اولیس (1922) و شبزندهداری فینگانها (1939) است.
برخی از صاحبنظران، اولیس را بزرگترین رمان قرن بیستم مینامند. جویس با 13 زبان دنیا آشنا بود و به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی و انگلیسی تسلط کامل داشت. تمامی آثار این نویسنده به زبان انگلیسی نوشته و به بیشتر زبانهای معروف دنیا ترجمه شده است. جیمز جویس در دوبلین بزرگ شد، اما بیشتر دوران بزرگسالیاش را در «تریست»، «زوریخ» و «پاریس» سپری کرد. جویس در سال 1904 با همسرش «نورا بارناکل» آشنا شد و در سال 1931 رسماً با وی ازدواج کرد. حاصل ازدواج ایشان دو فرزند به نامهای «جورجیو»، متولد 1905 و «لوسیا»، متولد 1907 بود.
جیمز بزرگترین فرزند در میان 10 فرزند خانواده بود، در ششسالگی برای تحصیل به «کالج کلونگوز وود»، مدرسه شبانهروزی «یسوعیان» فرستاده شد. پدرش مرد الکلی و غیرمتعهد بود و این باعث شد که خانوادهاش هر روز بیشتر و بیشتر در فقر فرو بروند. فرزندان وی به تدریج به این وضعیت سخت عادت کردند. جویس در سال 1891 تحصیل را رها کرد و برای دو سال در خانه ماند و کوشید خودش تحت نظارت مادرش درس بخواند.
در آوریل 1893 او و برادرش، «استانیسلاوس»، بدون پرداخت هزینه، در «کالج بلودر» مدرسۀ دستور زبان یسوعیان در دوبلین قبول شدند. جویس در آنجا عملکرد خوبی داشت و دو بار بهعنوان رئیس انجمن ماریان انتخاب شد. هرچند با از دست دادن ایمان کاتولیک رومی خود آنجا را رها کرد. سپس وارد کالج دانشگاهی دوبلین شد که در آن زمان کشیشان یسوعی در آن کار میکردند. در آنجا برخی از زبانها را فراگرفت و انرژی خود را صرف فعالیتهای فوقبرنامه به ویژه مطالعۀ کتابهای ممنوعه ازنظر یسوعیان و مشارکت فعال در انجمن ادبی و تاریخی کالج کرد.
هرچند جیمز دوران تحصیلش را در آموزشگاهها و دانشگاههای «اصحاب یسوع» طی کرد، اما در این دوران از باورهای آیین کاتولیک رویگردان شده بود. با این وجود آشکارا میتوان تأثیر کتاب مقدس را در تمامی آثار وی دید. جیمز که «هنریک ایبسن» را بسیار تحسین میکرد، برای خواندن نسخۀ اصلی کتابهای او، زبان بومی دانو-نروژی را آموخت و در سال 1900 و درست پس از تولد 18 سالگیاش مقالهای با عنوان نمایشنامۀ درام نوین ایبسن - مروری بر نمایش وقتی مردیم بیدار میشویم - در «مجلۀ ریویو فورت نایتلی» لندن منتشر کرد. این موفقیت زودهنگام، عزم جویس را در تصمیمش برای نویسندگی جزم کرد.
اکتبر 1901 مقالهای تحت عنوان روز عصبانیت را منتشر کرد و تئاتر ادبی ایرلند را مورد انتقاد قرار داد. جویس در آن زمان زندگی بیبندوباری داشت، اما برای گذراندن امتحانات نهایی به سختی تلاش میکرد و با رتبۀ دوم زبان لاتین در دانشگاه پذیرفته شد و لیسانس گرفت. در 31 اکتبر 1902 برای تسلط بر هنر نویسندگی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و برای تأمین هزینه زندگیاش تصمیم گرفت دکتر شود؛ اما پس از شرکت در چندین سخنرانی در دوبلین تا توانست پول قرض کرد و به پاریس رفت، آنجا ایده تحصیلات پزشکی را رها کرد و در «کتابخانه ساینت- جنویو» مشغول مطالعه شد.
جیمز در آوریل 1903 به سبب مرگ مادرش به خانه فراخوانده شد. در آنجا مشاغل مختلفی ازجمله تدریس را امتحان کرد و در مکانهای مختلف، ازجمله «برج مارتلو» در «سندیکوو» که بعدها به موزه تبدیل شد، زندگی کرد و اقدام به نوشتن یک رمان طبیعتگرایانه، استفان هیرو، براساس وقایع زندگی خود کرد، در سال 1904 «جورج راسل» 1 پوند برای نوشتن چند داستان کوتاه ساده با پسزمینۀ ایرلندی برای چاپ در «مجله کشاورزانِ هوم استید» ایرلند به وی پیشنهاد داد.
جویس اقدام به نوشتن داستانهایی تحت عنوان دوبلینیها (1914) کرد. سه داستانِ "خواهران"، "اولن" و "بعد از مسابقه" با نام مستعار «استفان ددالوس» به چاپ رسید. جیمز در ژوئن 1904 با «نورا بارناکل» آشنا شد. اولین ملاقات آنها در 16 ژوئن رخ داد، جویس این روز را بهعنوان «بلومس دی» (روز رمان اولیس) برگزید. سرانجام نورا را متقاعد به ترک ایرلند کرد. آنها در اکتبر 1904 به همراه هم دوبلین را ترک کردند. جویس در «مدرسه برلیتز» در «پولای» اتریش-مجارستان (پولای فعلی، کرواسی) جایگاهی کسب کرد و اوقات فراغت خود را صرف نوشتن رمان و داستانهایش کرد. در سال 1905 به تریست نقلمکان کردند، در آنجا برادر جیمز، استانیسلاوس، به آنها پیوست و فرزندانشان جورجیو و لوسیا متولد شدند.
در سال 1906–1907، به مدت هشت ماه، در بانکی در رم مشغول به کار شد؛ تقریباً از هر چیزی بدش میآمد. در مقابل ایرلند برایش خوشایند بود، ازاینرو شروع به طرح داستان جدیدی با عنوان مردگان کرد. به گفته وی، این داستانهای اولیه بهمنظور نشان دادن عدم تحرک و انطباق اجتماعی بود که دوبلین دچار آن شده بود. جیمز جویس و فرزندش
تحصیلات وی در حوزۀ ادبیات اروپا او را هم به نمادگرایان و هم به واقعگرایان نیمه دوم قرن نوزدهم علاقهمند کرده بود. کارهای او نشاندهندۀ ترکیبی از این دو جنبش بود. ازنظر او استفان هیرو فاقد نظارت و شکل هنری بود، ازاینرو آن را به صورت اثری در پنج فصل (چهره مرد هنرمند در جوانی) بازنویسی کرد. در سال 1909 در تلاش برای چاپ دوبلینیها و راهاندازی سینماهای ایرلند دو بار به ایرلند سفر کرد. هیچیک از این دو کار موفقیتآمیز نبود.
در سال 1915 در زمان اعلانجنگ ایتالیا، استانیسلاوس از این کشور رانده شد، اما جیمز و خانوادهاش در زوریخ ماندند. در آنجا همزمان با تدریس خصوصی زبان انگلیسی، بر روی فصلهای اول اولیس کار میکرد در آن زمان مشکلات مالی بسیار زیادی داشت و کمک مالی بزرگی از سوی «ادیث راکفلر مک کورمیک» و بیش از 23000 پوند کمک مالی از طرف «هریت شاو ویور»، سردبیر «مجله اگویست» دریافت کرد. سخاوت او تا حدی ناشی از تحسین کارهای جیمز و تا حدی همدردی او با مشکلات وی ازجمله بیماریهای چشم او بود. جویس از فوریه 1917 تا 1930 متحمل حدود 25 عمل جراحی برای بیماریهای چشمی ازجمله «گلوکوم» و «آبمروارید» شد که گاهی با فواصل کوتاه منجر به نابینایی کامل او میشد، اما علیرغم تمام مشکلات، روحیه خود را حفظ کرده و به کار خود ادامه میداد. جیمز جویس در کنار خانواده
او که نتوانست چاپگری برای انتشار چهره مرد هنرمند در جوانی پیدا کند، در سال 1916 آن را چاپ کرد. این رمانِ زندگینامهای، رشد فکری و عاطفی جوانی به نام استفان ددالوس را دنبال میکند که با تصمیم وی برای ترک دوبلین به پاریس برای وقف زندگیاش به هنر پایان مییابد. تصور میشود که آخرین سخنان استفان قبل از عزیمت وی بیانگر احساسات خود نویسنده در همان موقعیت در زندگی خودش است:
«خوش آمدی ای زندگی! من میروم تا برای میلیونمین بار با واقعیت تجربه روبرو شوم و در آهنگری روح خود، ضمیر ازلی خود را شکل دهم».
پس از جنگ جهانی اول، جویس برای چند ماه به تریست بازگشت و سپس - به دعوت «عزرا پوند» - در ژوئیه 1920 به پاریس رفت. رمان اولیس در 2 فوریه 1922 در آنجا توسط «سیلویا بیچ»، صاحب «کتابفروشی شکسپیر و همکاران» منتشر شد. هرچند بیشتر عمر جیمز جویس در خارج از زادگاهش ایرلند سپری شد ولی آثار وی به الهام از زندگی و شخصیت ایرلندی نگاشته شده است.
پس از سقوط فرانسه در جنگ جهانی دوم (1940)، جیمز جویس همراه با خانواده خود به زوریخ رفت و در روز 13 ژانویه 1941 در سن 58 سالگی و براثر عوارض غیرمنتظره پس از جراحی درگذشت. سوابق پزشکی این نویسنده پر از بیماریهایی بود که کیفیت زندگی او را تحت تأثیر قرار داده بود، هرچند علت مرگ وی، عوارض بعد از جراحی بود. پیکر وی در «گورستان فلوترنِ» زوریخ به خاک سپرده شد. [ سردیسی از جیمز جویس
جیمز جویس نویسندهای نوینگرا است. سبک او مشتمل بر تجربۀ ساختار، گفتگو و شخصیتپردازی است و به دلیل استفاده چشمگیر از واژهگویی، نمادگرایی بدیع، تکگوییهای درونی، ظهور و تجلی و جریان سیال ذهنی متفاوت است. مفهوم ساختگی چندلایه اما دقیق آثار منثور وی توجه منتقدان و خوانندگان را به خود جلب کرده است. همچنین روانشناسی مدرن در آثار داستانی وی ملموس است.
در رابطه با زبان نوشتاری، وی از واژهبندی و عبارات سنتی و رسمی دوبلین پیروی میکند. بخصوص در شبزندهداری فینگانها غالباً زبان عامیانه ایرلندی را به کار میبرد و برای ایجاد جناس و کنایه به طرز محسوسی از کلمات بیگانه استفاده میکند. او همچنین درگیر جریانهای ادبی زمان خود شامل واقعگرایی و نمادگرایی (که بعداً توسط جریانهای فرعی مانند آیندهگرایی، امپرسیونیسم و سورئالیسم دنبال میشوند) بوده است. هرچند منکر مشارکت خود در هر جریان بود، اما ترکیبی از این جریانات را میتوان در آثار او یافت. به این ترتیب جویس زبانی جدید ایجاد کرد. برجستهترین ویژگیهای سبک نوشتاری وی، جریان سیال ذهن، اعتقاد به مقدسات، اسطوره و نمادگرایی است. سبک نوشتاری جیمز جویس بهواسطۀ ابزارهای ادبی و اصطلاحات کلاسیک و مدرن ارتقا مییابد. او برای اِعمال تکگویی درونی، از تکنیک جریان سیال ذهنی بهره میبرد و از علائم نگارشی و عناصر تقلیدی در متن اجتناب میکند. جویس با استفاده از این عناصر سریعاً به سراغ ذهن شخصیت داستان میرود و به خواننده اجازه میدهد، احساس آن شخصیت را تجربه کند.
تجلی و ظهور یکی از مفاهیم الهامبخش سبک نگارش جویس است. در دنیای جویس، تجلی و ظهور از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا با ذهن آگاه و ساختارهای ناپیوسته سروکار دارد. یکی از رویکردهای بدیع جویس، استفاده از افسانهها و داستانهای قدیمی بر روی سبک مدرن است.
جیمز جویس در طول دوران نویسندگی خویش، آثار متنوعی را برجای گذاشته که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
رمان برجسته اولیس، با تکیه بر ادیسه، زندگی دوبلینیهای معمولی در سال 1904 به نامهای «لئوپولد بلوم»، دوستانش «باک مولیگان» و «استفان ددالوس»، همسرش «مولی» و بازیگر هیجانانگیز شخصیتهای فرعی را در به تصویر میکشد. کل داستان در شانزدهم ژوئن سال 1904 و چندساعتی از صبح روز هفدهم رخ میدهد. جویس این روز را به سبب روز آشناییاش با همسرش نورا انتخاب کرده است. این کتاب دارای 18 فصل است که هر قسمت تقریباً 1 ساعت روز را پوشش میدهد. جویس در این اثر، دوبلین را با چنان دقت و ظرافتی توصیف کرده که معتقد است میتوان از روی آن دوبلین را بازسازی کرد.
کتاب دوبلینیها منعکسکنندۀ زندگی ایرلندی در اواخر قرن گذشته و آشکار ساختن واقعیتهای غیرمعمول آن برای ایرلندیها است. کتاب دوبلینیها مشتمل بر 15 داستان است که هر داستان نگاهی اجمالی به زندگی دوبلینیهای معمولی دارد و درمجموع پرترهای از یک ملت را ترسیم میکنند.
کتاب چهره مرد هنرمند در جوانی اولین رمان جیمز جویس است که دوران کودکی و جوانی استفان ددالوس در دوبلین، جستجوی هویتش از طریق هنر و رهایی تدریجی او از ادعاهای خانواده، مذهب و ایرلند، همچنین خودنگارهای از جیمز جویس جوان را به تصویر میکشد. چهره مرد هنرمند در جوانی، بینشی از زندگی و کودکی جویس و اثری منحصربهفرد از داستان مدرن، بیداری جنسی، عصیان مذهبی و جستجوی معنایی است که هر هنرمند نوپا برای شکوفایی کامل خود باید با آن روبرو شود. تصویر سه کتاب از برترین آثار جیمز جویس
کتاب اولیس بهصورت موازی با ادیسه هومر ساخته شده است. تمام اتفاقات این رمان در یک روز در دوبلین اتفاق میافتد (16 ژوئن 1904). جویس با استفاده از تکگویی درونی، درونیترین افکار و احساسات سه شخصیت اصلی - استیون ددالوس (قهرمان چهره مرد هنرمند در جوانی جویس)، لئوپولد بلوم و همسرش مولی بلوم را آشکار میسازد، بهطوریکه از حمام عمومی به مراسم تشییعجنازه، کتابخانه، زایشگاه و روسپیخانه کشیده میشوند.
نقطه قوت اولیس در عمق تصویرسازی شخصیت و وسعت طنز آن نهفته است. بااینحال معروفیت این کتاب به دلیل استفاده از تکگویی درونی معروف به جریان سیال ذهنی است. جویس مدعی است که این روش را از یک نویسنده فرانسوی کاملاً فراموششده با نام «ادوارد دوجاردین» گرفته که در رمان ما دیگر به جنگل نخواهیم رفت (1888) از تکگوییهای درونی استفاده کرده است.
جویس با پرداختن به جریان بیشمار عقاید، افکار، ارتباطات، لغزشها و تردیدها، نگرانیها و انگیزههای ناگهانی که بخشی از آگاهی فرد را شکل میدهند، برای اولین بار در ادبیات، تکگویی درونی را یک گام فراتر برده است. تکنیک سیال ذهنی بر بسیاری از داستانهای قرن بیستم تأثیرگذار بوده است. جیمز جویس دربارۀ این اثر میگوید:
«آنقدر معما در این کتاب نهادهام که صاحبنظران ناچارند قرنها در مورد آن صحبت کنند و این تنها راه جاودانگی یک اثر است».
کتاب چهره مرد هنرمند در جوانی توسط «منوچهر بدیعی» ترجمه شده است. اولیس به سبب تکنیکهای ادبی پیچیدهای همچون سیال ذهنی و تکگوییهای درونی سالها در ایران ترجمه نشده است. بخشی از این کتاب در سال 1398 توسط منوچهر بدیعی به ترجمه رسیده است. همچنین جلد اول این کتاب با عنوان یولسیز توسط «دکتر اکرم پدرامنیا» به زبان فارسی برگردانده شده است.
جویس نویسندهای جنجالی اما تأثیرگذار است که در طول زندگی خود برای خدماتش در ادبیات پاداشهای ناچیزی کسب کرده است. وی با انتشار اولین مجموعه شعر خود، موردتوجه چهرههای برجسته آن دوران ازجمله «ییتس» و «پوند» قرار گرفت. با ظهور اولیس به شهرت جهانی دست یافت. تا آنجا که به جوایز رسمی مربوط میشود، وی هیچ جایزهای دریافت نکرد.
.علیرغم وجود فراز و فرودها، آثار جویس بسیاری از بزرگان ادبیات مانند «همینگوی»، «فاکنر» تا «الیسون» و «روث» را تحت تأثیر قرار داد و حتی پس از مرگش برای برخی از نویسندگان نامدار الهامبخش بود. در سال 1999 هیئتی از کتابخانه مدرن، اولیس را بهعنوان برجستهترین رمان قرن دستهبندی کردند و چهرۀ مرد هنرمند در جوانی را در جایگاه سوم این لیست قرار دادند.
بیش از هفتادسال از مرگ جیمز جویس گذشته و آثار وی مانند همیشه بحثبرانگیز باقی مانده است. در اینجا به نقلقول دو تن از نویسندگان دربارۀ جیمز جویس اشاره خواهیم کرد. «زادی اسمیت» در مورد جویس میگوید:
«ازنظر من، جویس یک رئالیست کامل است زیرا سعی دارد احساس واقعی را منتقل کند و به نظر میرسد که این مسئله چنان به طرز تفکر وابسته است که لازم است زبان جدیدی برای آن اختراع شود».
«جورج اورول» نویسندۀ کتاب مزرعۀ حیوانات معتقد است که اولیس باعث شده که خود را در مقابل استعداد این نویسنده هیچ بشمارد:
«این بار موفق شدم به نسخهی اولیس دست یابم. ترجیح میدادم کاش هرگز آن را نخوانده بودم. این اثر یک حس حقارت در من ایجاد میکند. وقتی چنین کتابی را میخوانم و دوباره به کار خودم بازمیگردم، احساس حقارت میکنم ».
آثار جیمز جویس، دنیایی پر از رمز و راز و پیچیده و مبهم است. برخی از صاحبنظران ادبی، جیمز جویس را یکی از نقاط عطف در تاریخ ادبیات جهان تلقی میکنند. برخی از آثار وی ازجمله اولیس در ردۀ بزرگترین آثار ادبی قرار گرفته است. آثار وی با سبک و ساختار بدیع، درک جدیدی از ادبیات و دنیای نویسندگی ارائه میدهد.
برای خرید ترجمۀ آثار و کتابهای جیمز جویس به وبسایت کتابانه مراجعه نمایید. کتابانه بهترین ترجمۀ آثار این نویسندۀ توانا و تأثیرگذار را بهتمامی مخاطبان و علاقهمندان به مطالعۀ شاهکارهای ادبی عرضه میکند. آثار مورد علاقۀ خود از این نویسنده را به صورت اینترنتی سفارش دهید و درب منزل تحویل بگیرید.