کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه (جلد دوم)
- انتشارات : کتابسرای تندیس
- مترجم : ویدا اسلامیه
- تگ : هری پاتر
محصولات مرتبط
درباره کتاب هری پاتر و شاهزاده ی دورگه 2
کتاب هری پاتر و شاهزاده ی دورگه 2، ششمین جلد از مجموعهی هری پاتر است. در این جلد می خوانیم که "هری" در کلاس معجون سازی استاد اسلاگهورن شرکت کرده و بهترین شاگرد این کلاس به شمار می رود؛ چرا که در تهیهی تمام معجون هایی که اسلاگهورن به آن ها آموزش می دهد، خیلی خوب و موفق عمل می کند. او این موفقیت را مدیون کتاب معجون سازی دست دومی است که صاحب قبلی آن شخصی به نام " شاهزادهی دو رگه" است و یادداشت هایی را در حاشیه ی کتاب برای خود نوشته که نشان دهنده ی تجربیاتش است.
این یادداشت ها کمک زیادی به هری می کنند تا بتواند معجون هایش را به بهترین شکل درست کند. اما او نمی داند که شاهزاده ی دو رگه واقعا کیست؟ و به دنبال نشانی از او می گردد. از طرفی، هری در کلاس های خصوصی ای که با پروفسور دامبلدور دارد، با گذشته ی تام ماروولو ریدل آشنا شده و می فهمد که ولدمورت، هفت جان پیچ دارد که تا به حال دو تا از آن ها نابود شده اند. او همراه دامبلدور برای یافتن یکی از جان پیچ ها، به قلعهی هاگوارتز می رود و با دیدن علامت شوم با هم به قلعه برمی گردند؛ در آن جا با مرگ خواران رو به رو می شوند و جانشان به خطر می افتد. آیا می توانند با استفاده از قدرت های جادوییشان نجات پیدا کنند؟
بخشی از کتاب هری پاتر و شاهزاده ی دورگه 2
در آن لحظه هرمیون با شور و شوق چوبدستی اش را بالای پاتیل اش به صورت موجی شکل تکان میداد. متاسفانه آنها نمیتوانستند از وردی تقلید کنند که او به کار میبرد زیرا تا آن زمان هرمیون چنان در وردهای غیر لفظی مهارت یافته بود که دیگر ناچار نبود کلمات ورد را با صدای بلند ادا کند، اما ارنی مک میلان بالای پاتیلش زیر لب گفت: "اسپه سیالیس ری وه لیو!" که بسیار موثر نیز بود. در نتیجه هری و رون با عجله از او تقلید کردند.
پنج دقیقه بیشتر طول نکشید تا هری فهمید که خوش نامی اش در مقام بهترین معجون ساز کلاس در آستانهی نابودی است. اسلاگهورن همان بار اولی که دخمه را دور می زد امیدوارانه نگاه دقیقی به درون پاتیل هری انداخت اما به سرفه افتاد و به سرعت سرش را عقب کشید زیرا بوی تخم مرغ گندیده ای مشامش را پر کرده بود. حالت چهرهی هرمیون چنان خود بینانه شده بود که حد و نهایت نداشت. بسیار بدش آمده بود که هر بار در کلاس معجون سازی نتوانسته بود بهترین باشد. در آن لحظه اجزای سمش را که به طور اسرارآمیزی از هم تجزیه کرده بود به درون ده شیشهی کریستال میریخت. هری که بیش از هرچیز مایل بود از مشاهده آن صحنهی آزاردهنده اجتناب کند روی کتاب شاهزادهی دورگه خم شد و با نیرویی غیر ضروری چند صفحه را ورق زد.
بله، خودش بود. با خط خرچنگ قورباغه در مقابل فهرست طولانی نوشدارو ها نوشته بود:
فقط پادزهر بیزوار توی گلوشون بریزید.
هری لحظه ای به این جمله خیره ماند. آیا یک بار دیگر، سال ها پیش کلمه بیزوار به گوشش نخورده بود؟ آیا اسنیپ در اولین جلسه درس معجون سازی به این پادزهر اشاره نکرده بود؟ "سنگی که از معدهی بز به دست میآورند و در برابر بیشتر معجون ها مصونیت ایجاد می کند؟"
این پاسخی برای مشکل گلپلت نبود و اگر هنوز اسنیپ استادشان بود هری جرأت چنین کاری را نمی کرد اما در آن لحظه او نیازمند چاره ای بود. به سرعت به سمت گنجهی ذخیرهی مواد اولیهی معجون سازی شتافت و محتویات آن را زیرورو کرد. شاخ های اسب تک شاخ و چنگهی گیاهان خشک را به کناری زد تا در ته گنجه، جعبهی مقوایی کوچکی یافت که با خط خرچنگ قورباغه ای روی آن نوشته بود: پادزهر بیزوار.
درست وقتی که اسلاگهورن گفت: "بچه ها، دو ثانیه بیشتر وقت نمونده." هری در جعبه را باز کرد. در داخل آن پنج شش مادهی قهوه ای چروکیده بود که بیشتر به قلوه ی خشکیده شباهت داشت تا سنگ. یکی از آنها را برداشت، جعبه را به داخل گنجه برگرداند و با عجله به سراغ پاتیلش رفت.
اسلاگهورن با مهربانی گفت:
_وقت تمومه. خب، بگذارین ببینم چی کار کردین! بلیز... چی برام داری؟
اسلاگهورن آهسته در کلاس دور میزد و نوشداروهای گوناگون را بررسی میکرد. هیچ کس کار را به پایان نرسانده بود گرچه هرمیون پیش از آنکه اسلاگهورن به او برسد میکوشید مقدار دیگری از مواد اولیهی متعددی را درون شیشه هایش جا بدهد. رون به کلی از کارش قطع امید کرده بود و فقط میکوشید از تنفس دود متعفنی پرهیز کند که از پاتیلش بیرون میزد. هری سرجایش ایستاده بود و پادزهر بیزوار را محکم در دست کمابیش عرق کرده اش نگه داشته بود.
اسلاگهورن آخر سر به میز آنها رسید. معجون ارنی را بو کشید و با اخمی به سراغ معجون رون رفت. زیاد جلوی پاتیل رون معطل نشد و با حالت تهوع اندکی، به سرعت خود را عقب کشید.
او گفت:
_تو چی هری؟ تو چی داری که نشونم بدی؟
هری دستش را دراز کرد و پادزهر بیزوار کف دستش نمایان شد. اسلاگهورن ده ثانیهی تمام به آن نگاه کرد. هری یک آن فکر کرد که ممکن است او سرش فریاد بزند. بعد اسلاگهورن سرش را عقب برد و قهقههی خنده را سر داد. پادزهر بیزوار را از دست هری گرفت و بالا نگه داشت تا همه بتوانند آن را ببینند. بعد با صدای پرطنینی گفت...
کتاب هری پاتر و شاهزاده دو رگه 2 نوشته ی جی کی رولینگ با ترجمه ویدا اسلامیه توسط انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است.
فهرست
کریسمس سرد و بی روح خاطرهی کش دار شگفتی های روز تولد جن های جاسوس درخواست لرد ولدمورت اتاق نشناختنی اپس از خاکسپاری جان پیچ ها سکتوم سمپرا پیشگوی لو رفته برج صاعقه زده فرار شاهزاده سوگواری ققنوس آرامگاه سپید
- نویسنده: جی. کی. رولینگ
- مترجم: ویدا اسلامیه
- انتشارات: کتابسرای تندیس
مشخصات
- نویسنده جی. کی. رولینگ
- مترجم ویدا اسلامیه
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 18
- سال انتشار 1397
- تعداد صفحه 432
- انتشارات کتابسرای تندیس
نظرات کاربران درباره کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه (جلد دوم)
دیدگاه کاربران