درباره کتاب فروشندهی دورهگرد
کتاب فروشندهی دورهگرد با تم جنایی، سومین اثر نویسنده محبوب اتریشی به حساب میآید که برای اولین بار در سال 1967 منتشر شد. داستان کتاب در مورد فروشندهای دورهگرد است که هنگام رفت و آمد در خیابانها، قتلهایی که در شهر اتفاق میافتد را به چشم میبیند و به کشف رمز و رازهای این جرمها میپردازد.
کتاب فروشندهی دورهگرد 12 بخش دارد که هر کدام از بخشها با یک روایت جدی، آغاز و سپس روایت داستانی فصل، با لحنی متفاوت از ابتدای بخش، شروع میشود. نویسنده، تمام اصول جنایینویسی را رعایت کرده است و برای اینکه فنون نویسندگیاش را به رخ جهانیان بکشد، با شیوههای نوآورانه مرزهای زمان را در هم میشکند و با به کار گرفتن رویدادهای عادی در کنار اسطورههای نهان، از ترکیب آنها اتفاقی شگرف میسازد.
او با خلق آثار نو و نامتعارف، بهخوبی توانسته است اسمش را بر سر زبانها بیندازد. سبک داستاننویسی هاندکه آنقدر متفاوت و به دور از کلیشه است که مترجم، در مقدمه کتاب تذکراتی درباره این سبک هیجانانگیز به خواننده داده است. آرزو اقبالی در این باره گفته است که در کتاب فروشندهی دورهگرد نباید به دنبال ادبیات فاخر یا مفاهیم عجیب و غریب گشت، تمام جملات این کتاب، همانند قطعات پازلی هستند که وظیفه مرتب کردنشان، بر عهده مخاطب است، آن هم نه در شرایط عادی. خواننده باید هر لحظه انتظار این را داشته باشد که یکی از قطعات این پازل به سمتش پرتاب شود. سبک نویسندگی پتر هاندکه دقیقا همین است. او شرایط این که مخاطب بتواند دو جمله را در یک پاراگراف به هم مرتبط کند، ایجاد نکرده است.
نویسنده باهوش این اثر، بهخوبی میداند که دارد چه کاری انجام میدهد اما باور این موضوع، برای خوانندهای که درگیر یک پازل سخت شده است، کمی مشکل به نظر میآید اما درست در لحظهای که معماهای داستان حل میشوند و چیزی جز حیرت برای خواننده باقینمیماند، این سوءظنها، برطرف میشود.
بخشی از کتاب فروشندهی دورهگرد
او در تیررس قرار دارد. میشنود کسی به سمتش میدود اما چند قدم مانده به او میایستد و مثل او راه میرود، به خود قیافهای می گیرد. کسی دلش برای او تنگ نمیشود. در خیابان خاک مرده پاشیدهاند.
میشنود که چهطور در اتاق کناری چراغ روشن یا خاموش میشود. هیچ چیز از جایش جنب نمیخورد. بیفایده میخواهد حرفهایش را پس بگیرد. با شیءای که میتوانست با آن از خودش دفاع کند حسابی ور میرود. چتر ندارد. بیطرفیاش را با چک کردن هوا نشان میدهد. هر قدم میخواهد حساب شده باشد.
مثل حیوانات، بیحرکتی نمیترساندش بلکه از هر حرکت ناگهانی میترسد. خوب است که ایستاده. مستاصل به دنبال هم صحبت میگردد. "شما دیدید غریبهای وارد خانه شود؟" وقتی میخندد بیدفاع میشود. حرکت خطرناک را باید از حرکت قبلش تشخیص داد که آدم را گوش به زنگ میکند.
نباید بگذارد به اجبار به مسیری برود که خودش نتواند آن را تغییر دهد. با عجلهای غیرعادی وارد خانه میشود. جرأت نمیکند شی را از این دست به آن دست بدهد چون در این حرکت یک لحظه پیش میآید که هیچ کدام از دستهایش آزاد نباشند. او میخواهد شخص پشت سرش را اصلا نبیند چون دوست ندارد بعدا شناساییاش کند.
سکندری میخورد. با سوت زدن میخواهد بیخیالیاش را نشان دهد. بیهدف راه میرود. به اتاق ناآشنا که وارد میشود فوری میرود سمت پنجره و به بیرون نگاه میکند. اگر مجبور شود دوباره نفسش را حفظ کند لحظهای تمرکزش را از دست خواهد داد. یکی قدمقدم با او راه میرود جوری که نمیتواند قدمهای متفاوت را از هم تشخیص دهد. قبل از دولا شدن مفصل مقدماتش را میچیند که نشان دهد قصد بدی ندارد.
دیگر تحمل هیچ صدایی را ندارد. از گوش دادن به آن نجوا فقط یک سری فشفش دستگیرش میشود. هر هیکلی که تکان نخورد از نظرش همان تعقیبکننده است.
کتاب فروشندهی دورهگرد، به قلم پتر هاندکه و ترجمهی آرزو اقبالی در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب فروشندهی دورهگرد
مقدمهی مترجم
نظم پیش از بینظمی اول
اولین بینظمی
نظم بینظمی
افشای ماهیت نظم اول داستان
تعقیب
تحقیقات
بازگشت ظاهری نظم و خلأ حادثه قبل از بینظمی دوم
بینظمی دوم
افشاگری غلط
آرامش پیش از افشاگری
افشاگری
بازگشت قطعی نظم
- نویسنده: پتر هاندکه
- مترجم: آرزو اقبالی
- انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب فروشندهی دورهگرد اثر پتر هاندکه
دیدگاه کاربران