محصولات مرتبط
کتاب اتحادیه ی ابلهان نوشته ی جان کندی تول با ترجمه ی پیمان خاکسار در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
داستان نگارش و چاپ کتاب جالب توجه است. "جان کندی تول" پس از آن که این کتاب را به اتمام رساند، از طرف هیچ ناشری برای چاپ پذیرفته نشد. "کندی تول" نتوانست این حجم از اندوه را تحمل کند و پس از مدتی به زندگی خود پایان داد. بعد از آن که "جان کندی تول" فوت کرد، مادرش در پی کار های او بود تا بتواند شاهکار پسرش را به چاپ برساند. او نُه سال تمام نسخه های متعددی از کتاب را برای ناشران مختلف ارسال کرد، اما هیچ کدامشان حاضر به چاپ آن نشدند. اما سرانجام دانشگاه "لوییزیانا" آن هم با اکراه، راضی به چاپ این اثر شد.
"اتحادیه ی ابلهان" به محض انتشار بسیار مورد توجه خوانندگان قرار گرفت و در سال 1981 توانست جایزه معتبر "پولیترز" را از آن خود کند.داستان درباره ی پسری ابله به نام "ایگنیشس" است که به همراه مادرش در محلۀ ی پَستی به نام "نیواورلئان" زندگی می کند. "ایگنیشس" پسری جوان، چاق، تحصیلکرده، آرمانگرا و البته تنبل است که از جامعه آمریکایی هراس دارد و به نوعی مصرف گرایی آن را نقد می کند. بیشتر وقت او به خوردن، خوابیدن و یادداشت برداری های روزانه می گذرد، که به نظر خودش می تواند تغییری شگرف در دنیا ایجاد کند. اما مادرش از این مسائل ناراحت و عصبانی شده و به زودی متوجه می شود که فرزندش چیزی ندارد که بشود به آن افتخار کرد. به همین سبب او را وادار می کند تا کاری پیدا کند و از این یکنواختی خارج شود. "ایگنیشس" این گفته را قبول می کند و در تلاش است تا کاری بیابد. او مشاغل فراوانی را امتحان می کند. همانطور که گفته شد او فرد آرمان گرایی است و در تلاش است تا بتواند تغییری در جامعه ایجاد کند. برای همین سعی می کند که کارگران یک کارخانه را بر علیه رئیس آن کارخانه تشویق به اعتراض و اعتصاب کند. "ایگنیشس" سعی می کند تا به عنوان یک فرد خواهان پیشرفت و ترقی، نقش یک رهبر را بازی کند. اما او از طرف جامعه و همینطور مادرش مطرود می شود و ...
برشی از متن کتاب
"کمپانی شلوار لوی عمارت خوفناکی بود حاصل به هم پیوستن دو بنا. جلوِ کارخانه یک ساختمانِ اداریی آجری قرن نوزدهمی قرار داشت که زیر سقف شیروانی اش ردیف پنجره های قاب شکسته ی سبک روکوکو تو چشم می خورد. بخش اداری طبقه ی سوم بود، انباری طبقه ی دوم و محل نگه داری ضایعات طبقه ی اول. متصل به این ساختمان - که آقای گونزالز «مغز متفکر» می نامید - کارخانه قرار داشت. تقلیدی از یک آشیانه ی هواپیما که البته بیشتر شبیه اصطبل بود. زاویه ی دو دودکشی که از سقف حلبی بیرون آمده بودند جوری بود که آدم را یاد یک آنتن گوش خرگوشی عظیم تلویزیون می انداخت. آنتنی که هیچ سیگنال امیدوار کننده ای از دنیای بیرون دریافت نمی کرد و به جایش گاه گداری دودی نحیف و بسیار بدرنگ بیرون می فرستاد. کنار آلونک های مرتب و خاکستری رنگی که همراه با ریلِ راه آهن رودخانه و کانال را در بر می گرفتند، شلوار لوی سر به زیر و کز کرده، التماسی بود ساکت و دودآلود برای بازسازی بافت فرسوده شهری.
در «مغز متفکر» فعالیتی بیش از حد معمول در جریان بود. ایگنیشس داشت بر ستونی در نزدیکی پرونده هایش یک تکه مقوا نصب می کرد که رویش با حروف درشت گوتیک آبی رنگ نوشته بود: بخش تحقیقات و سوابق، سرپرست: ای. جی. رایلی.
از کارهای بایگانی صبحگاهی اش صرف نظر کرده بود تا این تابلو را درست کند. با مقوا و رنگ آبی روی زمین ولو شد و بیشتر از یک ساعت با دقت نقاشی کرد. خانم تریکسی در یکی از آن گشت و گذارهای بی هدفش در دفتر تابلو را لگد کرد ولی کل آسیبی که رساند در حد اثر کوچکِ کفِ یک کفش کتانی بر گوشه ی مقوا بود. به همین خاطر بالایش یک نقش پر زرق و برق و نمایشی از گل زنبق سلطنتی فرانسه کشید."
- نویسنده: جان کندی تول
- مترجم: پیمان خاکسار
- انتشارات: چشمه
مشخصات
- مترجم پیمان خاکسار
- نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 26
- تعداد صفحه 467
- انتشارات چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب اتحادیه ی ابلهان | جان کندی تول
دیدگاه کاربران