مجموعه کتاب‌های رولد دال | نشر افق (4 جلدی)

درباره‌ی مجموعه کتاب‌های رولد دال؛ نشر افق (4 جلدی)

این اثر در چهار جلد با عناوین چارلی و آسانسور بزرگ شیشه‌ای، چارلی و کارخانه‌ی شکلات‌سازی، غول بزرگ مهربان و جادوگرها در یک قاب به صورت بسته‌ی کامل ارائه شده است. این چهار اثر از بهترین رمان‌های رولد دال نویسنده‌ی مشهور انگلیسی می‌باشد.

رولد دال در سال 1916 در خانواده‌ای نروژی در کشور انگلستان به دنیا آمد و در 18 سالگی در یک کمپانی نفتی در آفریقا استخدام شد. او در 26 سالگی کار نویسندگی را با نوشتن در مورد جنگ جهانی اول که در آن حضور داشت آغاز کرد، نوشتن داستان کودک از زمانی شروع شد که سعی کرد کودکانش را با داستانهایش سرگرم کند؛ اما کم کم مورد استقبال قرار گرفت و به شهرت رسید.

رولد دال در سال 1990 در گذشت اما آثارش همچنان جز پر طرفدارترین آثار کودک و نوجوان می باشد. داستانی مثل غول بزرگ مهربان که یکی از جلد های این مجموعه است و داستانش از این قرار است که؛ غول های بزرگی هستند که شب ها وقتی همه خوابند، در زمان مشخص که ساعت جادوگر ها نام دارد بیرون می آیند، در شهر چرخ میزنند و اتفاقات عجیبی و جادویی را رقم می زنند. داستان اصلی از شبی که همه چیز عجیب به نظر می رسد و شهر را سکوت ترسناکی فرا گرفته شروع می شود، آن زمانی که " سوفی " دختر کوچولوی قصه ی ما ازپنجره ی اتاقش بیرون را نگاه می کرد که یک شخص قد بلند و مشکی پوش با یک شنل بزرگ نظرش را جلب می کند.

او آن قدر قد بلند است که قدش تا طبقه ی دوم ساختمان های شهر هم میرسد، او که از ترس حتی نمی تواند فریاد بکشد. با دقت به کارهای شخص سیاه پوش یا به قول سوفی ( غول ) نگاه می کند. غول بزرگ یک چمدان بزرگ و جادویی دارد که از داخلش شیشه های عجیبی را بیرون میاورد و پودر درون آن را داخل یک شیپور بلند میریزد و درونش فوت می کند اما هیچ صدایی از شیپور خارج نمی شود معلوم نیست برای چی این کار را می کند، ولی سوفی میداند که قطعا اتفاقی قرار است بیفتد، او از ترس به تخت خود برمی گردد. اما چیزی نمی گذرد که غول بزرگ وارد اتاقش می شود و...

بخشی از مجموعه کتاب‌های رولد دال؛ نشر افق (4 جلدی)

آن هیکل بلند و سیاه داشت به طرف او می آمد. درست چسبیده به خانه های آن طرف خیابان راه می رفت و در گوشه و کنارهای تاریکی که مهتاب روشن شان نمی کرد، پنهان می شد.

همین طور جلو و جلوتر می آمد و نزدیک و نزدیک تر تر می شد. اما راه رفتنش بریده بریده و ناگهانی بود. یعنی می ایستاد، بعد دوباره راه می افتاد و آن وقت دوباره می ایستاد.

ولی آن داشت چه کار می کرد؟

آهان تازه سوفی فهمید که آن موجود چه کار می کرد. او جلوی هر خانه ای که می رسید. می ایستاد و با دقت از پنجره ی طبقه ی دوم توی اتاق را نگاه می کرد. و راستش، قدش آن قدر بلند بود که برای نگاه کردن از پنجره ی طبقه ی دوم، باید سرش را کمی خم می کرد.

آن موجود همان طور می ایستاد و از پشت پنجره نگاه می کرد. بعد دوباره به طرف خانه بعدی می رفت و دوباره می ایستاد و با دقت نگاه می کرد. او داخل همه ی خانه های سرتاسر خیابان را به همین ترتیب نگاه کرد.

حالا دیگر نزدیک تر شده بود و سوفی می توانست خیلی خوب واضح آن را ببیند.

وقتی سوفی با دقت به آن موجود نگاه کرد، به این نتیجه رسید که او باید کسی باشد. البته آدمیزاد نبود، ولی بدون شک کسی بود. شاید این کس یک غول باشد...

مجموعه کتاب‌های رولد دال (4 جلدی) اثر رولد دال با ترجمه‌ی محبوبه نجف‌خانی و تصویرگری کوئنتین بلیک توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

• نویسنده: رولد دال
• مترجم: محبوبه نجف‌خانی
• تصویرگر: کوئنتین بلیک
• انتشارات: افق