کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش - بوکفسکی

کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش گزیده اشعار چارلز بوکفسکی است که پیمان خاکسار به فارسی ترجمه کرده و توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

بوکفسکی در اشعارش واقعیات را نمایش می دهد. واقعیت همان طور که هست؛ چراکه او لحنی کنایی و نیشخندوار هم به آثارش اضافه می کند و ما را با واقعیت حتی اگر از آن ترس و واهمه ای هم داشته باشیم روبرو می کند. مثل جایی که می گوید، نظام آموزشی مان به ما یاد داده است که همه مان می توانیم برنده باشیم. او می گوید نظام آموزشی فقط برای برنده ها است. برای افراد موفق. اما ما هیچ وقت سخنی از افرادی که در انزوا هستند نمی شنویم. در واقع بوکوفسکی به نظام آموزشی، رسانه، فرهنگ و اقتصاد نقد دارد. او معتقد است آمریکا با رویای آمریکایی که در ذهن ما ایجاد شده است تفاوت بسیاری دارد.

فقر و تبعیض و فرصت طلبی در این کشور بیش از هر جای دیگر آشکار است و قدرت ها هم دست در دست هم داده اند تا کسی از این همه تباهی با خبر نشود. اما شاعر رسالت خود می داند که در شعرهایش این بحران ها را برملا کند. این اولین بار است که مجموعه ای از اشعار بوکفسکی منتشر می شود و پیمان خاکسار اشعار این مجموعه را از میان چندین کتاب شاعر انتخاب و ترجمه کرده است. سبک شعری بوکفسکی به نثر نزدیک تر بود و خیلی با قافیه میانه ی خوبی ندارد، به همین دلیل در ترجمه نیز شعرها به نثر نزدیک تر شده اند. مترجم همچنین مصاحبه ای که شان پن با چارلز کرده است را در انتهای کتاب گنجانده که باعث افزایش شیرینی و دلپذیری این اثر شده است.

برشی از متن کتاب

اعتراف   مرگ مثل گربه ای هر لحظه ممکن است روی تختم بپرد من واقعا برای همسرم متاسفم این بدن خشک و رنگ پریده را خواهد دید تکانش خواهد داد و بعد احتمالا خواهد گفت: هنک! هنک پاسخی نخواهد داد. مرگم نگرانم نمی کند نگرانی ام از همسرم است که بعد از من با این تلنبار هیچ تنها می ماند می خواهم به او بفهمانم که تمام شب هایی که کنارش خوابیدم حتا تمام آن جر و بحث های بی سر و ته همه برایم باشکوه بودند. و آن دو کلمه ی دشواری که هیچ وقت جرئت گفتن شان را نداشتم دوستت دارم * این خودستایی های مهمل وقتی که آدم ها مشهور دور هم جمع می شوند تا برای به ظاهر عظمت شان کف بزنند و تو در شگفتی که اصل کاری ها کجایند؟ کدام غار بزرگ پنهان شان کرده؟ درست وقتی تمام آن به نهایت بی استعدادها برابر تشویق ها سر خم می کنند زمانی که خرها دوباره خرتر می شوند و تو در شگفتی که اصل کاری ها کجایند؟ البته اگر اصلا وجود داشته باشند این خودستایی های مهمل دهه هاست که ادامه دارد و با کمی اغماض قرن ها این خیلی باعث دلتنگی است بی رحمانه است دل آدم را به هم می زند دست و پای هر امیدی را می بندد این بعضی چیزهای کوچک مثل بالا کشیدن پرده یا کفش پا کردن یا قدم زدن توی خیابان را سخت تر و همان قدر نفرت انگیز می کند که آدم های مشهور دور هم جمع می شوند تا برای به ظاهر عظمت شان کف بزنند زمانی که خرها دوباره خرتر می شوند بشریت تو حرام زاده ی کثیف

فهرست