دربارهی کتاب دست آخر ساموئل بکت
کتاب دست آخر به قلم ساموئل بکت و ترجمهی مهدی نوید توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. این کتاب نشر چشمه نمایشنامهای فوقالعاده است که در یک پناهگاه یا نوعی انباری رخ میدهد که دو مرد با نامهای هم و کلاو که یکی ارباب و دیگری خدمتکار او است در آن اقامت دارند. فضای این پناهگاه طبق صحنهسازیهای دقیق بکت فضایی متفاوت است که تصویری آخر الزمانی را به مخاطب ارائه میدهد.
این پناهگاه روی یک صخره در حاشیه ی دو جهان واقع شده که سمت چپ آن پنجره ای رو به دریا و سمت راست پنجره ای رو به خشکی دارد. پنجره ها آن قدر بلند هستند که کلاو بدون نردبان نمی تواند از آن ها بیرون را تماشا کند. چیدمان صحنه آن قدر خاص و بدیع است که گویی همه ی اتفاقات درون جمجمه ی انسان رخ می دهند و این دو شخصیت هم، تنها بازماندگان فاجعه ای نامعلوم به نظر می رسند. آن ها با آیین های تکراری زندگی می کنند و نمایش نیز با پانتومیمی از همین کارهای روتینِ روزانه آغاز می شود. علاوه بر داستان دست آخر، بخش های دیگری در کتاب وجود دارند که به بررسی حواشی داستان و زندگی نامه بکت می پردازند.
وجود این دو بخش مکمل، درک این اثر را به دلیل وجود پیچیدگی هایی که همواره در نمایش نامه های این نویسنده ایرلندی وجود دارد، برای مخاطب آسان تر می کند. این کتاب از روی ترجمه انگلیسی اثر که خود بکت آن را از ایرلندی به انگلیسی برگردانده، ترجمه شده است.
بخشی از کتاب دست آخر؛ ترجمهی مهدی نوید
داخل صحنه خلوت است.
نور خاکستری.
چپ و راست انتهای صحنه ردیف بالا دو پنجره کوچک، پردهها کنار کشیده شده.
دری در پیشانی راست صحنه. تابلوی آویزان کنار در، رو به دیوار.
پیشانی چپ صحنه، دو سطل آشغال کنار هم، پوشیده شده با ملافه ای کهنه.
هم، وسط صحنه نشسته، بر صندلی چرخدار پوشیده شده با ملافه ای کهنه
کلاو، بی حرکت نزدیک در، چشم هایش خیره به هم، صورتش کاملا سرخ.
تابلو کوتاه.
کلاو می رود و زیر پنجره ی سمت چپ می ایستد. تلو تلو راه می رود. به پنجره ی سمت چپ مینگرد. می چرخد و به پنجرهی سمت راست می نگرد. می رود و زیر پنجره ی راست می ایستد. به پنجرهی سمت راست می نگرد. می چرخد و به پنجره ی سمت چپ مینگرد از صحنه بیرون می رود، بی درنگ با نردبانی تاشو و کوچک بر می گردد، می بردش و زیر پنجرهی سمت چپ می گذارد، ازش بالا می رود، پرده را کنار می کشد.
پایین میآید، شش قدم (برای مثال) به سوی پنجره ی سمت راست بر می دارد، بر میگردد نردبان را بردارد، برش می دارد و می گذاردش زیر پنجرهی سمت راست، ازش بالا می رود، پرده را کنار می کشد. پایین می آید، سه قدم به سوی پنجرهی سمت چپ بر میدارد، بر میگردد نردبان را بردارد، برش می دارد و می گذاردش زیر پنجرهیسمت چپ، ازش بالا می رود، از پنجره به بیرون می نگرد. خنده کوتاه. پایین می آید، یک قدم به سوی سطل های آشغال میرود، می چرخد، نردبان را می برد و میگذارد زیر پنجره ی سمت راست، به طرف سطل های آشغال میرود، ملافه روی شان را برمی دارد، دور دستش می پیچد، یکی از درها را برمی دارد، خم می شود و درون سطل را می نگرد.
خنده ی کوتاه. در را میگذارد. با سطل دیگر نیز چنین می کند. به طرف هم میرود، ملافه رویش را برمی دارد، دور دستش می پیچد، هم با لباس خواب، کلاه سفید و چسبان، دستمالی بزرگ و خون آلود روی صورت، سوتی آویزان از گردن، پتوی کوچکی روی زانوان، جوراب های ضخیم به پا انگار در خواب است. کلاو سر تا پایش را برانداز می کند. خنده ی کوتاه. به طرف در می رود، میایستد، به سوی سالن می چرخد.
کلاو: ( نگاه ثابت و خیره با لحنی بی روح) تمومه، تموم شده، تقریبا تموم، باید تقریباً تمام شده باشه.
(مکث)
دونه دونه ، یکی یکی و یه روز یکی یک کپه یه کپه کوچیک یه کپه ناممکن.
(مکث)
دیگه نمی تونم تنبیه بشم.
(مکث)
الان میرم به آشپزخون م ده فوت در ده فوت در ده فوت، منتظرش می مونم تا برام سوت بزنه.
(مکث)
ابعاد دقیق، نسبت های دقیق، تکیه میدم به میز و نگاه می کنم به دیوار و منتظرش می مونم تا برام سوت بزنه.
(لختی بی حرکت می ماند، سپس از صحنه بیرون میرود، بی درنگ بر میگردد به سوی پنجره سمت راست می رود، نردبان را برمی دارد و از صحنه بیرون می بردش. مکث. هم تکان می خورد، از زیر دستمال خمیازه میکشد، دستمال را از روی صورتش برمیدارد صورت کاملاً سرخ، عینک دودی)
فهرست
فهرست کتاب دست آخر؛ نشر چشمه
دست آخر
حواشی و تعلیقات
منابع
زندگی نامه ی ساموئل بکت
منابع
- نویسنده: ساموئل بکت
- مترجم: مهدی نوید
- انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب دست آخر | ساموئل بکت
دیدگاه کاربران