دربارهی کتاب در انتظار گودو؛ نشر بیدگل
کتاب "در انتظار گودو"، نمایشنامهای خواندنی است که روایتی پرمحتوا و تاملبرانگیز را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
شخصیتهای اصلی قصه، "ولادیمیر" و "استراگون"، نام دارند؛ این دو مرد، با یکدیگر آشنا هستند و رابطهی دوستانهای میانشان برقرار میباشد. ولادیمیر و استراگون، از ویژگیهای اخلاقی متفاوتی برخوردارند ولی هدف مشترکی را دنبال میکنند. آنها چشم به راه هستند؛ چشم به راه دیدار با شخصی که "گودو" نام دارد. مردی که هیچیک، تاکنون با او ملاقات ننمودهاند و وی را از نزدیک نمیشناسند؛ نویسنده تا پایان داستان، مشخص نکرده که قصد و هدف دقیق مردان قصه، از دیدن گودو چیست!
در واقع، گودو از طریق پیام، به شخصیتهای قصه، وعدهی دیدار در زیر یک درخت را داده؛ اما، نکتهی قابل توجه اینجا است که استراگون و ولادیمیر حتی نمیدانند، منظور گودو، دقیقا کدام درخت، میباشد و آیا او واقعا به وعدهی خود، (یعنی ملاقات با آنها) عمل خواهد کرد؟!
با وجود تمامی این موارد، آنها هماکنون، خارج از شهر، زیر یک درخت بید، به انتظار نشستهاند؛ درختی عجیب که هیچ برگی روی شاخههایش به چشم نمیخورد. در طی تمام طول روز، استراگون مدام از پوتینهای خود و درد پاهایش گلایه میکند. در سویی دیگر نیز، ولادیمیر، از خارش سرخود رنج میبرد؛ خارشی که به ظاهر، در اثر استفاده از کلاهش، ایجاد میگردد.
با غروب آفتاب، پسرکی نزد آنها میرود و اعلام میکند که گودو فردا به دیدارشان خواهد رفت. این روند مدام تکرار میشود. به مرور زمان، مردان قصه از ملاقات با گودو مایوس میشوند. ولی روزنهی کوچکی از امید، همواره آنها را به انتظار وامیدارد؛ انتظاری که مشخص نیست چه زمانی به پایان خواهد رسید!
ویژگیهای نمایشنامه «در انتظار گودو»
«در انتظار گودو» یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین آثار ادبی قرن بیستم است که توسط ساموئل بکت نوشته شده است. این نمایشنامه به دلیل ساختار، مضامین و سبک منحصر به فردش، جایگاه ویژهای در تاریخ ادبیات دارد. در ادامه به برخی از مهمترین ویژگیهای این اثر اشاره میکنیم:
ساختار شکنی و ابزورد
- عدم روایت خطی: این نمایشنامه فاقد یک روایت خطی و مشخص است و بیشتر بر روی تکرار، مکث و دیالوگهای کوتاه و گاه بیمعنی تمرکز دارد.
- زمان و مکان نامشخص: زمان و مکان وقایع به طور دقیق مشخص نشده است و این ابهام به تقویت حس پوچی و بیهودگی وجودی شخصیتها کمک میکند.
- تکرار و الگو: بسیاری از دیالوگها و موقعیتها در طول نمایشنامه تکرار میشوند که این امر به ایجاد حس روزمرگی و بی معنایی زندگی اشاره دارد.
مضامین اصلی
- پوچی و بیهودگی وجود: شخصیتهای اصلی در انتظار یک رویداد نامعلوم و مبهم هستند که هرگز رخ نمیدهد. این انتظار طولانی و بیهوده نمادی از پوچی و بیهودگی زندگی انسان است.
- مرگ و فناپذیری: موضوع مرگ به طور ضمنی در سراسر نمایشنامه مطرح میشود و شخصیتها به طور مداوم به موضوع مرگ و فناپذیری انسان اشاره میکنند.
- آزادی و اسارت: شخصیتها در یک وضعیت ثابت و بدون تغییر قرار دارند و به نظر میرسد که از آزادی محروم هستند. این وضعیت نمادی از اسارت انسان در شرایط اجتماعی و وجودی است.
زبان و سبک
- زبان ساده و روزمره: بکت از زبانی ساده و روزمره برای بیان مفاهیم عمیق و فلسفی استفاده میکند.
- کمدی سیاه: نمایشنامه از لحنی تلخ و طنزآمیز برخوردار است که به آن لقب کمدی سیاه را دادهاند.
- نمادگرایی: بسیاری از عناصر نمایشنامه، از جمله شخصیتها، اشیاء و مکانها، دارای معانی نمادین هستند.
تأثیرگذاری
- تولد تئاتر آبسورد: این نمایشنامه به عنوان یکی از آثار بنیانگذار سبک تئاتر آبسورد شناخته میشود.
- تأثیر بر ادبیات و هنر: «در انتظار گودو» بر بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و اندیشمندان تأثیرگذار بوده است و به عنوان یکی از مهمترین آثار ادبی قرن بیستم محسوب میشود.
برشی از متن کتاب در انتظار گودو اثر ساموئل بکت
پوتینهای استراگون مرکز صحنه در جلو قرار دارد، با پاشنههای بههمچسبیده، سرها جدا. کلاه لاکی هم در همانجا قرار دارد. درخت چهار یا پنج برگ دارد. ولادیمیر با حالتی آشفته وارد میشود. میایستد و مدتی طولانی به درخت نگاه میکند، بعد ناگهان تندتند اطراف صحنه حرکت میکند، بالا و پایین، جلو و عقب. کنار پوتینها میایستد. یکی از آنها را برمیدارد. وارسی میکند. بو میکشد. حالش بههم میخورد. آن را به دقت سر جایش میگذارد. میآید و میرود. در انتهای سمت راست میایستد و به دوردست نگاه میکند. دستهایش را سایبان چشمهایش کرده است. میآید و میرود. در انتهای چپ صحنه میایستد، مانند قبل ناگهان میایستد و با صدای بلند شروع به خواندن میکند.
ولادیمیر: آشپز ما یه سگ .. [چون با صدای بلند شروع به خواندن کرده است از خواندن دست میکشد، گلویش را صاف میکند و دوباره از سر میگیرد.]
آشپز ما یه سگ داشت
اون سگو خیلی دوس میداشت.
یه روز یه تیکه گوشت خرید
گوشتو روی تاقچه گذاشت.
سگه اومد گوشته رو برد
سر پا نشست گوشته رو خورد.
[از خواندن دست میکشد، به فکر فرو میرود. دوباره از سر میگیرد.]
آشپز اومد با ضربه مشت
زد تو سر سگ اونو کشت.
سگه رو چال کرد تو زمین
رو قبر اون نوشت چنین:
آشپز ما یه سگ داشت
اون سگو خیلی دوس میداشت.
یه روز یه تیکه گوشت خرید
گوشتو روی تاقچه گذاشت.
سگه اومد گوشته رو برد
سر پا نشست گوشته رو خورد.
[از خواندن دست میکشد. مانند قبل.]
آشپز اومد با ضربه مشت
زد تو سر سگ اونو کشت.
[از خواندن دست میکشد. مانند قبل. با صدای ملایم.]
زد تو سر سگ اونو کشت...
[لحظهای ساکت میشود و بیحرکت باقی میماند، بعد با بیقراری دور صحنه شروع به حرکت میکند. دوباره نزدیک درخت میایستد، میآید و میرود، جلوی پوتینها میایستد، میآید و میرود، در انتهای سمت چپ میایستد، به دوردست نگاه میکند. استراگون از سمت راست وارد میشود، پابرهنه، و با سر خمیده. آهسته عرض صحنه را طی میکند. ولادیمیر برمیگردد و او را میبیند.]
ولادیمیر: بازم تو! [استراگون میایستد، ولی سرش را بلند نمیکند. ولادیمیر به سمت او میرود.] بیا اینجا بغلت کنم...
خرید کتاب در انتظار گودو
کتاب «در انتظار گودو» یک نمایشنامه عمیق و پیچیده است که به بررسی مسائل فلسفی و وجودی انسان میپردازد. این اثر با ساختار شکنی، مضامین عمیق و زبان منحصر به فرد خود، مخاطب را به تفکر و تأمل وا میدارد. برای خرید کتاب می توانید در سایت کتابانه ثبت سفارش کنید.
نظرات کاربران درباره کتاب در انتظار گودو
دیدگاه کاربران