loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
32,000 تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب کی از گرگ بد گنده می ترسه؟

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
32,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب کی از گرگ بد گنده می ترسه؟ از مجموعه ی قصه های نو برای من و تو نوشته ی سایفن پانگ و تصویرگری لین چیمن با ترجمه ی کیانگ این لی از سوی انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

گرگ تنهایی در جنگل زندگی می کرد که هیکل گنده ای داشت و خیلی هم بدجنس بود. او با خودش فکر می کرد به خاطر همین ویژگی هایش این قدر تنهاست و هیچ دوستی ندارد. بنابراین تصمیم گرفت که کارهای خوب انجام دهد تا بلکه دوستانی پیدا کند. او به در خانه ی خانم غازه رفت و خواست تا با جوجه هایش بازی کند. آن ها با دیدن گرگ بد گنده جیغ کشیدند و پا به فرار گذاشتند. گرگ ناامید نشد و به خانه ی خانم مرغه رفت، اما رفتار او و جوجه هایش هم شبیه غازها بود.

او شانسش را دوباره امتحان کرد و به لانه ی خانم اردکه رفت اما او هم با داد و فریاد گرگ را از خودش راند و گفت که تو جوجه ی کوچک من را خورده ای! هر چه گرگ برای او توضیح داد که این کار را نکرده و اصلا جوجه اردک را ندیده، خانم اردکه باور نکرد. گرگ پریشان و گریان به سمت جنگل راه افتاد و تصمیم گرفت که فکر خوب بودن را از سرش بیرون کند. تا این که ناگهان ...  وجود نقاشی های رنگی به صورت تمام صفحه، این کتاب را برای کودکان پیش از دبستان نیز که سواد خواندن و نوشتن ندارند قابل استفاده کرده و بر جذابیت این مجموعه افزوده است.

 


برشی از متن کتاب


گرگ بد گنده با خودش گفت: «باشد، از این به بعد دیگر کار بدی نمی کنم. دلم می خواهد گرگ خوبی بشوم. این طوری حتما دوست پیدا می کنم.» خانم غازه و جوجه هایش توی حیاط خانه شان بازی می کردند که گرگ بد گنده از راه رسید و با ادب و مهربانی گفت: «سلام خانم غازه، سلام جوجه ها!» خانم غازه که خیلی ترسیده لود، فریاد کشید: «قات قات قات قات ... گرگ بد گنده این جاست! جوجه ها زود بروید توی خانه!» و با 7 تا جوجه هایش زود رفت توی خانه و در را تق بست. گرگ بد گنده، رفت پشت در و با مهربانی گفت: «خانم غازه در را باز کنید! من دیگر گرگ خوبی شده ام.» آمده ام این جا تا با جوجه هایت بازی کنم.» اما خانم غازه در را باز نکرد. جوجه غازها از پشت پنجره با عصبانیت به گرگ بد گنده نگاه کردند و گفتند: «گرگ بد ناقلا، زود باش برو از این جا، دیگه نیا پیش ما!» گرگ بد گنده ناراحت شد. او دلش می خواست گرگ خوبی بشود، ولی خانم غازه و جوجه هایش باور نمی کردند. گرگ بد گنده با خودش گفت: «من باید کارهای خوبی بکنم تا بتوانم برای خودم دوست پیدا کنم.» پس تصمیم گرفت کارهای خوب بکند. خانم مرغه جلوی در خانه اش ایستاده و منتظر بود. قرار بود پرستار جوجه ها بیاید و از آن ها نگه داری کند. خانم مرغه به ساعتش نگاه کرد و گفت: «نمی دانم چرا پرستار جوجه ها این قدر دیر کرده.»

(کتاب های زعفرانی) نویسنده: سایمن پاتک مترجم: کیانگ این لی تصویرگر: لین چپمن انتشارات: زعفران




نظرات کاربران درباره کتاب کی از گرگ بد گنده می ترسه؟


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کی از گرگ بد گنده می ترسه؟" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل