دربارهی کتاب خوب های بد، بدهای خوب 1
کتاب "دنیای بدون شاهزاده" جلد دوم از مجموعه داستانهای تخیلی و جذاب "خوبهای بد، بدهای خوب" میباشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
نه ماه از بازگشت آگاتا و سوفی به گاوالدان میگذرد. آگاتا همچون گذشته، نزد مادرش، "کالیس" و در کلبهی قدیمی و محقرشان روزگار میگذراند. سوفی نیز، با پدرش، "استفان"، زندگی میکند و همواره به یاد مادر مرحومش میباشد.
گذشت زمان، اعمال قهرمانانه و شجاعانهی آگاتا و سوفی را به دست فراموشی سپرده است. مردم مانند چند ماه پیش، از دو دختر قصه، استقبال نمیکنند. همین موضوع نیز موجب ناراحتی سوفی میشود. زیرا او همواره از مورد توجه قرار گرفتن توسط سایرین لذت میبرد. تحت چنین شرایطی، پدرش نیز قصد دارد، با "هانورا" پیمان زناشویی ببندد. با این کار، هانورا و فرزندانش، "آدام" و "جیکوب" هشت و شش ساله، به منزل سوفی و استفان نقل مکان خواهد کرد؛ موضوعی که اصلا مورد پسند سوفی نیست.
در واقع، هانورا، دوست صمیمی مادر سوفی بوده است؛ زنی که در زمان حیات دوستش نیز، به او خیانت میکرد و رابطهی پنهانیای با استفان برقرار میکرد. همین موضوع، موجب نفرت سوفی از هانورا میشود. در نتیجه، تمام تلاش خود را به کار میبندد تا از ازدواج پدرش با این زن جلوگیری کند. در همین راستا، تصمیم میگیرد که از طریق اجرای یک نمایش موزیکال، توجه اهالی گاوالدان و به ویژه استفان را به خود جلب کند؛ نمایشی با عنوان طلسمها که ماجرای حضور آگاتا و سوفی در مدرسهی خوبها و شرها و همچنین چگونگی شکست رئیس مدرسه توسط این دو دختر را به تصویر میکشد.
غافل از اینکه، استفان تصمیم خود را گرفته و این ازدواج انجام خواهد گرفت. بنابراین دختر قصه، با قلبی شکسته آرزویی بزرگ میکند؛ آرزویی که به سرعت برآورده شده و آگاتا و سوفی را مجددا با دردسرهای بزرگی مواجه میسازد.
شخصیتهای اصلی قصه، "آگاتا" و "سوفی" نام دارند. آنها دو دوست صمیمی هستند که از اهالی شهر "گاوالدان" میباشند؛ شهری که از دویست سال پیش تا کنون، مدام مورد هجوم مدیری بدجنس قرار میگیرد. این شخص، هر چهار سال یکبار، دو نوجوان از اهالی گاوالدان را میرباید. سپس آنها را در مدرسهی خوبها و شرهای خود، تحت آموزش قرار میدهد. پس از این رویداد، نوجوانان ربوده شده، هیچگاه نزد خانوادههایشان بازنمیگردند. آگاتا و سوفی نیز از جمله افرادی هستند که توسط رئیس مدرسه ربوده میشوند. اما آنها با هوش و ذکاوت خویش، توانستهاند از مدرسه بگریزند و به گاوالدان بازگردند؛ در نتیجه، این دو دختر، اولین کسانی هستند که طلسم مدرسهی خوبها و شرها را شکستهاند.
برشی از متن کتاب خوب های بد، بدهای خوب
اسم او یاراست
«یه ارتش که وظیفهش تولید داستانهایی درست شبیه داستان شماست.» مدیر سیدر که با کفشهای شیشهای پاشنهبلند و آبیاش تقوتق توی دالان پر نور از برج رشادت به برج افتخار میرفت، گفت: «افسانهی شما فقط یه گوشهی کوچک از کارهایی بود که شاهدختها و ساحرهها میتونن با هم انجام بدن. شما قراره اینجا تمام مدرسه رو رهبری کنین!»
«تمام مدرسه...» آگاتا که داشت دنبال او از پلکان افتخار پایین میرفت، نفسش گرفت. «ما باید بریم خونه!»
«راستش من و مدیرهای سابق با هم اختلاف نظر داریم.» پروانهها از همه طرف بال میزدند و توی پیراهنش غیب میشدند. مدیر سیدر گفت: «اونها فکر میکنن شما باید از دنیای ما برین تا با هم به پایان خوشتون برسین. ولی من فکر میکنم شما باید بمونین.»
سوفی گفت: «ولی پسرها میخوان من رو بکشن!» و محکم خورد به آگاتا که داشت از کنارش رد میشد.
مدیر که با آن هیکل خوشتراشش خرامان از میان سرسرا میگذشت، گفت: «امم... بیاین فرض کنیم که شما دزدکی وارد یه قلعه پر از مردهای تشنهی خون میشین. فرض کنیم که همهی موانع رو از سر راه برمیدارین و داستاننویس رو آزاد میکنین.» پشت درهای یخزدهی نگارخانهی خوبها ایستاد. «اون آرزو به نتیجه نمیرسه مگر اینکه از ته دل باشه.»
زل زد به سوفی. «تو که میدونی اون شاهزادهش رو میخواد، چطور میتونی آرزو کنی با آگاتا باشی؟»
مدیر رو به آگاتا کرد. «تو که از ساحرهی درونش میترسی، چطور میتونی آرزو کنی با سوفی باشی؟»
بعد خم شد و آنقدر به دخترها نزدیک شد که آنها میتوانستند بوی کرم عسلی را که به پوست صاف و بیلکش مالیده بود، حس کنند.
«چطور میتونین آرزوی کسی رو بکنین که بهش اعتماد ندارین؟»
نگاه سوفی و آگاتا مثل تیر به هم برخورد کرد. هر دو امیدوار بودند آن یکی دلیل بیاورد؛ ولی هیچ کدام این کار را نکردند.
«قبل از اینکه برین خونه، دوستی شما باید درست بشه و اینجا چیزی رو که خراب شده، درست میکنین.» آخرین پروانه بالزنان توی پیراهنش فرو رفت و مدیر سیدر گفت: «افسانهها این باور رو به ما یاد دادن که پیوند قشنگی مثل پیوند شما نمیتونه دووم بیاره. چرا؟ چون یه پسر باید...
کتاب خوب های بد بدهای خوب نوشتهی سومان چینانی مترجم نعیمه حسینی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- (نامزد 1 جایزه)
- نویسنده: سومان چینانی
- مترجم: نعیمه حسینی
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب خوب های بد، بدهای خوب 1
دیدگاه کاربران