«آرتور کستلر»، نویسنده، روزنامهنگار و منتقد انگلیسی در 5 سپتامبر 1905 در «بوداپست» مجارستان متولد شد. از آثار مشهور این نویسنده میتوان به کتاب معروف ظلمت در نیمروز (1939)، گفتوگو با مرگ (1937) و خوابگردها (1959) اشاره کرد. کستلر با «دوروتی آشر» (1950-1935)، «مامن پاژه» (1952-1950) و «سینتیا جفریز» (1983-1965) ازدواج کرد و در 3 مارس 1983 در سن 78 سالگی در آپارتمان خود در لندن دست به خودکشی زد.
آرتور کستلر تنها فرزند «هنریک کستلر» (1869-1940)، تاجر و صنعتگر یهودی و «آدل زایتلز» (1871–1963) بود. کستلر با پدرش رابطهی نزدیکی داشت اما ارتباطش با مادرش خوب نبود و این مسئله تا زمان مرگ مادر دوام داشت. خانوادۀ کستلر در سال 1919 پس از کودتای جناح راستگرا و برکناری کمونیستهای حاکم از مجارستان فرار کردند. آرتور کستلر در سال 1922 قبل از ورود به روزنامهنگاری اقدام به تحصیل در رشته مهندسی و فیزیک در «دانشگاه وین» کرد. کستلر به یک ملیگرای یهودی تبدیل شد و در سال 1925 دانشگاه را به مقصد «کیبوتز» در فلسطین ترک کرد. به گفته زندگینامهنویس وی، «کوین مک کارون»:
کستلر خیلی زود پی برد که روحیهاش با زندگی اجتماعی سازگار نیست. سپس به «تلآویو» نقلمکان کرد و در آنجا به بر روی روزنامهنگاری تمرکز و مقالاتی را در «پستر لویدِ» بوداپست و چندین مقاله صهیونیستی منتشر کرد. در سال 1927 در مطبوعات «اولشتاین» بهعنوان خبرنگار خاورمیانه استخدام شد. برخی از روزنامهها، کستلر را بهترین مقالهنویس خود تلقی میکردند. هرچه شهرتش در نویسندگی افزایش مییافت، ناامیدیاش از صهیونیسم نیز بیشتر میشد. در سال 1929 فلسطین را به مقصد دفتر اولشتاین در پاریس ترک و در سال 1930 به «برلین» نقلمکان کرد تا موقعیت جدید خود بهعنوان سردبیر علوم را بر عهده بگیرد.
آرتور کستلر از ظهور «آدولف هیتلر» و «حزب نازی» بهشدت نگران بود و در سال 1931 به حزب کمونیست آلمان پیوست. این مسئله منجر به اخراج وی توسط «اولشتاین ورلاگ» شد. «کمونیست اینترنشنال» (سازمان بینالمللی طرفدار کمونیسم) او را به اتحاد جماهیر شوروی فرستاد تا در مورد برنامه پنجسالهی اول آن مطلب بنویسد. او برای تحقیق درباره این کتاب به سراسر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سفر کرد اما کتاب وی توسط مقامات شوروی رد شد، زیرا شامل انتقادات زیادی نسبت به سیستم کمونیستی بود. کستلر سپس به پاریس نقلمکان کرد و در آنجا به سمت ویراستاری «مجله هفتگی زوکونفت» (zukunft) منصوب شد. در 22 ژوئن 1935 با دوروتی آشر، کارگر حزب کمونیست ازدواج کرد.
آرتور کستلر که در طول جنگ داخلی اسپانیا بهعنوان خبرنگار جنگ برای روزنامه انگلیسی «نیوز کرونیکل» کار میکرد، توسط «فاشیستها» زندانی شد؛ تجربهای که در وصیتنامه اسپانیا (1937) بازگو کرد. این تجربه و افرادی که باعث جدایی او از حزب کمونیست شدند در کتاب ظلمت در نیمروز منعکس شده است. ظلمت در نیمروز، داستان یک «بلشویک» (عضو فرقۀ سوشیال دموکرات روسیه) محافظهکار است که در جریان دادگاههای پاکسازی «استالین» در دهه 1930، ابتدا جنایاتی را که مرتکب نشده را انکار و سپس به آن اعتراف میکند. این رمان به زندگی یک انقلابی پیر میپردازد که دیگر نمیتواند مانع زیادهخواهیهای دولتی شود که به رسیدن آن به قدرت کمک کرده است.
از دیگر آثار کستلر در این دوره (طی این دوران بیشتر داستانهای خود را نوشت) میتوان به گلادیاتورها (1939)، رمانی در مورد شورش علیه رم به رهبری «گلادیاتور اسپارتاکوس» و ورود و خروج (1943) اشاره کرد. این کتابها دربردارندۀ موضوعات اخلاقی و مسئولیت سیاسی هستند. مقالات کستلر در یوگی و کمیسر و سایر مقالات (1945) و خدایی که شکست خورد (1949) گردآوری شده است، وی در این آثار راجع به سرخوردگی خود از کمونیسم نوشته است. کستلر علاوه بر زبان آلمانی و مجاری به زبانهای انگلیسی و فرانسوی نیز تسلط داشت که نتیجۀ زیستن وی در نواحی مختلف دنیا بود. کستلر از سال 1940 نوشتههای خود را به انگلیسی مینوشت و در سال 1948 شهروند انگلیس شد. آخرین رمان سیاسی وی، عصر عطش (1951)، به بررسی وضعیت دشوار اروپا پس از جنگ جهانی دوم میپردازد. کستلر در خاطرات تیری در آسمان (1952) و نوشتههای نامرئی (1954) بهمرور اوایل زندگی خود پرداخته است. کارهای بعدی او مربوط به علم، خلاقیت و عرفان بود. کنش خلاقیت (1964)، شناختهشدهترین کتاب دوره علمی و فلسفی وی، سعی در تبیین فرایندهای اساسی خلاقیت در علم و هنر دارد. از دیگر آثار این دوره میتوان به لوتوس و ربات (1960) با موضوع بررسی عرفان شرقی، شبح در ماشین (1967)، راجع به تأثیر تکامل در ساختار مغز انسان و قبیله سیزدهم (1976)، بررسی بحثبرانگیز درباره ریشههای قوم یهود اشاره کرد.
کستلر که سالهای آخر زندگیاش با سرطان خون و بیماری «پارکینسون» دست به گریبان بود با اعتقاد به «اوتانازی» (مرگ خودخواسته) در تاریخ 3 مارس 1983 به همراه همسرش «سینتیا کستلر» در آپارتمان خود، در «میدان 8 مونپلیه» لندن با ترکیبی از «توینال» و «الکل» خودکشی کرد. وی در یادداشت خودکشی خود نوشته بود:
دلایل من برای پایان دادن به زندگیام، ساده و قانعکننده است: بیماری پارکینسون و سرطان خون که ذرهذره جانم را میگیرد. من مورد دوم را حتی از دوستان صمیمیام مخفی نگه داشتم تا مانع ناراحتی آنها بشوم پس از افت جسمانی کموبیش ثابت، در طی سالهای گذشته، اکنون روند بیماری حاد شده و عوارض جدیدی را به دنبال داشته است، بهتر است قبل از اینکه قادر به انجام کاری نباشم، به دنبال رهایی خود باشم؛ آنچه انجام گام آخر را دشوار میکند، انعکاس رنجی است که احتمالاً به بازماندگان من، بیش از همه همسرم سینتیا تحمیل خواهد شد. من آرامش نسبی و خوشبختی آخرین مرحله زندگیام را که هرگز قبل از او تجربه نکرده بودم، به وی مدیونم.
«مایکل اسکامل» نویسندهای که زندگینامۀ معتبر آرتور کستلر را به رشتۀ تحریر درآورده، استدلال کرده که کستلر با همسرش رابطه «سادومازوخیستی» داشته و همسرش علیرغم برخورداری از سلامت کامل، نیز با خودکشی موافقت کرده است. همسرش در یادداشتی نوشت:
من هم از مرگ میترسم و هم از خودکشی. خودکشی هرگز برای من جذاب نبوده است، اما در حال حاضر بیماریهای لاعلاج آرتور به مرحلهای رسیده که کار دیگری نمیتوان کرد.
محور آثار آرتور کستلر، محاکمات و دادگاههای مسکو و انحطاط انقلابها به سبب وجود فساد در قدرت حاکم است. سبک ادبی خاص وی ریشه در مبارزات سیاسی اروپا از زمان ظهور فاشیست دارد. آرتور کستلر و همسرش
آرتور کستلر در سراسر زندگی طولانیاش به جنبشهای سیاسی مختلفی پیوست؛ گاهی به مذهب روی آورد و گاهی به دنبال علم رفت؛ زمانی ضد فاشیست و مدافع کمونیست بود و سپس از کمونیست نیز رویگردان شد. در طول حیاتش به مکانهای مختلفی در سراسر دنیا سفر کرد و شاهد وقایع و جنگهای سیاسی بسیاری بود. کستلر ماحصل تمام این رخدادها و تجارب را در آثار متنوعی برجای نهاد که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
ظلمت در نیمروز برای اولین بار در سال 1940 منتشر شد. معروفترین و تأثیرگذارترین اثر کستلر، روایت زندگی یک انقلابی بلشویکی با نام «روباشوف» در سال 1917 است که توسط دولت جماهیر شوروی زندانی و به خیانت محکوم شده است. این کتاب به مثابۀ تصویری خیالی از سیاست غمافزای زمان ماست. قهرمان این کتاب، یک انقلابی سالخورده، زندانی و تحت شکنجه روحی و روانی حزبی است که زندگیاش را وقف آن کرده است. همانطور که فشار برای اعتراف به جنایات ناشایست افزایش مییابد، او زندگی جدیدی را تجربه میکند که مظهر خیانتهای انسانی یک جنبش تکحزبی و خودکامه است که خود را پشت نقابی از رستگاری پنهان کرده است. ظلمت در نیمروز تصویری شفاف از عذاب انفرادی یک انسان زنده است. به گفتۀ متمم ادبی تایمز، ظلمت در نیمروز اثری قابلتوجه، تفسیری جذاب از منطق انقلاب روسیه، در حقیقت تمام دیکتاتوریهای انقلابی و درعینحال یک درام هیجانانگیز و کاملاً روشنفکرانه است.
گفتگو با مرگ، روایت کستلر از سقوط «مالاگا» توسط نیروهای شورشی، دستگیری فراراستیگرایانه وی و سه ماه مواجهه با مرگ در سلول زندان در زمان جنگ داخلی اسپانیا است. علیرغم شرایط دلخراش، کستلر قادر به انتقال استرس، عدم اطمینان، ترس و محرومیت از تماس انسانی از طریق نگاه تیزبین خبرنگاری است. به گفتۀ «لوکاس ویتمن» از «هفتهنامۀ نیوزویک»:
گفتگو با مرگ ماندگارترین اثر برای ترسیم شفاف، دقیق و بیامان یک مرد زندانی در آستانه مرگ است.
کتاب خوابگردها تاریخی خارقالعاده از تغییر بینش بشریت نسبت به جهان هستی است. کستلر در این اثر استادانه، با رفع تمایز بین علم و علوم انسانی، به کل تاریخ کیهانشناسی از بابلیها تا نیوتون جانی دوباره میبخشد و نشان میدهد که چگونه این شکاف بین علم و دین به وجود آمده و جهانبینی مدرن چطور جایگزین جهانبینی قرونوسطایی در انقلاب علمی قرن هفدهم شده است. وی همچنین تصاویری زنده و خردمندانه از دانشمندان بزرگ ارائه میدهد و نقشی را که تعصب سیاسی و تعصب ناخودآگاه در خلاقیت آنها ایفا میکند، آشکار میسازد. سه کتاب مهم و برجسته از آرتور کستلر
به عقیدۀ «کوین مک کارون»، زندگینامه نویس کستلر:
ظلمت در نیمروز که آشکارا تحت تأثیر تجربیات کستلر در سلولهای انفرادی اسپانیا بوده است، توصیف دستگیری و زندانی شدن روباشوف، یکی از بلشویکهای سالخورده روس، در هنگام پاکسازیهای 1936 توسط استالین است. روباشوف در طول بازجوییهای متعدد به بررسی شغل خود و وفاداری غیرقابل وصفش نسبت به کمونیسم میپردازد. اما طی رخدادهایی نسبت به حزب خود دچار شک میشود. این رمان یک تأمل سریع و همچنین یک موفقیت تجاری بود که به سلاحی در زرادخانه جنگ سرد تبدیل شد و همچنان یکی از شناختهشدهترین و پر خوانندهترین رمانهای سیاسی قرن بیستم است.
«ای.جی. آیر»، یکی از دوستان کستلر، در زندگینامۀ خود با عنوان بخشی از زندگی من (1977) میگوید:
آرتور کستلر قبلاً ظلمت در نیمروز را منتشر کرده و من آن را خوانده و تحسین کرده بودم؛ ظلمت در نیمروز بیان ناامیدی کستلر از حزب کمونیست بود. جاذبهای که کمونیسم شوروی در اواسط 1930 داشت، درنتیجه دادگاههای مسکو و پیمان روسیه و آلمان در انگلیس کاهش یافته بود اما با ورود روسیه به جنگ تجدید شد و با موفقیت سلاحهای روسی افزایش یافت.
نقش کتاب ظلمت در نیمروز و کتابهای 1984 و مزرعۀ حیوانات «جورج اورول» در مخالفت با حزب کمونیست و نقد استالین غیرقابلانکار است، این آثار بیش از هر تبلیغ سیاسی ضد کمونیستی دیگری، مانع جذب افراد به کمونیسم شدند. ظلمت در نیمروز، بهترین اثر آرتور کستلر
آثار و کتابهای آرتور کستلر به زبانهای بسیاری در سراسر جهان ترجمه شده و در ایران نیز توسط مترجمان بسیاری به فارسی برگردانده شده است. از این میان معروفترین و تأثیرگذارترین کتاب آرتور کستلر با نام ظلمت در نیمروز به بیش از 30 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. این کتاب در ایران 5 بار ترجمه شده که آخرین ترجمه توسط «اسدالله امرایی» و «مژده دقیقی» صورت گرفته است. دو اثر مهم دیگر این نویسنده یعنی خوابگردها و گفتوگو با مرگ به ترتیب توسط «منوچهر روحانی» و «نصرالله دیهیمی – خشایار دیهیمی» به فارسی برگردانده شده است.
آرتورکستلر در سال 1949، کار مخفیانه خود را با بخش تبلیغات جنگ سرد انگلیس موسوم به «دپارتمان تحقیقات اطلاعات» (IRD) آغاز کرد که بسیاری از آثار وی را بازنشر و توزیع کرد و تأمین مالی فعالیتهای وی را نیز بر عهده گرفت. در سال 1968، به سبب سهم برجستهاش در فرهنگ اروپا «جایزه سونینگ» (یک جایزه فرهنگ دانمارکی است که به دلیل مشارکتهای برجسته در فرهنگ اروپا، هر دو سال یکبار اهدا میشود.) را از آن خود کرد. در سال 1972 به عنوان «کمیسر نظام امپراتوری انگلیس» (CBE) منصوب شد و نشان امپراتوری بریتانیا را اخذ کرد. کتابهای این نویسندۀ توانا پس از گذشت سالها همچنان در بین آثار پرفروش قرار دارد، کتاب ظلمت در نیمروز این نویسنده جزء مهمترین رمانهای قرن بیستم است که رتبهی هشتم «سایت مدرن لایبرری» برای بهترین رمان قرن بیستم را به خود اختصاص داده است.
«مایکل اسکامل»، نویسندۀ زندگینامۀ آرتور کستلر، کستلر را یکی از تأثیرگذارترین روشنفکران قرن بیستم میداند. وی با دسترسی به نوشتههای کستلر توانست شرح کاملی از زندگینامۀ وی ارائه دهد و با ارائۀ این اثر «جایزۀ لوسآنجلس تایمز» را از آن خود کرد. مایکل معتقد است:
در شهرت کستلر همین بس که رمان ظلمت در نیمروز او از زمان انتشارش در سال 1940 بهعنوان یکی از آثار بزرگ و ستودنی قرن بیستم، همچنان در گردونۀ چاپ قرار دارد.
به گفته جورج اورول نویسندۀ کتابهای مزرعۀ حیوانات و 1984 و همکار کستلر، نویسنده کتاب ظلمت در نیمروز نویسندۀ برجستۀ زمان خود بود».
آرتور کستلر چه از نظر عقاید سیاسی و چه رفتار و زندگی شخصی یکی از چهرههای مشهور قرن بیستم بود. هیچ نویسنده دیگری در قرن بیستم مهارت آرتور کستلر در انجام کارهای عجیب و غریب، عبور از مسیرهای مهم، حضور در وقایع سرنوشتساز و هنگام وقوع فاجعه را نداشته است. هرچند خواندن آثار و زندگینامۀ کستلر میتواند دردناک باشد، اما آثار این نویسنده سهم مهمی در درک و بینش ما از تاریخ، مسائل و وقایع مهم سیاسی و مردمان قرن بیستم دارد. خواندن آثار این نویسنده میتواند تجربهی جالبی و منحصربهفردی برای خوانندگان باشد.
برای خرید بهترین ترجمۀ آثار و کتابهای آرتور کستلر میتوانید به وبسایت کتابانه مراجعه نمایید. کتابانه ترجمۀ تمامی آثار تأثیرگذار این نویسندۀ توانمند را به تمامی مخاطبان و علاقهمندان به مطالعۀ آثار سیاسی-تاریخی و شاهکارهای ادبی عرضه میکند. آثار موردعلاقۀ این نویسنده را بهصورت اینترنتی سفارش دهید و درب منزل تحویل بگیرید.