کتاب مثل دانه های شانه جلد اول از مجموعه پیامبر و قصه هایش نوشته ی غلام رضا حیدری ابهری توسط انتشارات جمال به چاپ رسیده است.
در شهر مدینه پیرزنی زندگی می کند که دلش می خواهد بعد از مرگ به بهشت برود. او برای اینکه به آرزوی دیرینه ی خود برسد، نزد حضرت محمّد (ص) می رود و از ایشان می خواهد تا برای او دعا کند؛ چون به خوبی می دانست که خداوند دعای پیامبر خود را مستجاب می کند. زمانی که پیرزن درخواست خود را با پیامبر مطرح می کند، ایشان در ابتدا می فرمایند که: پیرزن ها به بهشت نمی روند. او با شنیدن این سخن بسیار غمگین و ناراحت می شود اما بعد گذشت لحظاتی پیامبر می فرمایند: مگر نشنیده ای که خداوند در قرآن کریم فرموده است: ما زنان بهشتی را دخترانی جوان می سازیم. بعد از شنیدن این سخنان آن پیرزن بسیار خوشحال می شود و با امید رفتن به بهشت به سمت منزل خود راهی می شود.
" مثل دانه های شانه " جلد اول از مجموعه ی " پیامبر و قصه هایش " می باشد که در پنج جلد با هدف آشنایی با اخلاق و رفتار حضرت محمّد (ص) و آموزه های دینی برای کودکان و نوجوانان تهیه و چاپ شده است. این کتاب شامل 14 حکایت از زندگی رسول خدا (ص) می باشد که عناوین داستان های آن عبارت اند از: بسم الله، پیر جوان می شود، سنگ باران مرغ، مردم آزاری بد است، به کودکت دروغ نگو، او مهربان ترین است، مثل دانه های شانه، درستکار باش، قهرمان قهرمانان، اذان بلال، گرسنگی با دروغ، فریب ممنوع، لباس تو چه زیباست و قطره قطره جمع گردد. سادگی متن و تصاویر رنگی زیبا به کار گرفته شده نیز یکی از نکات مثبت این مجموعه می باشد. در هر صفحه نیز بخشی با عنوان " بیش تر بخوان، بهتر بدان " وجود دارد که مطالب خواندنی و جالبی در رابطه با موضوع هر داستان آمده است.
برشی از متن کتاب
پیرزنی در شهر مدینه زندگی می کرد. او یک مسلمان با ایمان بود. همیشه دعا می کرد وقتی از دنیا می رود، به بهشت برود نه به جهنّم. این بزرگ ترین آرزوی او بود. خیلی دوست داشت که حضرت محمّد (ص) هم برای بهشتی شدن او دعا کند؛ زیرا می دانست که خدا دعای پیامبرش را می پذیرد. اگر پیامبر برایش دعا می کرد، خیالش راحت می شد. تصمیم گرفت نزد پیامبر برود و از ایشان بخواهد که برای بهشتی شدنش دعا کند. برای این کار روزی خدمت پیامبر (ص) رسید و گفت: ای پیامبر دعا کن که من هم به بهشت بروم. پیامبر (ص) فرمود: پیرزن ها به بهشت نمی روند. منظور پیامبر (ص) این بود که اهل بهشت همه جوان هستند. اگر کسی در حال پیری هم از دنیا برود، خدا او را جوان می کند و بعد به بهشت می برد؛ اما پیرزن منظور پیامبر (ص) را درست نفهمید. فکر کرد که دیگر هیچ وقت نمی تواند به بهشت برود. دلش گرفت و خیلی ناراحت شد. حضرت محمّد (ص) که ناراحتی پیرزن را دید، مهربانانه لبخندی به او زد و فرمود: مگر تو سخن خدا را نشنیده ای که در قرآن می فرماید: ما زنان بهشتی را دخترانی جوان می سازیم. پیرزن تازه فهمید که چرا پیامبر (ص) فرمود: پیرزن ها به بهشت نمی روند. تا آن زمان فکر می کرد وقتی یک انسان پیر از دنیا می رود همین طور پیر و سال خورده وارد بهشت می شود. حالا فهمید هر زن یا مرد پیر، پیش از رفتن به بهشت، جوان خواهد شد. از خوشحالی لبخندی زد و به یاد جوانی هایش افتاد...
نویسنده
" غلام رضا حیدری ابهری " متولد یکم فروردین سال 1348 تهران می باشد. وی نویسنده و محقق در حوزه ی تعلیم و تربیت کودکان است. او تحصیلات دوران ابتدایی و راهنمایی خود را در تهران گذرانده و سپس به قم رفته و در حوزه ی علمیه ی قم تحصیل علوم دینی را آغاز کرد. آثار برگزیده ی او: پیامبر و قصه هایش، خدا و قصه هایش، دایره المعارف قرآن. برخی از آثار او به زبان های انگلیسی، عربی، اسپانیولی، اردو و مادایی ترجمه شده است.
فهرست
سخنی با والدین و مربیان بسم الله پیر جوان می شود مردم آزاری بد است به کودکت دروغ نگو او مهربانترین است مثل دانه های شانه درستکار باش قهرمان قهرمانان اذان بلال گرسنگی با دروغ قریب ممنوع لباس تو چه زیباست قطره قطره جمع گردد
(ویژه 9 تا 15 سال) نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری تصویرگر: هدی حدادی انتشارات: جمال
نظرات کاربران درباره کتاب مثل دانه های شانه (پیامبر و قصه هایش 1)
دیدگاه کاربران