کتاب فلیکس ساعت چنده؟

کتاب فلیکس ساعت چنده؟ نوشته ی آنت لنگن و ترجمه ی محبوبه نجف خانی، از سوی انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

یادگیری زمان و شناخت ساعت یکی از ضروری ترین آموزش ها برای کودکان بیش از دبستان و دروه ابتدایی می باشد. در کتاب فلیکس ساعت چنده؟ ساعتی طراحی شده که با ورق زدن کتاب در تمام صفحات قابل مشاهده است و کودک می تواند با چرخاندن عقربه های آن زمان های مختلف را نشان دهد، صفحات کتاب بسیار ضخیم  و زیبا طراحی شده، همین امر باعث دوام کتاب در زمان استفاده می شود. در این مجموعه فلیکس زمان را دنبال می کند. در هر صفحه به زمانی اشاره شده، به عنوان مثال: درس سوارکاری ساعت 3 شروع می شود، می توانیم از کودک خود بخواهیم با حرکت دادن عقربه ها ساعت 3 را نشان دهد، کودک با این تمرین به صورت عملی کاملا با مفهوم زمان آشنا می شود. همچنین بچه ها می توانند با دنبال کردن برنامه ی روزانه ی سوفی و فلیکس، خودشان عقربه های ساعت را تنظیم کنند. مثلا: مدرسه چه ساعتی تعطیل می شود؟ کارتون های تلویزیون چه مدتی طول می کشد؟ وقت خواب سوفی و فلیکس چه ساعتی است؟ هزاران سال پیش مردم چطوری می فهمیدند ساعت چند است؟... کودک بعد از مطالعه این کتاب علاوه بر اینکه زمانی را با لذت و سرگرمی گذرانده به خوبی با مفهوم ساعت آشنا شده و به راحتی می تواند تمام زمان ها را بخواند.

 

برشی از متن کتاب

ساعت 7 صبح، مامان سوفی و خواهر و برادرهایش را از خواب بیدار می کند. سوفی و لنا فوری از جا بلند می شوند و به طرف دستشویی وی دوند. نیکلاس به در دستشویی می زند و می گوید: ((کی کارتان تمام می شود؟ منن عجله دارم و باید زود بروم!)) می توانید توی دستشویی ساعت  شنی را پیدا کنید؟ توی آشپزخانه، بابا میز را آماده می کند. ساعت 7:30، صدا می زند: ((صبحانه آماده است!)) سوفی دو تا نان باگت کوچک برمی دارد و روی یکی عسل می مالد و روی آن یکی، مربای توت فرنگی که مامان بزرگ پخته. فلیکس و گربه ی خانواده که اسمش کاسیمیر است، هم مشغول خوردن صبحانه شان می شوند. بابا و بچه ها با مامان خداحافظی می کنند: ((خداحافظ!)). بابا لنا را با دوچرخه به مهد کودک می برد. امروز خرس عروسکی لنا هم با او به مهد کودک می رود. مدرسه ی سوفی و برادرهایش ساعت 8 شروع می شود. نیکلاس از چند روز پیش منتظر امروز بوده، چون امروز کلاس شنا دارند! ساعت 8 و ربع، بابا و لنا به مهد کودک  می رسند. لنا با عجله به طرف کلاسش می دود و بلند می گوید: ((خداحافظ بابا! برو و خانه و خانه های قشنگ بساز!)) و با خرس عروسکی اش توی خانه ی اسباب بازی غیبش می زند. بابا هم برای خداحافظی برایش دست تکان می دهد و به سر کارش می رود. ساعت 9، مامان برای خودش یک فنجان قهوه می ریزد و به اتاق کارش می رود و کامپیوتر را روشن می کند. امروز صبح او باید نامه ی سختی به زبان فرانسه به زبان فرانسه بنویسد. ای وای! ساعت یک ربع به 10 است! بابا باید حسابی عجله کند چون ساعت 10 توی کارگاه ساختمانی با کارگرها قرار ملاقات دارد.    

نویسنده: آنت لنگن تصویرگر: کنستانزا دروپ مترجم: محبوبه نجف خانی انتشارات: زعفران