کتاب آش مامان سفیده و بابا سفیده

کتاب آش مامان سفیده و بابا سفیده نوشته ی لاله جعفری توسط انتشارات خانه ادبیات به چاپ رسیده است.

این کتاب داستان مادر بزرگ مو سفید و پدر بزرگ ریش سفید مهربانی به نام مامان سفیده و بابا سفیده است. آن ها یک باغچه ی دوست داشتنی شلغم دارند. روزی نوه ی کوچولو و بامزه شان به خانه ی آن ها می آید، او دلش از آن شلغم های داخل باغچه می خواهد و هوس آش شلغم می کند. مامان سفیده از باباسفیده خواست که از باغچه برایش شلغم بیاورد، اما بابا سفیده هر چقدر تلاش کرد نتوانست شلغم را از بیرون بیاورد که از مامان سفید در خواست کمک می کند تا با هم شلغم را بیرون بیاورند اما باز هم نمی توانند تا این که...

این کتاب با بیانی ساده، عبارت هایی آهنگین و شعر گونه برای کودکان نوشته شده است، همچنین در انتهای کتاب عروسک شخصیت های داستان وجود دارد که امکان جابجا شدن و لمس شدن دارند که به جذب کودک به کتاب کمک می کند. درضمن تصویر گری زیبا و کودکانه در کنار صفحه های مصور کتاب به درک بهتر داستان کمک می کند.

 

برشی از متن کتاب

بابا سفیده بیلش را برداشت و رفت توی باغچه. بیل زد و گفت: « جون بابا جون! شلغم جونم، زود بیا بیرون » اما هر چی بیل زد، هر چی زور زد، شلغم از توی خاک نیامد بیرون. بابا سفیده، مامان سفیده را صدا زد و گفت: « موهات سفید، مثل برف! کمک کمک! » مامان سفیده گفت: « اومدم کمک. » باباسفیده و مامان سفیده با هم شلغم را کشیدند و گفتند: « جون بابا جون، جون مامان جون! شلغم جونم! زود بیا بیرون » اما شلغم نیامد بیرون. مامان سفیده، نوه کوچولو را صدا زد و گفت: « نوه کوچولو، کوچول موچولو! کمک کمک! » نوه کوچولو گفت: « اومدم کمک. » نوه کوچولو، مامان سفیده، بابا سفیده، همگی با هم شلغم را کشیدند و گفتند: « جون بابا جون، جون مامان جون، جون نوه جون » شلغم جونم، زود بیا بیرون اما شلغم نیامد بیرون. نوه کوچولو ناراحت شد اما فکری کرد و گفت: « هاپو هاپ هاپو! کمک کمک! » هاپو هاپ هاپو گفت: « هاپ هاپ هاپ اومدم کمک. » هاپو هاپ هاپو، نوه کوچولو، مامان سفیده، بابا سفیده همگی با هم شلغم را کشیدند و گفتند: « جون بابا جون، جون مامان جون، جون نوه جون، جون هاپو جون شلغم جونم، زود بیا بیرون » اما شلغم نیامد بیرون. هاپو هاپو ناراحت شد و...

(همراه با ساخت عروسک های نمایشی) نویسنده: لاله جعفری تصویرگر: آزاده سلجوقی انتشارات: خانه ادبیات