کتاب رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیام، باباطاهر
- انتشارات : ناهید
- تگ : کتاب رباعیات خیام
محصولات مرتبط
کتاب رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیام، باباطاهر از نسخه های معتبر با تصحیح و مقدمه جهانگیر منصور توسط انتشارات ناهید به چاپ رسیده است.
این کتاب در بردارنده ی رباعیات سه شاعر بزرگ و گران قدر ایران زمین "ابوسعید ابوالخیر"، "خیام" و "باباطاهر" می باشد که هر کدام به نوبه ی خود تحولی عظیم در دنیای شعر و ادبیات فارسی ایجاد کرده اند. "جهانگیر منصور" کتاب حاضر را با جمع آوری رباعیات این شاعران نگارش کرده و مخاطب را با دنیایی از شعر رو به رو می سازد که پر از شگفتی و عجایب است. او در ابتدا مقدمه ای از زندگی هر یک از این شعرا را بازگو می کند و سپس در ادامه، رباعیات زیبای شان را به این مقدمه می افزاید. رباعی، قالب شعری محبوبی در شعر فارسی است که از چهار مصرع تشکیل شده و به جز یکی از مصرع ها بقیه هم قافیه هستند. از آن جایی که این قالب شعری ساختار زبانی پیچیده ای دارد، فهمیدن مسائلِ پنهان شده در پشت کلمات به ظاهر ساده، نیاز به اندکی تفکر دارد. اصولاً رباعی سرایان با حسی که از محیط دریافت می کنند، دست به قلم می شوند و همه ی آن چه در لحظه به ذهن و قلب شان رجوع می کند را روی کاغذ پیاده سازی می نمایند. اگر به قالب شعری رباعی علاقه دارید، کتاب حاضر مجموعه ای از بهترین رباعیات فارسی را در اختیار شما قرار می دهد.
فهرست
- مقدمه
- رباعیات ابوسعید ابوالخیر
- رباعیات حکیم عمر خیام
- رباعیات باباطاهر عریان
برشی از متن کتاب
رباعیات ابوسعید ابوالخیر وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم بیکی طرفه نگار افتادا گر داد من شکسته دادا دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا * گفتم صنما لاله رخا دلدارا در خواب نمای چهره باری یارا گفتا که روی به خواب بی ما وانگه خواهی که دگر به خواب بینی ما را * در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا ور دل به خدا و ساکن میکدهای می نوش که عاقبت بخیرست ترا * صد شکر که گلشن صفا گشت تنت صحت گل عشق ریخت در پیرهنت تب را به غلط در تنت افتاد گذار آن تب عرقی شد و چکید از بدنت * دی زلف عبیر بیز عنبر سایت از طرف بناگوش سمن سیمایت در پای تو افتاد و بزاری میگفت سر تا پایم فدای سر تا پایت * ای قبلهٔ هر که مقبل آمد کویت روی دل مقبلان عالم سویت امروز کسی کز تو بگرداند روی فردا بکدام روی بیند رویت رباعیات حکیم عمر خیام برخیز و بیا بتا برای دل ما حل کن به جمال خویشتن مشکل ما یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم زان پیش که کوزهها کنند از گل ما * چون عهده نمیشود کسی فردا را حالی خوش دار این دل پر سودا را می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه بسیار بتابد و نیابد ما را * قرآن که مهین کلام خوانند آن را گه گاه نه بر دوام خوانند آن را بر گرد پیاله آیتی هست مقیم کاندر همه جا مدام خوانند آن را * گر می نخوری طعنه مزن مستانرا بنیاد مکن تو حیله و دستانرا تو غره بدان مشو که می مینخوری صد لقمه خوری که می غلام ست آنرا رباعیات باباطاهر عریان زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد * گیج و ویجم که کافر گیج میراد چنان گیجم که کافر هم موی ناد بر این آئین که مو را جان و دل داد شمع و پروانه را پرویج میداد * دو چشمم درد چشمانت بچیناد مبو روجی که چشمم ته مبیناد شنیدم رفتی و یاری گرفتی اگر گوشم شنید چشمم مبیناد * دلم بی وصل ته شادی مبیناد زدرد و محنت آزادی مبیناد خراب آباد دل بی مقدم تو الهی هرگز آبادی مبیناد * بیته یارب به بستان گل مرویاد وگر روید کسش هرگز مبویاد بیته هر گل به خنده لب گشاید رخش از خون دل هرگز مشویاد * یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد * الهی گردن گردون شود خرد که فرزندان آدم را همه برد یکی ناگه که زنده شد فلانی همه گویند فلان ابن فلان مرد
تصحیح و مقدمه: جهانگیر منصور انتشارات: ناهید
نظرات کاربران درباره کتاب رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیام، باباطاهر
دیدگاه کاربران