کتاب قیچی کردنم که خوبه (ماجراهای شوتک)

کتاب قیچی کردنم که خوبه نوشته ی معصومه یزدانی و با تصویرگری گلریز گرگانی توسط انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.

"خاله شوکا " نام خانم مربی است که از شوتک، شاتو و گردالو می خواهد که یک کاردستی درست کنند و به آنها می گوید: جایزه ی نفر برنده استخر توپ است. شاتو و گردالو در ابتدا هر کدام با خوشحالی خود را برنده اعلام می کنند. شوتک کمی به فکر فرو می رود اما خیلی زود شروع به کار می کند؛ او مهارت خیلی زیادی در قیچی کردن دارد. بعد از گذشت مدت زمانی کاردستی ها آماده می شوند ولی هیچ کدام، آن چیزی نشد که دل شان می خواست. نکته ی مهم این بود که هر کدام از آنها در انجام کار خاصی مهارت داشتند: یکی در چسب زدن، دیگری رنگ کردن و نفر سوم در قیچی کردن. در همین لحظه فکر خیلی خوبی به نظر شوتک می رسد، او پیشنهاد می کند که هر سه نفر با کمک هم دیگر یک کاردستی خوب درست کنند تا همه با هم برنده شوند...

" قیچی کردنم که خوبه " جلد هفتم از مجموعه ی " ماجراهای شوتک " می باشد که در چند جلد با عناوینی از جمله اول کی باید سلام کند؟، چرا و چرا؟ بازم چرا؟، بروم دعوا کنم؟، پس کی بروم بازی؟، بگذار فکر کنم، من هم نگاه نکرده بودم و... با هدف آموزش مهارت های زندگی (خودآگاهی، مدریت خشم، قدرت حل مساله، همدلی، پذیرفتن اشتباه و...) برای کودکان تهیه و به چاپ رسیده است. " شوتک " نام دختر کوچولوی شیطون و بازیگوشی می باشد که بازی کردن را خیلی دوست دارد و مدام هم دسته گل به آب می دهد مثل شکستن گلدان،خراب کردن ماشین و... اما همیشه هم همین طور نیست گاهی وقت ها هم چیزهای خوبی یاد می گیرد. متن ساده، صفحات کاملا مصور و رنگ آمیزی شاد تصاویر یکی از نکات مثبت این کتاب ها می باشد که موجب جذب کودکان و ایجاد علاقه نسبت به مطالعه در آنها می شود. نکات آموزنده ی این قصه ها در متن داستان نهفته است و به هیچ عنوان جنبه ی نصیحت گونه ندارد. در قسمت پایانی آن نیز بخشی با عنوان " سخنی با بزرگ ترها " آمده است که والدین و مربیان محترم را با اهداف این مجموعه آشنا می کند.

 

برشی از متن کتاب

خاله شوکا گفت: جایزه ی بهترین کاردستی، استخر توپ است! گردالو گفت: هورا! من برنده می شوم. شاتو گفت: نخیر، خودم برنده می شوم. شوتک هم می خواست بگوید، اما یادش افتاد که... شوتک ابرک خاطره اش را پاک کرد و گفت: قیچی کردنم که خوب است! شوتک مقواهایش را این جوری برید. شاتو هم مقواهایش را این شکلی برید. گردالو مقواهایش را صاف و مرتب برید، اما موقع چسب زدن این شکلی شد. شاتو مقواهایش را مچاله کرد و گفت: من برنده نمی شوم. گردالو هم قایق اَشرا له کرد و گفت: من هم نمی شوم. شوتک رفت جلوی میز خاله شوکا و گفت: اگر سه تایی درست کنیم، باز هم برنده می شویم؟ خاله شوکا گفت: البته! شوتک مقواهایش را گذاشت روی میز شاتو و گفت: اگر تو چسب بزنی، من هم برایت می برم. گردالو گفت: من چی پس؟ شوتک گفت: خُب، تو هم رنگ شان کن! شوتک برید. شاتو چسب زد. گردالو رنگ کرد. وقتی زنگ خورد، کاردستی شان این شکلی بود...

نویسنده

" معصومه یزدانی " متولد مهر ماه سال 1355است. وی نویسنده، روزنامه نگار و دبیر تحریریه ی نشریه کوله پشتی می باشد. ماجراهای سین سینا، ریحانه و پیشی کوچولو، فرید و مامانش و سبیل بابابزرگ عمراً برخی از آثار دیگر ایشان می باشد.

• ماجراهای شوتک
• درباره ی خود آگاهی - مهارت های زندگی
• نویسنده: معصومه یزدانی
• تصویرگر: گلریز گر گانی
• انتشارات: فنی ایران