دربارهی کتاب انگشت جادویی اثر رولد دال
کتاب انگشت جادویی نوشتهی رولد دال، داستان دختر خارقالعادهای را روایت میکند که نیروی جادویی دارد. او هر وقت از دست کسی یا چیزی عصبانی شود انگشتش شروع میکند به جادو کردن و آن وقت هست که باید منتظر اتفاقات عجیب و جادویی باشیم. مثلا روزی که از دست معلمش عصبانی شده بود انگشتش شروع کرد به جادو کردن و معلم پیچاره را تبدیل به گربه کرد که موجب خنده همه دانشآموزان کلاس شد یا کلی اتفاق جادویی دیگر...
او همسایه ای به نام خانواده " گِرگ " دارد. آن ها شکارچی اردک هستند اما هر چه که دخترک انگشت جادویی می گوید شکار کردن کار خوبی نیست به حرفش گوش نمی دهند و کار خودشان را انجام می دهند تا این که یک روز صبر او به پایان می رسد و انگشتش شروع می کند به جادو کردن، انگشتش را سمت آن ها می گیرد و...
بخشی از کتاب انگشت جادویی؛ نشر افق
صبح روز بعد، اولین نفری که از خواب بیدار شد آقای گرگ بود.
او چشمانش را باز کرد و خواست دستش را از زیر پتو بیرون بیاورد و ببیند ساعت چند است.
اما هر کاری کرد، دستش بیرون نیامد.
به خود گفت: مسخره است. دستم کو؟
بی حرکت ماند و در فکر فرو رفت که چه اتفاقی افتاده است.
نکند یک جوری دستش آسیب دیده بود؟
دست دیگرش را امتحان کرد.
آن دستش هم بیرون نمی آمد.
بلند شد و نشست.
و تازه متوجه شد چه شکی شده است.
فریاد کشید و از تخت پایین پرید.
خانم گرگ از خواب بیدار شد و وقتی آقای گرگ را روی زمین دید، او هم فریادی کشید.
چون آقای گرگ تبدیل به مردی...
کتاب انگشت جادویی اثر رولد دال با ترجمهی محبوبه نجفخانی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
- برندهی جایزهی تصویرگری هانس کریستین آندرسن
- از سری کتابهای فندق
- نویسنده: رولد دال
- مترجم: محبوبه نجفخانی
- تصویرگر: کوئنتین بلیک
- انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب انگشت جادویی
دیدگاه کاربران