کتاب مثل خون در رگ های من - احمد شاملو

کتاب مثل خون در رگ های من به قلم احمد شاملو در نشر چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع عشق از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان بسیاری بوده است. در این میان عده ای صراحتا و به دور از مجازهای عرف در ادبیات، محبتشان به محبوبشان را ابراز کرده اند تا از آن یادگاری برای نسل های بعدی باقی بماند. از جمله این اشخاص، احمد شاملو است که بخش عمده ای از آثارش در وصفِ علاقه به همسرش آیداست. این کتاب شامل نامه هایی است که شاملو طی خرداد ماه سال 1341 تا فروردین 1354 برای همسرش آیدا سرکیسیان نوشته است که همسر او بعد از گذشت 15 سال از مرگ شاملو، اجازه انتشار آن ها را داد. فضای حاکم بر کلیه نامه ها، عشق و ارادت عمیق شاعر به همسرش است ولی در این بین اطلاعات اندکی از جمله زندگی نامه شاملو و چند سفر اجباری اش و فضای سیاسی و ادبی حاکم آن زمان نیز به چشم می خورد. از اهداف انتشار کتاب می توان یادآوری این نکته به جوانان امروزی دانست که زندگی می تواند با عشق آغاز شود، با آن ادامه داشته باشد و سرانجام با عشق پایان پذیرد. در کتاب از داستان عاشقانه و یا ادعای بیهوده خبری نیست و شاملو آن را برای خوش آمد مخاطبان ننوشته است، بلکه خودِ عاشق را برای همسرش نمایان کرده و ضمن به تصویر کشیدن یک عاشقانه اصیل، وجودش را سراسر تمنای آیدا خوانده است. لحن عاشقانه ی شاملو چنان لطیف و پرشور است که مخاطب هوس آیدا بودن را در ذهن می پروراند. این نامه ها فضای عاطفی میان او و همسرش را به خوبی به مخاطب نشان داده است و عشق در واژه به واژه ی آن جاری است.

فهرست

1. آیدای عزیز من_ 7 خرداد 1341 2. آیدای خوب من_9 یا 10 خرداد 1341 3. آیدای من_ خرداد 1341 4. آیدای خوب خوشگل من_ خرداد 1341 5. آیدا! عشق و شعر و امید..._ 1 تیر 1341 6. شبانه_ شهریور 1341 7. آیدا، تپش های قلبم_ 29 شهریور 1341 8. آیدا، امید و شیشه عمرم_ 27 مهر 1341 9. شک نداشته باش..._ 23 آذر 1341 10. آیدا، امید و زندگی من_ 2 دی 1341 11. احمد خوب خودم( آیدا)_ 4 دی 1341 12. آیدای خوب، آیدای مهربان..._ 8 دی 1341 13. خانم آیدا...( فریدون ایلبیگی)_ 16 دی 1341 14. آیدای خودم..._ احتمالا اردیبهشت 1342 15. آیدا، خدا و مذهب من_ 16 تیر 1342 16. آیدای نازنین خوب خودم_ 29 شهریور 1342 17. آیدای خوشگلم_ 27، 28 مهر 1342 18. آیدا، همزاد من_ 30 آبان 1342 19. آیدا، باقی عمرم_ 6 آذر 1342 20. آیدا نازنین ترین چیز من_ 1 دی 1342 21. امید و عشق و سرنوشتم_ 3 دی 1342 22. تپش های قلب من_ 5 دی 1342 23. عزیزم_ 20 دی 1342 24. آیدا در آینه_ 20 بهمن 1342 25. آیدای خودم_ آیدای احمد_ 17 فروردین 1343 26. آییشک خوب نازنینم_ 23 شهریور 1343 27. آیدای نازنین و گرامی من_ 16 بهمن 1345 28. صالح پور گرامی_ 16 بهمن 1345 29. مامیشکای خودم_ 6 شهریور 1347 30. نازنین! آییشک خودم_ 6 خرداد 1349 31. نازنینم سلام...( کارت)_ 2 فروردین 1354 32. عزیز بی همتا...( کارت)_ 4 فروردین 1354 33. آییشکای خوب...(کارت)_ 19 فروردین 1354 34. هجرانی_ فروردین 1354.

نویسنده

احمد شاملو در سال 1304در تهران متولد شد. در زمان کودکی به واسطه شغل ارتشی پدرش در شهرهایی چون رشت، اصفهان، شیراز و ... در رفت و آمد بود. در زمان جنگ جهانی دوم و ورود متفقین به ایران، در فعالیت هایی علیه آنان شرکت کرد و به زندان شوروی در رشت افتاد. او که تا آن زمان تا سوم دبیرستان تحصیل کرده بود، بعد از آزادی از زندان در مقطع چهارم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در سال 1332 پس از کودتای 28 مرداد و با محدودیت های سیاسی در فضای ادبی، مجموعه ای از شعرش با عنوان" آهن ها و احساس" سوزانده شد. وی زمانی که به عنوان زندان سیاسی در زندان قصر به سر می برد، علاوه بر سرودن شعر به بررسی شاهنامه نیز می پرداخت. او در سال 1326 ازدواج کرد و مجموعه اشعار او با نام" آهنگ های فراموش شده" در همین سال به چاپ رسید. شاملو در سال 1331 به مدت دو سال، مشاوره فرهنگی سفارت مجارستان بود. سرانجام در سال 1379 بعد از مدتی بیماری در گذشت.

برشی از متن کتاب

" این گفت و گوی کوتاه را، مدام، مثل برگردان یک شعر، مثل تم یک موسیقی، هر لحظه توی ذهن خودم تکرار کردم. جواب تو را، بارها با لهجه ی شیرین خودت در ذهنم مرور کردم. اما هرگز تصور نکن که حتی یک لحظه توانسته باشم خودم را با تکرار و با مرور این حرف تسکین بدهم. نه! من فقط موقعی آرام و آسوده هستم و تنها موقعی به تو فکر نمی کنم، که تو با من باشی. همین و بس. وقتی تو نیستی، مثل بچه کوچولویی که دور از مادرش بهانه می گیرد و باید دلش را بازیچه یی خوش کرد و فریبش داد، ناچارم که خود را با یاد لحظاتی که با تو بوده ام، با خاطره حرف هایت، خنده هایت، اخم هایت، آن« خدایا خدایا»  گفتن هایت که من چقدر دوست دارم و از شنیدن آن چه اندازه لذت می برم، دل خوش و سرگرم کنم. راستی که چقدر آن« خدایا! خدایا! » گفتن تو برای من لذت بخش است. "

• نامه های احمد شاملو به آیدا
• نویسنده: احمد شاملو
• انتشارات: چشمه