درباره کتاب در غرب خبری نیست :
کتاب در غرب خبری نیست، در سال 1929 منتشر شد و شهرت جهانی یافت. یک سال بعد فیلمی با عنوان در جبههی غرب خبری نیست به کارگردانی "لوئیس مایلستون" تهیه شد که جایزهی اسکار بهترین فیلم را به خود اختصاص داد. این کتاب به بیست زبان بینالمللی ترجمه شده است. این داستان غمانگیز مورد تحسین بسیاری از بزرگمردان قرار گرفت. اندیشمندان سراسر دنیا کتاب در غرب خبری نیست را نهایت قدرت بشری در داستانهای جنگی میدانند.
این داستان ضد جنگ است. داستانی ساده و روان که حقیقت جنگ را برای مردم جهان توصیف میکند. نویسنده با نگاهی واقعبینانه سرگذشت گروهی از سربازان سرگردان آلمانی را روایت میکند. سربازانی که نومیدانه جنگ کردند و رنج بردند. بازماندگانی که جسمشان از جنگ جان سالم به در برد اما روح و زندگیشان در مهلکه نابود شد. نویسنده به گونهای خطرات و سختیهای جنگ را برایمان تصویرسازی میکند که بیشک از جنگ متنفر خواهیم شد. جذابیت این داستان پرشکوه در اصالت دردناک آن پنهان است. نویسنده در این داستان جزئیات زندگی در جبهه را شرح میدهد. زندگی هفت پسر همکلاسی که درس را رها کرده و وارد جنگ میشوند. پسرهای جوانی که پس از بازگشت، جوانی از آنها گرفته شده و احساس پیری میکنند.
راوی این کتاب انتشارات علمی و فرهنگی، "پل بومر"، جوان نوزده سالهی آلمانی است که به همراه دوستانش به خدمت در مقابل ارتش فرانسه درمیآید. او و دوستانش تحت تأثیر سخنان معلم قرار گرفته و به صورت داوطلبانه وارد ارتش میشوند. پس از تجربهی دو ماه آموزش سخت و طاقتفرسا بنظرشان حس وطنپرستی پوچ و توخالی میآید و جنگ چهره باشکوهش را نزد آنها از دست میدهد.
بخشی از کتاب در غرب خبری نیست :
روزها به وقتگذرانی و موشکشی میگذرد. موجودی مهمات و نارنجک را زیاد کردهاند. حالا دیگر سرنیزهها را بازدید و تمیز میکنیم، منظورم سرنیزههایی است که طرف کند آن اره دارد. این طرفها اگر کسی را با این سرنیزهها اسیر کنند، بدون معطلی کارش را میسازند. در واحد پهلویی ما، جسد چند نفر را پیدا کردهاند که با همان سرنیزهی ارهای دماغشان را بریده و چشمهایشان را از کاسه در آورده بودند. بعد توی دماغ و دهانشان آنقدر خاک چپانده بودند تا خفه شوند. بعضی از این جدیدیها از این سرنیزه دارند، ما آنها را میگیریم و با سرنیزه معمولی عوض میکنیم.
امروزه دیگر سرنیزه از ارج و قرب سابق افتاده است. حالا دیگر سرباز را فقط با بمب دستی و بیلچه مجهز میکنند. این بیلچههای لب تیز، هم خوش دستترند و هم اسلحهای همهکاره. با آن نه تنها میشود چانه طرف را خرد کرد، بلکه ضربه آن به خاطر وزن بیشتری که دارد، خیلی از سرنیزه کاریتر است و اگر آدم ضربه را بین شانه و گردن وارد کند، عین پنیر تا سینه را میشکافد و پایین میرود.
خرید کتاب در غرب خبری نیست:
برای خرید کتاب در غرب خبری نیست اثر اریش ماریا مارک به کتابانه مراجعه فرمائید.
نظرات کاربران درباره کتاب در جبهه ی غرب خبری نیست
دیدگاه کاربران