درباره کتاب خانواده ی نفرین شده ی کندی
این کتاب که اولین بار در سال 2005 منتشر شد، یکی از بهترین آثار "مارک دوگن" نویسنده ی سنگالی می باشد. او در این کتاب سرگذشت زندگی "ادگار هوور" را که چهل و هشت سال با قدرت تمام در رأس سازمانی حکومت کرد که نقش پلیس فدرال و سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی آمریکا را یک جا بر عهده داشت، روایت می کند. ادگار، نمونه ی بارزی از شیطان بود که هم شریک دزد به حساب می آمد و هم رفیق قافله.
او مظهر حیله و نیرنگ و خباثت بود و علاوه بر این که با مافیا و جنایت کاران حرفه ای هم دست بود، در وقوع بسیاری از مسائل مهم و اساسی آمریکا نیز تاثیر مستقیمی داشت. "مارک دوگن" با بررسی پرونده ها و مدارک تاریخی مستند، نمای دقیقی از چهره ی پلید این مرد شیطان صفت را به تصویر می کشد و پرده از جنایت های بسیار او که مقام های آمریکا هرگز حاضر نشدند به صورت رسمی آن ها را فاش کنند، بر می دارد.
جالب است بدانید که نام اصلی این رمان "نفرین ادگار" می باشد اما "پرویز شهدی" نام آن را "خانواده ی نفرین شده ی کندی" گذاشته است. چرا که "دوگن" در کنار برملا کردن رازهای زندگی ادگار، راز قتل دو برادر با نام خانوادگی "کندی"، که در این جنایت ها نقش داشتند را بر ملا می کند. با وجود این که این برادران موضوع دوم کتاب بودند اما از نظر مترجم، میزان اهمیت آن ها بیش از ادگار بود، به همین دلیل نام کتاب را "خانواده ی نفرین شده ی کندی" گذاشت.
برشی از متن کتاب خانواده ی نفرین شده ی کندی
مردی که آن شب به میز ما نزدیک می شد و همزمان می کوشید در پس جثه ی تنومندش دختر بسیار جوانی را پنهان کند، قیافه گراز نر مصممی را داشت. به هنگام خارج شدن شبانه از لانه پر گل و لایش. چهره یک ایرلندی تمام عیار را داشت، با موهای حنایی کمرنگ، چشم های آبی، عینک دوشاخی با شیشه های گرد و حرکات و رفتار آدمی دائماً در حال جنب جوش. فردی مصمم بود شبیه آدم های جاه طلبی که از همان اوان جوانی هدفی برای خودشان در نظر گرفته اند و برای رسیدن به آن دائماً در تلاشند، بدون رعایت حال کسانی که ضعیف یا قوی بخواهند ناشیانه سد راهشان شوند یا رسیدن شان را به آن هدف به تاخیر می اندازند.
در پنجاه سالگی همان اعتماد به نفسی را از خود نشان می داد که اولین ایرلندی های مهاجری که در قرن گذشته در بندر بوستون پیاده شدند، دارای آن بودند. مرد کمی خم شد تا کنار گوش ادگار شوخی کوچکی را زمزمه کند و ادگار هم با همان لحن جوابش را داد، چون دیدم پیش از این که مرد از میز ما دور شود، هر دو لبخند زدند. مرد باز هم می کوشید، دختر جوان مو طلایی و لوندی را که همراهش بود در پس هیکل درشت خودش پنهان کند.
نویسنده: مارک دوگن ترجمه: پرویز شهدی انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب خانواده ی نفرین شده ی کندی
دیدگاه کاربران