کتاب دختر ویولن زن در کوچه‌‌های برفی آذر ماه

درباره کتاب دختر ویولن زن در کوچه‌‌های برفی آذر ماه

در این مجموعه،52 شعر کوتاه سروده شده است. شاعر از فقر، تنهایی، دروغ در روابط اجتماعی و بی عدالتی در سیاست می‌گوید. از ویژگی‌های این مجموعه استفاده  از واژگانی چون : نام خیابان مثل سید خندان، نام شخصیت یک رمان مثل آنا کارنینای تولستوی و از این موارد می‌باشد.

«ترافیک هم مثل کوچه ... خیلی تاریک است.» در جای دیگر می گوید:« یارانه‌ی خود را خرج چیپس و ماست کرده بودند.» و گاهی مستقیما به صحنه‌های اجتماعی اشاره می‌کند :« مضطرب‌اند، گرسنه‌اند، بی کلاه، بی حرف، بی کلمه...! آن وقت شما مامورین بالفطره، می روید در مترو... فال حافظ می فروشید؟!» به نظر می‌آید دغدغه شاعر این بوده که مضامین اجتماعی و نابرابری های موجود در جامعه را در قالب شعر بیان کند. از نظر حجم، بعضی از آن ها بسیار کوتاه هستند، در حد پنج مصرع و بعضی هم از مصرع های یک کلمه ای تشکیل شده اند. مثل :«درد»، «اضطراب»،« دلهره».

برشی از متن درباره کتاب دختر ویولن زن در کوچه‌‌های برفی آذر ماه

ماخ اولا سلام آقای رئیس جمهور کلید ...که بی کلید احیانا کبریت خدمت تان هست؟! می خواهم این چراغ شکسته را روشن کنم، کوچه خیلی تاریک است!   سوء... می نویسم، می گویند چرا می نویسی. سکوت می کنم می گویند چرا سکوت کرده ای. زندگی می کنم می گویند چرا زنده ای هنوز.   می میرم می پرسند اسمت چه بود...؟! به به ...چه ایام فرخنده‌ای چه روزگار خوشی چه هولی... چه حسرتی.     حکم آن قدر باران دوست دارم که گاهی یادم می رود چترم را خانه‌ی کدام زن جا گذاشته‌ام کاش در آینده‌ی نه چندان دور من هم می توانستم صرفا از صفت و موصوف دلخواه خودم استفاده کنم. الان همین لحظه دارد یک عبارت کاملا عاشقانه یادم می‌آید: همین قدر که زن زاده شوی حتما زیبا زاده شده‌ایتا ابد...!     بریده بریده با خودم بین راه... درست است من آشکارم به کیمیای کلمات، و هر کاری که دلم بخواهد با کلمات ... و دلم می خواهد با کلمات ...! اما که چه که کو که کی...؟     دکمه‌ی آستین چپم افتاده است اجبارا آستین چپم را بالا زده ام. بین راه دفتر تا خانه حتا یک نفر نگفت: آستین راست دست شما در باد شبیه حرف های بریده بریده‌ی مردمی ‌ست که دکمه‌ی آستین چپ خود را جایی جا گذاشته اند. چه فرقی دارد آدمی دکمه های پیراهنش را کجا جا گذاشته است، وقتی چراغ ...کم بیناست نورکافی نیست هرچه بیشتر دقت کنی بازهم نخ با سوزن بی راه همسو نمی شود. خسته ام کرده اند، چه راست چه چپ،..! ای کاش این پیراهن کهنه محتاج هیچ دکمه ای نبود!

فهرست

حروف... سفر نان نیمه‌راه، نیمه‌ی راه رهایی گودرزی طائفه ماخ اولا او که در غیاب دیگران شناسایی چاله ها در ظلمات انفاس المکذبین هارا... گابیلا کوبایاشی اوراد جمجمه ها از احتمالات منسوب به من عطر هل به بی راه‌ها داستان سونامی سه نقطه‌ها ... مزاحم زاده شدم سوء هلا هلا ... حق دارند، خسته اند خیلی وقت است. خفا خوانی خراب آباد قتل عام حروف آخرین عبارت پچ پچ مردگان با هم طولانی ترین خطبه برای مردم نا امید کف از دهان بز یک روزی، یک جایی،سر انجام روح در کوچه سلام آقای بهرنگی گرامی تا رسیدن به رخت‌خواب ، خاصه در تاریکی آه بامدادا ... بعد از تو، بعد از تو! حکم بریده بریده با خودم ، بین راه ... مهملات بعضی مفسران می زده در راه ... واهم آدمی، درنده‌ی پرگو! ببینم شما را... ...آ دکمه‌ی آستین چپم افتاده است به زبان سره پارسی پایین ورقه‌ی بازجویی در ادامه‌ی محور عمودی بعضی عبارت ها تش ویش به قول بعضی های واقعا بی دلیل همه به همان هیچ بزرگ بازخواهیم گشت فقط یکبار دیگر فرصت دارم از روبه رو این اواخر 12/آذر/یک سالی... از حکمت سلیمان تمام یادآوری برای فراموش کاران

• مجموعه شعر
• شاعر: سید علی صالحی
• انتشارات: چشمه