کتاب بیانیه ای برای نظم نوین جهانی | جورج مونبیو

درباره کتاب بیانیه ای برای نظم نوین جهانی

مهمترین موضوعی که نویسنده در این کتاب مطر ح می‌کند عبارت است از : جهان تحت تأثیر یک قدرت است یعنی امریکا ... و تمام نهادهایی که  به وجود آمده‌اند مثل: مجمع عمومی سازمان ملل، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی که دنیا را به سوی دموکراسی می برند، زیر نفوذ قدرت حق «وتو»ی امریکا و سایر قدرت‌های برتر هستند. آن ها فقط موقعی از قوانین این نهادها تبعیت می‌کنند که به نفع شان باشد. به عقیده نویسنده این نوع رابطه ی یک سویه، جهان را در معرض خطرِ جنگ و آشفتگی قرار می‌دهد و لازم است تا هرچه سریع تر نظمی جدید برقرار شود تا کشورهای در حال توسعه نیز بتوانند دریک موازنه ی نسبتاً برابر با کشورهای توسعه یافته  قرار بگیرند.  دراین کتاب راه حل‌هایی ارائه داده می‌شود که  وزنه ی قدرت در جهان، به سود کشورهای غیر ثروتمند تغییر کند و نفوذ کشورهای غنی کمترگردد. نمونه‌ی  پیشنهادهای ارائه شده عبارتند از: باید ابزار قدرت کشورهای توسعه یافته را بر علیه خودشان به کار برد. یعنی «سازمان تجارت منصفانه» به وجود بیاید تا در این سازمان به فقیرترین کشورها اجازه داده شود که از صنایع نو پای خود، با تعرفه‌گذاری و پرداخت یارانه‌های صادراتی حمایت کنند. دغدغه‌ی نویسنده این است که نظام جهانی باید به سوی دموکراسی پیش برود و سلطه ی ثروتمندان برروی کشورهای فقیر برداشته شود.

برشی از متن کتاب بیانیه ای برای نظم نوین جهانی

تق چیزی در می آید اتحادیه ی پایاپای بین الملل طرح های ما برای جهانی‌سازی دموکراتیک هر چند هم موفقیت آمیز باشد، باز تنها زمانی می‌توانیم از نیاز به بین المللی‌گرایی خلاص شویم که حکومت - ملت دیگر وجود نداشته باشد. تا زمانی که چنین حکومت هایی پابر جا باشند، باید فرض را بر این بگذاریم که آن‌ها و نهاد های شان، علاوه بر کارهای دیگر، نظارت بر جریان ثروت جهانی را ادامه خواهند داد. ثروت یا فقر مردمان، تحت تاثیر قدرت یا ضعف اقتصادهای ملی آن‌ها باقی می ماند، و این امر ( وضعیت اقتصادی ) به نوبه‌ی خود از رابطه ی بین حکومت ها متاثر می شود. در پانصد سال گذشته، این رابطه اساسا غارتگرانه بوده است. کشورهایی که در اثر اتفاق‌های مختلف تاریخی جزء اولین کشورهایی بودند که شبکه های بین‌المللی را ایجاد کردندکه بر آن پایه نظام تجاری کنونی ساخته شد، طوری شبکه‌ها را شکل دادند که مطمئن  باشند ثروت از طرف‌های تجاری ضعیف به سمت اقتصادهای آنان جریان می یابد. در کل، این شیوه همچنان به قوت خود باقی مانده است، و گذار از اجبار غیر رسمی تا استعمار رسمی، و دوباره از استعمار به اجبار غیر رسمی (وضعیتی که عموما به آن استقلال می گویند.)هردو را از سرگذرانیده است. اگر بخواهیم ببینیم که چرا بعضی از کشورها فقیر باقی می مانند، در حالی که دیگران ثروتمند می‌شوند، باید دو مسئله را مد نظر قرار دهیم. اولین مسئله، شرایطی است که کشورها  تحت آن شرایط با هم تجارت می‌کنند: یعنی مقررات حاکم بر مبادلات و ارزش‌گذاری منابع آن ها. این مسئله ( و شیوه ی بهبود این شرایط ) موضوع فصل ششم است. دومین مسئله، تراز تجاری بین کشورهاست که این فصل به آن می پردازد. بخش عمده ای از بدهی های بین المللی جهان فقیر، نتیجه‌ی تجارت نابرابر است، گرچه اکثر مردم نتوانسته‌اند این مطلب را درک کنند. اگر کشوری بخواهد اقلامی مثل دارو ، رایانه،یا غله از خارج بخرد ولی ارز لازم برای خرید نداشته باشد، باید وام بگیرد. در این صورت بدهی بین المللی ایجاد می شود. این کشور تنها با کسب ارز می تواند بدهی خود را ادا کند که با صادرات اجناس حاصل می شود. چنان چه این کشور به میزانی که وارد می‌کند، پیوسته نتواند از محل صادرات خود ارز تحصیل کند، بدهی‌اش روی هم انباشته می‌شود. به مرور که این امر روی می‌دهد، کشور باید ارز بیشتری کسب کند تا بهره‌ی وام دریافتی را هم بپردازد. چنان چه کشور نتواند ارزش صادرات خود را افزایش دهد، این بدان معنی است که باز هم باید وام بیشتر اخذ کند و بدهی بیشتری بالا آورد. بنابراین، بدهی بیشتر بهره‌ی بیشتر در پی دارد. در نتیجه کشور مجبور می شود تا برای ساختن اقتصاد خود و تولید اجناس صادراتی کمتر سرمایه گذاری کند. در این صورت، دیدن این که کشور های فقیر چگونه در دور باطل بدهی گیر می افتند، آسان است . دو سازمان بین المللی که بناست به اقتصادهای ضعیف در اجتناب و بیرون آوردن آن ها از زیر بار بدهی کمک بکنند، صندوق بین المللی  پول و بانک جهانی هستند. دیدن ناکامی این سازمان ها کار چندان دشواری نیست. میزان مخارج برخی ازکشورهای فقیر، حتا پس از رهایی از بدهی، برای پرداخت بهره‌ی وام بیشتر از مخارج آن‌ها برای آموزش ابتدایی است. در واقع، اکثر مشتریان این دو سازمان با دخالت آن ها بیشتر در گرداب بدهی فرو رفته اند. شکی نیست که برخی از دولت ها سخاوتمندانه با سوء مدیریت و فساد خود در بدهی کشورهای خود دست داشته اند. آن گروه از کشورهایی که دقیقا مطابق دستورات بانک جهانی و صندوق عمل کرده‌اند، متوجه می‌شوند که برابر کشورهایی قرض بالا آورده‌اند که به عنوان کشورهای غیر مسئول توسط این آژانس‌ها محکوم می شوند. به راستی می توان اثبات کرد که حرف شنوترین کشورها به رهنمود های این سازمان ها، در میان کشورهایی هستند که شدیدترین ن گروه از کشورهای که دقیلآ اختلال های اقتصادی را متحمل شده‌اند.

فهرست

• به جای پیشگفتار جهان
• جهان اکنون به چه نیاز دارد؟
• پیش گفتار نویسنده: چند پیشنهاد دافعه زا
• فصل اول: دگرگونی جهشی
• فصل دوم: کم ضرر ترین سامانه - پیشنهادی دو سویه در جهت استقرار دموکراسی
• فصل سوم: انقلاب دموکراتیک جهانی - استدلالی علیه واقع گرایی بی ثمر
• فصل چهارم: ما مردمان - تاسیس پارلمان جهانی
• فصل پنجم: تق چیزی در می آید- اتحادیه ی پایاپای بین الملل
• فصل ششم: ایجاد همترازی - سازمان تجارت منصفانه
• فصل هفتم: احتمال کسب قدرت
• منابع

نویسنده: جورج مونبیو مترجم: میرمحمود نبوی انتشارات: چشمه