loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب کارآگاه کرگدن در باغ وحش مرموز 5 (در جستجوی طوطی پلیسه)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب در جستجوی طوطی پلیسه از مجموعه کتاب های کارآگاه کرگدن در باغ وحش مرموز نوشته ی پیلار لوثانو و آلخاندرو رودریگث و ترجمه ی کژوان آبهشت توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

این کتاب داستانِ زندگی حیوانات یک باغ وحش بزرگ را تعریف می کند که کلی اسرارِ مخفی، سردرگم کننده و هیجان انگیز در پی دارند. توی این باغ وحش همه ی حیوانات از فیل، طوطی، کرگدن، زرافه و همه و همه با هم دوست هستند و گاهی اوقات برایشان مشکلات و معمایی پیش می آید که کلید حل این معما ها دست کسی نیست جز کارآگاه این باغ وحش، آقای کرگدن، کارآگاه کرگدن یه شاخ بی نظری روی بینی اش دارد و عاشق حمام کردن توی حوضچه ی گِلش هست و توی باغ وحش حواسش را به همه چیز جمع می کند و خیلی هم مهربون و باهوش است. کارآگاه یک دستیار خیلی سریع و تَر و فرز به اسم طوطی پلیسه هم دارد که اگر طوطی پلیسه نباشد، او نمی تواند تحقیقاتش را انجام دهد.این بار در یک شب معمولی زمانی که وقت شام کارآگاه گذشته بود و او داشت از گرسنگی میمرد متوجه چیز های عجیبی شد. هیچ چیز سر جایش نبود و همه ی کاه های غذایش روی زمین پخش بودند. کارآگاه حسابی تعجب کرد و دید که وسایل کارآگاه بازی و ذره بین و لباس هایش هم پخش و پلا هستند و ترسید که نکند گنجینه اش را دزدیده باشند و رفت سراغی از گنجینه اش بگیرد. گنجینه ی کرگدن کتاب راهنمای کارآگاه بازی حیوانات بود و درست و دست نخورده پشت گل های ادریسی ای که مخفی کرده، مانده بود. با خودش فکر کرد پس چرا این گنجینه را ندزدیده اند و چرا فقط همه جا را بهم ریخته اند که به نتیجه ای نرسید و اهمیتی نداد. ولی همه چیز از روز های بعد شروع شد. بعد از آن روز بهم ریختگی تا به الان، سه روز می شود که از طوطی پلیسه خبری نیست و به کارآگاه سر نزده است. دل کارآگاه بدجوری برای طوطی تنگ شده است و دست و دلش به هیچ کار دیگری نمی رود و نه بازی کردن با بقیه حیوانات باغ وحش را دوست دارد و نه هیچ چیز دیگری، یک معمای جدید برای او طرح شده بود و مطمئن بود که با بهم ریختگی آن روز قفس مرتبط است و شروع کرد به تحقیق کردن تا شاید بفهمد که آیا طوطی گم شده است یا دزدیده؟ یعنی کجا می تواند رفته باشد و همین که کارآگاه تحقیقاتش را شروع کرد با نامه ای از طرف شخصی ناشناس مواجهه شد و فهمید...

 


برشی از متن کتاب


نه غذا می خوردم، نه می خوابیدم، نه مطالعه می کردم، اصلاً هیچ کاری نمی کردم. همه اش سرم گیج می رفت. باید چه کار می کردم؟ باید صبر می کردم تا خودشان با من تماس بگیرند یا باید راه می افتادم و خودم پیدایشان می کردم؟ واقعاً از بدنش پر کنده بودند؟ هر یک دقیقه ای که می گذشت، اوضاع برای طوطی پلیسه خطرناک تر هم می شد. چقدر دلم برایش تنگ شده بود. بابام همیشه می گفت: کرگدن عزیزم! ما حیوون ها اون قدر بیخیالیم که گاهی اوقات فقط واسه چیزهایی که نیستن، دلمون تنگ می شه. پیش خودم گقت: آره بابا! ولی الان وقت فلسفه نیست. وقت عمله. قبل از این از تمام حیوان های باغ وحش پرس و جو کرده بودم. فکر می کنید چند تا سر نخ پیدا مردم؟ هیچی! هیچ کس هیچ چیز مشکوکی ندیده بود. هومممم. هوممم. دوباره رفتم سر بررسی کردن نامه ی رباینده ها. پیرولا لک اکه گفت: بازم رفتی سر وقته نامه؟ تو که اون ها رو از حفظی که! ولی من یه چیزی فهمیدم. نویسنده ی نامه یه خوک بوده... یا شاید پاتوس اردکه ی پستچی خودش خوکه... ولی این کثافت های رو نامه کار یه خوکه. گفتم: آره، کاملاً درسته. این پاکت ها حسابی کثیفن. دست هام خیلی کثیف شده ان! درست توی همین لحظه پاتوس اردکه ی پستچی جلویمان سبز شد. یک پاکت جدید توی دستم گذاشت. قلبم تند تر زد. یعنی می شد خبر های خوبی درباره ی طوطی پلیسه تویش باشد؟ ک. ر. گ. د. ن. تو چیزی داری که ما آن را می خواهیم. کتاب راهنمای کارآگاه بازی حیوانات را به ما بده وگرنه با پر های طوطی پلیسه لحاف درست می کنیم و برایت می فرستیم. با صدای خیلی بلند فریاد زدم: یه لحاف با پر های دوستن طوطی پلیسه! پاتوس اردکه گفت: لحاف با پر طوطی خیلی محشره! پیرولا حسابی عصبانی شد و گفت: چی گفتییییییییی؟ پاتوس اردکه گفت: خیله خب! حلا عصبانی نشو. فقط خوشحال شدم که خیال ندارن با پر اردک لحاف درست کنن. من باید برم به رفقام هم بگم! بعد هم بدو بدو از قفس بیرون رفت. از حرف پاتوس اردکه خیلی ناراحت شدم، ولی کار های مهم تری داشتم که باید انجام می دادم و وقت نداشتتم غصّه بخورم. نامه را دوباره خواندم. باید کتاب راهنمای کارآگاه بازی حیوانات را می دادم بهشان. ولی به کی؟ و کجا؟ توی کتاب خیلی واضح نوشته شده: رباینده خودش زمان و مکان مبادله را مشخص می کند. گیح شده بودم. با خودم گفتم: ولی این که زمان و مکان رو توی نامه اش ننوشته. پاتوس اردکه نفس نفس زنان برگشت پیش ما تا یک چیز دیگر هم بگوید. گفت: ببخشید کرگدن جون! یادم رفت اون یکی نامه رو بهت بدم! گفتم: یکیدیگه هم هست؟ اینم که حسابی خاکیه! چی شده؟ نکنه خوردی زمین کثیف شده؟ گفت: نه، نه... این رو هم مثل بقیه از توی صندوق برداشتم. گفتم: نکنه صندوق زیر زمینه؟ اصلاً جوابش برایم مهم نبود. چیزی که توی پاکت نامه بود، خیلی مهم تر بود. حتماً آن نامه را هم رباینده ها نوشته بودند. توی نامه نوشته شده بود: ک. ر. گ. د. ن. فراموش کردیم محل قرار را بنویسیم. کنار درخت کهنسال بائوباب وسط باغ وحش. امروز، بعد شام. در دل تاریکی شب.

نویسنده: پیلار لوثانو - آلِخاندرو رودریگث تصویرگر: کلاودیا رانوچی ترجمه ی: کژوان آبهشت انتشارات: هوپا

درباره پیلار لوثانو نویسنده کتاب کتاب کارآگاه کرگدن در باغ وحش مرموز 5 (در جستجوی طوطی پلیسه)

پیلار لوثانو، نویسنده‌ی پرطرفدار اسپانیایی، با داستان‌های جذاب و کودکانه‌اش، دنیای کودکان را به سفری هیجان‌انگیز دعوت می‌کند.

نظرات کاربران درباره کتاب کارآگاه کرگدن در باغ وحش مرموز 5 (در جستجوی طوطی پلیسه)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کارآگاه کرگدن در باغ وحش مرموز 5 (در جستجوی طوطی پلیسه)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل