کتاب جودی دکتر می شود (جودی دمدمی 5)

کتاب جودی دکتر می شود جلد پنجم از مجموعه جودی دمدمی، به قلم مگان مک دونالد و ترجمه ی محبوبه نجف خانی در نشر افق به چاپ رسیده است.

این کتاب داستان زندگی پر هیجان و عجیب جودی، دختر خانواده ی " دمدمی " را تعریف می کند. جودی دختری ماجراجو و پر از جنب و جوش و کمی بد اخلاق است. او دوست دارد همیشه کار های هیجان انگیز را همراه برادرش " استینک " و حیوان خانگی اش " موشی " تجربه کند. حالا امروز توی یک روز بارانی جودی اصلا دلش نمی خواهد به مدرسه برود و برای همین هم خودش را به مریضی می زند و با خوردن شکلات آلبالویی زبانش را قرمز می کند تا مامان فکر کند که واقعاً مریض شده. اما به وسیله ی خبر چینی های استینک، مامان متوجه شد که جودی دروغ  گفته  و مجبورش کرد به مدرسه برود.

تا قبل از رسیدن به مدرسه  امروز بدترین روز بدون مریضی برای جودی است.اما او با ورود به کلاس خشکش می زند. داستان از این قرار است که آقای " تاد " معلمش کل کلاس را پر کرده از اسکلت انسان و استخوان های جانواران و از بچه ها می خواهد تا درباره قسمتی از متن تحقیق کنند و به کلاس گزارش دهند. اما جودی خواست کاری جالب تر از تحقیق انجام بدهد. او می خواست یک عمل جراحی کند آن هم روی...

 

برشی از متن کتاب

منصفانه نبود- استینک باید پیش دکتر واقعی می رفت- جودی مادرش را راضی کرد که او هم باید پیش دکتر برود تا بلکه چیزهایی یاد بگیرد- خانام دکتر مک روت کانال، چشم ها و گوش های استینک را معاینه کرد و با چوب بنفشی، ته گلوی او را دید- خانم دکتر برایشان توضیح داد که لوزه ها در ته گلو دو گلوله ی صورتی شبیه انگور هستند و وقتی عفونت کنند، متورم و درناک می شوند- خانم دکتر مک روت کانال به خانم دمدمی گفت که باید به استینک داروی مخصوصی بدهد و مواظب باشد که او خوب استراحت کند- و به استینک گفت که نوشابه ی زنجبیلی بدون گاز بنوشدو همراه غذا نمک بخورد- جودی گفت: « نمک بخورد؟ » دکتر مک روت کانال با خنده گفت: « نمک مخفف نان، موز و کته است- » بعد هم به استینک گفت که تا وقتی تب دارد باید در خانه بماند و تا جایی که می تواند به جودی نزدیک نشود- و در مورد قسمت آخر خیلی تاکید کرد- جودی به استینک گفت: « فکرش را بکن- اگر بیماری التهاب لوزه بگیری، باید برای عمل جراحی بروی بیمارستان و برچسب اسمت را دور دستت ببندی و لباس مسخره تنت کنی و هر روز بستنی بخوری- » مامان گفت: « خب، خدا کند کار به آن جا ها نکشد- وگرنه باید یک عالمه بستنی بخریم- » دکتر گفت: « ما دلمان نمی خواهد لوزه های سالم را در بیاوریم- » جودی گفت: « اما شما گفتید که آن ها شبیه انار شده اند- پس شاید استینک بیماری التهاب انار گرفته باشد! » دکتر مک روت کانال گفت: « انگور، نه انار- اگر او از لوزه هایش مراقبت کند، دیگر لازم نیست نگران بیماری التهاب انار باشد- » و دوباره خندید- جودی گفت: « دکتر مک روت کانال، شما باید دندان پزشک می شدید- » و زد زیر خنده...

فهرست