کتاب قدرت و حاکمیت در تاریخ اندیشه غرب
موضوع قدیمی قدرت (حاکمیت) عقل بر عواطف میتواند سرآغاز تامل ما باشد. در اینجا با دو نوع سلطه روبهروییم: یکی سلطه بر پایه خشونت یا شدت عمل بخش حاکم بر بخش محکوم. دیگری سلطه ملایم و هماهنگی، که هدف آن بیشتر اقناع است تا اجبار. یکی زور به کار میبرد ( زور کیفری که اعمال میشود، زور ترهیب و ترذیل یا زوری که نیاز به ابراز ندارد، زور روانی.) و دیگری مجاب میکند.
اما سلطه، چه آمیخته به گرایشهای طبیعی باشد، چه بیم تخطی از آنها را به خود راه ندهد، سرانجام یک معنا بیش ندارد. آنچه باید در انسان حاکم باشد چیزی است که ارزش بیشتر دارد و شایسته برتری شناخته میشود، مانند بخش اعلای روان از دید افلاطون یا جزء برتر انسان از نظر رواقیان. در یک کلام تنها عقل میتواند قوانین یا اصولی برای رفتار و کردار انسان وضع نماید.
آنچه این سنت را تبیین میکند آن است که قدرت، به وسیله قانون که ترجمان عدالت است برای زمانی دراز تثبیت میشود. در حالی که پرایشهای سازمان نایافته، روان را به سرگردانی میکشند و نمیتوانند نظمی در آن به وجود آورند و انسان را با تندرویهای خود ناتوان میکنند، عقل معیارهایی برپا میکند که امکان نظمی حامل صلح را فراهم میآورند: صلح درون ( هماهنگی، نظم، طبقهبندی و گزینش گرایشها)؛ اما همچنین صلح برون. ( اگر عقل آن چیزی باشد که مرا از خواهش یا گرایش به آنچه برای اجتماع زیانبخش است باز میدارد).
قدرت در این صورت ویژگی سهگانهای خواهد داشت: نخست آن که فرمان میدهد و در این فرماندهی، عدالتی هست که نظامی بر پا میدارد. دوم هماهنگی و نظم است زیرا هر چیز در آن جای خود را دارد که اصل حاکم تعیین میکند. سوم آنکه هیچ حاکمی بدون حکمپذیر ( محکوم) وجود ندارد، و بدون اداره شونده، اداره کنندهای وجود نخواهد داشت: قدرت همیشه یک رابطه است. قدرت سرانجام قانون خود را تحمیل میکند و این کار را به وسیله قانون انجام میدهد.
کتاب قدرت و حاکمیت در تاریخ اندیشه غرب اثر سلین اسپکتور و ترجمه عباس باقری در نشر نی به چاپ رسیده است.
فهرست
شکلهای قدرت
چهکسی فرمان میدهد؟ چه کسی باید فرمان دهد؟
چرا باید فرمان برد؟ ریشهها و هدفهای قدرت
به کار بردن قدرت
- نویسنده: سلین اسپکتور
- مترجم: عباس باقری
- انتشارات: نی
نظرات کاربران درباره قدرت و حاکمیت در تاریخ اندیشه غرب | اسپکتور
دیدگاه کاربران