معرفی کتاب مقدمه ای بر مواجهه با علوم اجتماعی
بیش از یک قرن است که تشیع در کشورهای غربی مورد مطالعه قرار گرفته است، اما در ایران فعلی مان به جز چند رشته که به حوزه خاصی محدود شده اند، رشته ای همچون "جامعه شناسی تشیع" که بیشتر با زیست مردم مرتبط می باشد، دور از ذهن مانده است. به زعم نویسنده، بی توجهی به عوامل اجتماعی در زمان حاکمیت اسلام، سبب شده تا عده ای، مسائلی که به اسلام نسبت داده شده است، همچون خشونت و... را پیش بکشند و بی توجه به عوامل تاریخی، فرهنگی و اجتماعی باشند.
از جمله دلایلی که سبب شد علوم اسلامی نتوانند با علوم اجتماعی و روشنفکری پیوند داشته باشند، رویکرد تام گرایانه بود که سبب شد، علوم اسلامی تنها در چند کشور خاص محدود بماند. در این رابطه بیش از آنکه به مسلمان ها و جوامع آنها پرداخته شود، به جهان اسلام پرداخته شد. یکی از اشتباهات تحلیل گرایان اروپایی این است که برای اسلام، الگویی همانند مسیحیت در نظر گرفته اند و در پی این جهانی و دنیوی شدن اسلام بوده اند، اما آنها توجه نکرده اند که هرگز اینگونه نبوده است که اسلام از مسائل دنیوی و این جهانی فاصله داشته باشد.
در ایران نیز پیش از صفویه، جریان هایی بوده است که ربط چندانی به مذهب شیعه نداشته اند، اما پس از صفویه، تشیع مذهب رسمی در ایران شناخته می شود. بعد از آن زمان است که اسلام شناسان در جهت شناساندن اسلام به جهان گام هایی بر داشته اند.
برشی از متن کتاب
"علوم اجتماعی از بدو تولد خود در دوران جدید، به عنوان چالشی جدی در برابر دین طرح شدند. این مساله در یک دید عام تر نه مختص به علوم اجتماعی بوده و نه مختص به جهان اسلام. داستان نزاع علم و دین در دنیای مسیحی، از زمان طرح بحث های امثال گالیله و جوردانو برونو آغاز شد. به عنوان نمونه اصحاب دایره المعارف فرانسه به دین وادعاهای آن درباره ی حقیقت اعلام جنگ می دهند. آنها نه تنها دین را به این متهم می کنند که همواره مانعی بر سر راه پیشرفت عقلی انسان بوده است بلکه معتقد بودند دین از استقرار اخلاقی راستین و نظم اجتماعی و سیاسی عادلانه نیز ناتوان بوده است.
چندی بعد، نزاع علم و دین به حوزه ی علوم انسانی و اجتماعی نیز تعمیم یافت و البته در حوزه ی این علوم ابعاد تازه ای یافت. به عقیده آگوست کنت جامعه ای که به دو صفت الاهی و نظامی مشخص می شد در حال مرگ است. عنصر وحدت دهنده ی جامعه ی قرون وسطایی، ایمان ماوراء اندیش بود که به وسیله ی کلیسا تفسیر می شد. نوعی دیگر از جامعه، جامعه ی علمی و صنعتی در حال پدید آمدن است. جامعه ای که پدید می آید جامعه ی علمی است به همان معنایی که جامعه ی در حال مرگ جامعه ای الاهی بود: طرز فکری که خصیصه ی دوران جدید است، طرز فکر دانشمندان است همچنان که طرز فکری که خصیصه ی دوران گذشته بود طرز فکر متألهان و کشیشان بود.
دانشمندان به عنوان دسته ای اجتماعی که بنیان فکری و معنوی را که در نخستین جزوات کنت، ضرورتا در هر دوره در کسانی تجسم می یابد که الگوی طرز تفکر مسلط آن دوره یا افکاری را ارائه می دهند که در حکم اصول نظم اجتماعی آن هستند، به عنوان میراثی از کشیشان دریافت می کنند.
هانری دروش می نویسد: "عنوان بزرگ کتاب کنت که در سال 1851 منتشر شد به وضوح این پیام را در بر داشت: سیستم سیاست پوزیتیو یا رساله ی جامعه شناسی بانی دین بشریت." قانون مراحل سه گانه کنت، پیشرفت جامعه شناسی را در پیوندی آشکار با عقب نشینی دین تعریف می کرد و سعی داشت جامعه شناسی و تفکر اثباتی مولد آن را به عنوان بدیلی برای نظام های دینی سنتی طرح کند و بدیهی است چنین تفکری مخالفت و احساس تهدید را در نهادهای دینی برانگیزاند.
در سنت آلمانی نیز دیلتای محصولات خاص علم جدید را چنین معرفی می کرد: "تحقیق در قوانین علی واقعیت در طبیعت و در جهان اجتماعی-تاریخی، توام با نظریه ی شناخت. هر دوی اینها مبارزه برای تخریب مابعدالطبیعه را هدایت کرده اند و اکنون سَرِ آن دارند نظامی از علوم خاص مربوط به واقعیت را بر اساس بنیادی که به معرفت شناسی مربوط می شود بنا کنند." صفحاتی بعد دیلتای زیر عنوان یکی از فصل های کتاب خود را چنین نام می گذارد: "واقعیت این آرمان را نقض می کند؛ مابعدالطبیعه قابل دفاع نیست." این چالش با صورت بندی کمابیش مشابه وارد کشورهای اسلامی می شود و بر همین اساس علوم انسانی به عنوان تهدیدی برای دین ارزیابی شده و می شوند. به عنوان نمونه استاد مطهری آنجا که به معرفی علوم انسانی می پردازد، فقه و کلام و فلسفه و... را نام می برد اما اشاره ای به علوم اجتماعی نمی نماید.
سید حسن نصر در همین باره می نویسد: "نگرش علمی بر نظام طبیعت منجر به پیدایش نوعی پوزیتیویسم شده که به حیطه ای بسیار فراتر از علوم اجتماعی و علوم انسانی و همچنین بینش کلی انسان جدید تاثیر گذاشت." بر همین مبنا نصر معتقد است امکان شکل گیری هیچ گونه گفت و گوی جدی میان نگرش سنتی و جدید به جهان وجود ندارد مگر اینکه بینش علمی یا تجربی نظام طبیعت مجبور شود از سلطه ی مطلق گرایانه خود بر علم جدید دست بردارد و ادراک دینی نظام طبیعت که در طول چند قرن گذشته در غرب دچار افول و عقب نشینی شده، نه به عنوان سایه ی کمرنگی از حقیقت خود، بلکه در همه ابعاد و اعماق آن جدی گرفته شود."
فهرست
- پیشگفتار
- مقدمه: در معنا و محدودیت های جامعه شناسی تشیع / سارا شریعتی
- از اسلام شناسی تا مطالعات اجتماعی تشیع: نگاهی به پیشینه ی مطالعات
- در معنا و محدودیت های جامعه شناسی تشیع
- تشیع زیسته: برخی از خودویژگی های جامعه ی شیعی
- 1. دین همچون نهاد: روحانیت
- 2. دین همچون مناسک: عزاداری
- 3. دین در حرکت: زیارت
- سنجش نسبت اسلام و علوم اجتماعی، مواجهه ی سنت ها
- منابع
- فصل اول: برخی مباحث مقدماتی
- 1. اسلام و علوم اجتماعی در جهان معاصر
- مسئله ی علوم اجتماعی و دین
- مسئله ی علوم اجتماعی و استعمار
- 2. اسلام و علوم اجتماعی در جهان اسلام
- 3. دلایل شکل نگرفتن رویکرد اجتماعی در اسلام؛ منطق امر اجتماعی یا منطق اندیشه
- منطق امر اجتماعی عامل شکل نگرفتن نسبت میان دو حوزه
- منطق اندیشه عامل شکل نگرفتن نسبت میان دو حوزه
- 4. در اهمیت سنجش نسبت اسلام و علوم اجتماعی
- عقب ماندگی علمی
- نقش اسلام در پویش یا توقف علوم اجتماعی
- مسئله محوری در جامعه شناسی
- لزوم مطالعه ی جامعه شناختی، تاریخ و معرفت شناختی دین
- سابقه ی بحث از نسبت اسلام و علوم اجتماعی
- I. علوم انسانی زمینه مند
- II. ابعاد مسئله اسلام و علوم اجتماعی در ایران (تاکید بر دوره بعد از انقلاب ایران)
- 6. چرا دکتر علی شریعتی، علامه حکیمی و آیت الله جوادی آملی؟
- پاره ای توضیحات در باب روش
- فصل دوم: مفاهیم بنیادی
- مقدمه
- مفهوم سنجش
- اسلام
- علوم اجتماعی
- الف. مناقشه ی نام ها
- ب. مناقشه ی روش ها
- ج. ابژکتیویته؛ شاخص محوری
- د. مراد از علوم اجتماعی
- فصل سوم: علامه حکیمی و ضرورت حدگذاری در علم و فلسفه
- دست نوشته ی علامه حکیمی برای نگارنده
- مقدمه
- تعریف: مکتب تفکیک
- الف. تاریخچه
- ب. چهره ها
- ج. علامه محمدرضا حکیمی
- علامه حکیمی و علوم اجتماعی
- الف. مبادی عقلی
- ب. علم
- ج. شاخص های مهم: عینیت گرایی، انسان شناسی، توجه به اقتصاد و تاریخ
- I. عینیت گرایی
- توجه به عینی گرایی قرآنی
- نقد ذهنی گرایی فلسفه اسلامی
- توجه به رابطه ی خلاق و علم الاجتماع
- II. انسان شناسی
- III. توجه به اقتصاد و تاریخ
- نگاهی دوباره به آرای علامه حکیمی در نسبت با علوم اجتماعی
- فصل چهارم: آیت الله جوادی آملی و ضرورت اسلامی سازی علوم
- مقدمه
- تعریف: حکمت متعالیه
- الف. تاریخچه
- ب. چهره ها
- ج. آیت الله جوادی آملی
- آیت الله جوادی آملی و علوم اجتماعی
- الف. مبادی فلسفی
- ب. علم
- ج. شاخص ها: عینیت گرایی، انسان شناسی، توجه به اقتصاد و تاریخ
- I. عینیت گرایی
- II. انسان شناسی
- III. توجه به اقتصاد و تاریخ
- چند نکته پیرامون آرای آیت الله جوادی آملی و علوم اجتماعی
- فصل پنجم: دکتر علی شریعتی و علوم انسانی به مثابه روش
- مقدمه
- تعریف: روشنفکری مذهبی
- الف. تاریخچه
- ب. چهره ها
- ج. دکتر علی شریعتی
- دکتر علی شریعتی و علوم اجتماعی
- الف. مبادی فلسفی
- ب. علم
- ج. شاخص ها: عینیت گرایی، انسان شناسی، توجه به تاریخ و اقتصاد
- I. عینیت گرایی
- II. انسان شناسی
- III. توجه به اقتصاد و تاریخ
- برخی دقت نظرها در رای دکتر علی شریعتی در نسبت اسلام و علوم اجتماعی
- فصل ششم: پاره ای تاملات نهایی
- پرسش از سنت: موقعیت علم در سنت های فکر اسلامی
- گذری بر تاریخ اجتماعی-سیاسی در نسبت با علوم
- نگاهی به تاریخ اندیشه در نسبت با علوم
- برخی ملاحظات معرفتی: تکثر درونی سنت
- برخی ملاحظات در حوزه ی امر اجتماعی: بعضی فلاسفه ی اسلامی معاصر
- دریچه ای رو به آینده
- منابع
- فهرست اعلام
(جامعه شناسی تشیع) با مقدمۀ: سارا شریعتی نویسنده: آرمان ذاکری انتشارات: نگاه معاصر
نظرات کاربران درباره کتاب مقدمه ای بر مواجهه با علوم اجتماعی
دیدگاه کاربران