درباره کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکرده ام
این کتاب مجموعه شعری است که منیره حسینی آن را در دو فصل تنظیم کرده و در همه ی شعرهایش مضامین اجتماعی و عاشقانه ای را به تصویر می کشد. فصل اول کتاب، بدون اسم است، اما فصل دوم که با نام بی حواس ترین زن دنیا قبلاً به عنوان اثری مستقل به چاپ رسیده بود در سال 1390 توانست جایزه کتاب سال را از آن خود کند. این شاعر خلاق با سرودن 52 قطعه شعر سپید، موضوعات مختلف و متنوعی را دست مایه سرودن شعر قرار داده که در همگی آن ها زنانگی موج می زند. او قصد دارد زنانگی های بانوان مملکت را که در کارهای روزمره خانه گم شده است، بار دیگر به یادشان بیاورد. حسینی از زنانی می نویسد که برای خدمت به خانواده همه چیزشان را گذاشته اند و فراموش کرده اند که به خودشان هم برسند. زن هایی که نمی توانند شبیه هچ کسی باشند و آنقدر غرق روزمرگی شده اند که علایق خودشان را از یاد برده اند و شاعر با عنوان "حتا شبیه خودم زندگی نکرده ام" اشاره مستقیمی به این گونه بانوان دارد. در شعرهای منیره حسینی به کشف، تصویرسازی، تخیل و زبان توجه بسیاری شده است و با وجود زبان ساده و امروزیِ شعرها، همه ی سلایق به خوبی می توانند با اشعار این کتاب ارتباط برقرار کنند. این مجموعه سرشار از احساسات است و جنبه عاطفی شعرها اولین چیزی است که در این اثر مشهود است، اما اگر فقط کمی به باطن اشعار توجه کنید، معنای ناب حکایت های آن را مشاهده خواهید کرد.
برشی از متن کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکرده ام
زن خوشبخت من یک زن خوشبختم و خیابانی که راه مرا دنبال می کند خوشبخت است و کوچه ای که به گریبان خانه ام می رسد خوشبخت است و تو که هر روز به پنجره ی اتاقم پیله می کنی یک روز پروانه ای خوشبخت می شوی با این همه دروغ عنکبوتی ست که مدام در دهانم تار می تند * بی حواس ترین زن دنیا گاهی برای بهانه ای که ندارم مداد رنگی هایم را می تراشم پروانه ای می کشم که گل از گونه هایم بشکفد دفترم را نبند کم کم بال هایش تکان می خورد و رنگ بندی زندگی ام تکمیل می شود گاهی که گلدان ها شکسته اند و گل ها می خشکند گاهی که دوسوم بدنم تبخیر می شود و درد مسیر رگ هایم را می گیرد پیش از آن که دفترم را ببندی ورق های زندگی ام را برگردان شاید بی حواس ترین زن دنیا اشتباهی بهانه تو را تراشیده باشد * جاده ی یک طرفه دور شد و رفتنش را جاده یک طرفه قضاوت کرد مانده بودم میان ترافیک سنگین سکوت جدایی بی برو … برگرد لعنتی! حرکت از پاهای من پریده بود حرکت از قلب من پریده بود روی لب هایم رنگ لب هایم از این همه حرکت پریده بود پریدم وسط جاده جاده از قله پریده بود تو پریده بودی و دره مثل من دهانش باز مانده بود و مثل من تو در دهانش افتاده بودی و صدای مان به پای کوه نمی رسید می خواستم از تصمیم پیچیده ی جاده برگردم سرعت بالای رفتنت به کشتنم داد. * خانواده دوست داشتنت کمرنگ شده است و خانواده چه واژه پراکنده ای ست کجا برویم؟ که تلفن قطع باشد و اینترنت نداشته باشد و تلویزیون با دلیل مستند، برنامههای تکراری پخش کند شاید بتوانیم یک بار دور هم مثل ماهوارهها جمع شویم
فهرست
1 جاده ی یک طرفه 2 نامردها 3 مویرگ های پوسیده 4 رفیق 5 عمق دوست داشتن 6 خودکشی 7 دلتنگی 8 پوسیدگی 9 به تو فکر می کنم 10 زنان عاشق 11 جنوب 12 حسادت 13 نشانه ها 14 حکایت ما 15 چهار فصل 16 آزادی 17 دوستت ندارم 18 میز تنهایی 19 دروغ 20 زمستان 21 محاکمه 22 سفر 23 تاریک خانه 24 خانواده 25 بازجویی 26 راه فرار 27 ویرانی 28 زن بود 29 آمدی 30 شعری که عاشقانه نباشد 31 لبخندی برای توست 32 راهی نمانده است 33 زنی زیباتر 34 جانم 35 خراش سطحی 36 تو 37 آخرین گلوله 38 بی حواس ترین زن دنیا 39 خواننده ی عزیز 40 به مرز نرسیده 41 زن خوشبخت 42 خانه ی رویاهایم 43 زن باید - زن نباید 44 آوازهای خیس 45 جای اسم من 46 موشک کاغذی 47 بی حواس ترین زن دنیا 48 اگر بروی 49 آهای زندگی 50 اگر بروی 51 همین حالا 52 سرنخ 53 شلیک
(مجموعه شعر) شاعر: منیره حسینی انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکرده ام | حسینی
دیدگاه کاربران