دربارهی کتاب باشگاه دوما
کتاب "باشگاه دوما" روایتگر داستانی پرهیجان و اسرارآمیز است که شخصیت اصلی آن "لوکاس کورسو" نام دارد. مردی مرموز و باهوش که به تنهایی زندگی میکند. شغل کورسو، یافتن کتابهای کمیاب و قدیمی برای دوستداران و دلالان کتاب است؛ کتابهایی با دستخط نویسندگان معروف و متعلق به قرنها پیش، که از ارزش زیادی برخوردار هستند.
"بوریس بالکان"، یکی دیگر از شخصیتهای داستان است که در فصل اول کتاب، به تشریح جزئیات ملاقات خود و چگونگی آشناییاش با کورسو و ویژگیهای شخصیتی او برای مخاطب میپردازد. بالکان، مترجم و منتقد ادبی رمانهای قرن نوزدهم است که در اروپا زندگی میکند. او به آثار ادبی علاقهمند میباشد و از افراد محبوب در میان دوستداران ادبیات، به شمار میآید.
داستان از جایی آغاز میگردد که کورسو از جانب یکی از مشتریان ثروتمندش، ماموریت مهمی را برعهده میگیرد؛ ماموریتی در رابطه با بررسی صحت اصل بودن نسخهی خطی متعلق به "دوما" -یکی از نویسندگان مشهور قرن نوزدهم- در واقع این نسخه، فصل چهلودوم رمان "سه تفنگدار" دوماست. کورسو، جهت کسب اطمینان از این موضوع و انجام ماموریت خویش، نزد بوریس بالکان میرود و نسخهی کتاب را در اختیار او قرار میدهد.
بالکان اظهار میکند که از توانایی و اطلاعات کافی، جهت تایید نسخهی اصلی کتاب، برخوردار نیست. او، در مقابل نشانی "آشیل رپلینگر"، یکی دوستان خود را به کورسو میدهد. رپلینگر، خطشناسی حرفهای است که در پاریس زندگی میکند. تخصص او نویسندگان قرن نوزدهم میباشد؛ دقیقا همان چیزی که لوکاس به آن نیاز دارد. همین ملاقات کوتاه، کورسو و بالکان را وارد ماجراهایی خواندنی و پرکشش میکند.
بخشی از کتاب باشگاه دوما
ساحل رودخانهی سن
این مساله دقیقا به همان دلیلی که همه فکر میکنند قابل حل است، قابل حل نیست.
ادگار النپو، قتلهای خیابان مورگ
فریدا اونگرن گفت: «خیلی سادهست. کد شامل چند اختصار میشه که توی دستنوشتههای لاتین باستانی نمونهش پیدا میشه. و دلیلش هم احتمالا اینه که آریستید تورچیا این کتاب رو عینا از دستنوشتهی افسانهای دلوملانیکون رونویسی کرده. هر کسی که به زبان رمزنویسی تسلط داشته باشه، میتونه معنی نوشتهی تصویر اول رو رمزگشایی کنه.»
«فقط آنکه طبق قانون مبارزه کرده باشد پیروز خواهد شد.»
آنها داشتند سومین فنجان قهوهشان را مینوشیدند. و حداقل در سطح رسمی واضح بود که کورسو به شرایط عادت کرده است. او به بارونس که سرش را به نشانهی رضایت تکان میداد، نگاه کرد.
«خیلی خوبه. میتونین بخشی از این تصویر رو تفسیر کنین؟»
کورسو خیلی خونسرد، به دروغ گفت: «نه.» او به محض دیدن تصویر سوارکاری که به سمت شهر میرفت متوجه شده بود در آن شهر سه برج وجود دارد نه چهارتا. «جز حالت سوارکار که خیلی واضح به نظر میرسه.»
«همینطور هم هست. اون به سمت تمام کسانی که پشت سرش هستند برمیگرده و میگه که ساکت باشن. این توصیهی همهی کیمیاگرهاست. توی زمینهی پشتش هم یک شهر دیده میشه که دیوارکشی شده و برج داره و رازی توش نهفتهست. میبینی؟ در بستهست. باید باز باشه.»
کورسو با چشم و گوش باز، ورق زد تا به تصویر دوم رسید. درویشی که مقابل در بسته ایستاده بود و کلیدهایی را در دست راستش داشت. بارونس نوشتهی زیر آن را رمزگشایی کرد: «هر بستهای را باز میکند. درهای بسته رو... درویش سنبل دانش و آگاهی و علمه. و کنارش رو ببین، همون سگ سیاهیه که طبق افسانهها همراه آگریپا بوده. سگ وفادار. از پلوتارک گرفته تا دراکولای برام استوکر. فاوست گوته هم فراموش نشه. سگ سیاه حیوانیه که همیشه از شیطان مراقبت میکنه. و فانوس که به فیلسوف دیوژن از قدرتهای دنیوی بیزاره تعلق داره. تنها چیزی که از اسکندر بزرگ میخواست این بود که بیش از حد روی اون سایه نندازه و بره کنارش چون جلوی نور خورشید رو گرفته بود.
کتاب باشگاه دوما به قلم آرتورو پرز رورته و ترجمهی حسین علیرضایی در انتشارات کتاب کوله پشتی به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب باشگاه دوما
شراب آنژو
دست مرد مرده
مرد حرف و مرد عمل
صورت زخمی
به یاد بیاور
آپوکریفا و محتویاتش
کتاب شماره یک و کتاب شماره دو
بالاخره میکشد
کتابفروشی خیابان بناپارت
شماره سه
ساحل رودخانه سن
باکینگهام و میلدی
داستان پیچیده میشود
زیرزمینهای مونگ
کورسو و ریشلیو
اندیشهای ارزشمند از یک رمان گوتیک
عکسها
- نویسنده: آرتورو پرز رورته
- مترجم: حسین علیرضایی
- انتشارات: کتاب کوله پشتی
نظرات کاربران درباره کتاب باشگاه دوما اثر آرتورو پرز رورته
دیدگاه کاربران