دربارهی کتاب عشقهای زودگذر ماندگار
کتاب عشقهای زودگذر ماندگار، اثر آندری سرگیویچ مکین با ترجمهی اسدالله امرایی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
کتاب "عشقهای زود گذر ماندگار"، روایتگر حکایتهایی خواندنی است که همگی در ارتباط با اقدامات و فعالیتهای سیاسی جماهیر شوروی هستند. حکایتهایی غمانگیز و پرفراز و نشیب که تاثیر این حکومت و قوانین آن بر روی زندگی مردم را در برابر دیدگان مخاطب نمایان میسازد. این تاثیرات، در سالهای بعد از اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی آن نیز، همچنان قابل مشاهده میباشد.
به عنوان مثال، در بخش اول این کتاب نشر چشمه، تحت عنوان "اقلیت ناچیز"، سرنوشت "دمیتری رس" را میخوانیم. مردی که به عنوان، فعال سیاسی و منتقد سرسخت دولت شوروی، زندگی و جوانی خود را از دست میدهد.
داستان پرفراز و نشیب این مرد در شب رژهی سالگرد انقلاب اکتبر شکل میگیرد. در این برههی زمانی او جوانی بیست و دو ساله و پر از امید و آرزوست. وی با نصب پوستری بر روی دیوار یک ساختمان دولتی، تبلیغات ضدشوروی خود را آغاز میکند. پوستری توهینآمیز که دولت شوروی و پایه و اساس آن را نشانه میگیرد. در نتیجهی این اقدام، رس، خیلی زود توسط نیروهای امنیتی دستگیر میشود. در طی جلسهی دادگاه، قاضی، علیرغم اظهارات تند و انتقادات دمیتری نسبت به دولت، او را به سه سال حبس محکوم میکند.
این سه سال حبس، هیچ تغییری در عقیده و نظرات رس ایجاد نمیکند و این مرد جوان پس از آزادی، بلافاصله فعالیتهای سیاسی و مبارزهجویانهی خود را از سر میگیرد و همین موضوع زندگی او را با مشکلات و معضلات فراوانی مواجه میسازد.
بخشی از کتاب عشقهای زودگذر ماندگار
اشتباه فاحش و خطرناکی که در زندگی مرتکب می شویم، جست و جوی بهشتی است که دوام بیاورد. رفتن پی لذاتی که کهنه نمی شود، دلبستگی های ماندگار، به سماجت عشقه می ماند: گیاه می میرد، اما رد شاخسارها، همیشه سبز می ماند. این شیفتگی به آن چه باقی می ماند، باعث می شود از بهشت های گذرای زیادی صرف نظر کنیم، که به راحتی می توانستیم از آن ها بهره مند شویم. این تنها نوع بهشتی است که می توانیم در این سفر برق آسا بدان چشم امید داشته باشیم، آن هم از پس حجابی از اشک. روشنایی خیره کننده ی چنین بهشت زودگذری معمولا در مکان هایی پیش پا افتاده بر ما می تابد و فرصت نمی کنیم تاملی کنیم. ترجیح می دهیم رویاهامان را با قالب بلوک های سنگ خارای چند ده ساله شکل دهیم. باور داریم که قرار است مثل مجسمه ها، روزگار پابرجا و عمر دراز داشته باشیم.
بهشتی که یاد داد خودم را با مجسمه نسنجم، جایی بود که به وصف نمی گنجد. فضایی بین یک منطقه ی عظیم صنعتی و کوره دهی قدیمی که زیر چکمه ی بناهای بسیار عظیم و غول اسا از بین می رفت: بناهای عظیم الجثه ی بتنی، ستون های فولادی سر به آسمان ساییده، لوله های تناور و کلفت، دستگاه های سازنده ی مواد لازم ماشی آلات و منبع هایی که صدای هیس و پوف بخارشان از پشت دیوار به گوش می رسید.
در آن روزهای آفتابی ماه مارس، بعد از کلاس، از حاشیه ی شهر که دورادورش ریل قطار کشیده بودند، می گذشتم، از زیر پل عابر رد می شدم و از پای دیوارهای کارخانه، و از مسیر درب و داغان مستقیم به بارانداز رودخانه ی ولگا می رفتم و به جایی می رسیدم که نمی شد نامی برای آن بیابی. مجموعه ای از شش یا هفت ایزبا روی زمینی قرار داشت که سابقا باغ میوه بود، یک انبار متروک هم یادآور فعالیت های کشاورزی در گذشته های دور بود. نزدیک رودخانه انباری از بقایای بندر کوچک ماهی گیری به چشم می خورد.
فهرست
فهرست کتاب عشقهای زودگذر ماندگار
اقلیت ناچیز
زنی که از دام نماد رهایی ام داد
زنی که لنین را دیده بود
اندیشه ی جاویدان
عاشقان در شبی طوفانی
موهبت الاهی
اسیران باغ عدن
شاعری که در عشق به یاری خدا آمد
- نویسنده: آندری سرگیویچ مکین
- مترجم: اسدالله امرایی
- انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب عشقهای زودگذر ماندگار اثر آندری سرگیویچ مکین
دیدگاه کاربران