کتاب پستچی همیشه دوبار زنگ می زند نوشته ی جیمز ام. کین با ترجمه ی بهرنگ رجبی در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
کتاب" پستچی همیشه دو بار زنگ می زند" که از بهترین رمان های پلیسی قرن بیستم است که شهرت جهانی پیدا کرده، از این قاعده مستثنی نیست و از جنایتی حکایت می کند که در دنیای واقعی، ممکن الوقوع است. کتاب نسبت به سایر رمان هایی با این مضمون حجم کمتری دارد و لحن نویسنده و هم چنین ترجمه آن به حدی روان است که خواننده حین خواندن درگیر ماجراهای آن شده و متوجه گذر زمان نخواهد شد. از ویژگی های بارز رمان های جیمز کین، خشونت و ناهنجاری است که منشأ رفتارهای ضد اجتماعی است. این کتاب نیز با چنین درون مایه هایی، فجایع انسانی را به تصویر می کشد که در نهایت با پایانی که برای آن در نظر گرفته شده است، نتیجه ی درستی از آن به خواننده ارائه شده است. از دیگر ویژگی های حائز اهمیت این رمان، این است که شناخت مجرم کار دشواری نیست و جنایت کار داستان، حرفه ای نیست؛ بلکه فردی همانند دیگر افراد جامعه است که با توجه به شرایطی که در آن قرار دارد، مرتکب جنایت شده است. بنابر این دیدگاه، می توان تفسیر جامعه شناسانه ای نیز از رمان به دست آورد. شخصیت اصلی داستان، مردی ولگرد به نام فرانک است. نویسنده با مهارت تمام و با استفاده از لحن عامیانه و به اصطلاح کوچه بازاری وی را مقابل دیدگان مخاطب ترسیم کرده و او را طوری به مخاطب نشان داده که قادر است از خلال جمله ها و عباراتِ فرانک، حتی فکری که در ذهنش می پروراند و از زبان راوی نقل می شود، به شناخت دقیقی نسبت به او برسد. در واقع، شناخت اصلی شخصیت را مدیون لحن نویسنده هستیم که به خوبی ولگردی و سردرگمی را در عبارات جای داده است. ماجرا از آن جا شروع می شود که فرانک که یک ولگرد خیابانی است، برای صرف غذا وارد رستورانی شده و پس از مدتی در آن جا مشغول به کار می شود. در این مدت، به زنِ صاحب رستوران به نام کُرا علاقمند شده و بین آن دو رابطه ای عاشقانه شکل می گیرد. کرا معتقد است که تنها راه رهایی از دست همسرش، قتل او به دست فرانک است ...
رمان های پلیسی داستان های بلند یا کوتاهی هستند که محور اصلی آن جنایت است. گفته شده است نخستین داستان کوتاه پلیسی آمریکایی و نخستین رمانِ بلند پلیسی، فرانسوی بوده است. بعد از وجود یک جنایت کار و یک کاراگاه یا پلیس حرفه ای، از دیگر مولفه های اصلی در این سبک نوشتاری، قابل پذیرا بودن وقایع آن است؛ بدین معنا که اگر قتلی در داستان صورت می گیرد، یا پیش آمدی غیرمنتظره به وقوع بپیوندد، نباید دور از ذهن باشد و باید تا حدی با جهان خارجی مطابقت داشته باشد.
برشی از متن کتاب
" شیش ماهی همین جوری سر کردیم. سر کردیم و همیشه ش هم یه جور بود. دعوا می کردیم و بعد من دست دراز می کردم بطریو ور می داشتم. اون وقت چیزی که سرش دعوا کرده بودیم محو و نابود می شد. تا قبل این که حکم تعلیقی تموم شه، نمی تونستیم از ایالت خارج شیم، ولی من اصرار داشتم بعدش سریع فلنگو ببندیم. به کورا نگفتم ولی بعدش می خواستم ببرمش یه جای خیلی دور از سَکِت. می ترسیدم بابت یه چیزی از دستم کفری بشه و بعد عقل از سرش بپره و عین اون دفعه بعدِ جلسه ی دادگاه بره همه چیو لو بده. یه لحظه هم بهش اطمینان نداشتم. اولش اون هم حسابی مشتاق بود که بریم، به خصوص وقتی حرف هاوایی و جنوب اقیانوس زدم. بعد کم کم پول سرازیر شد سمت مون. حدود یک هفته بعد تشییع که رستورانو باز کردیم، ملت دسته دسته ریختن اون جا که ببینن کورا چه شکلیه و بعد هم باز دوباره می اومدن چون بهشون خوش گذشته بود. کورا هم خیلی هیجان زده بود که الان این رستورانه بخت ماست برا این که یه مقدار دیگه پول دربیاریم. «فرنک، تمام غذاخوری های سر جاده ی این دور و بر مزخرفن. آدم هایی می گردوننشون که قدیم تو کانزاس یا همچون جاهایی مزرعه داشتن و تصورشون از این که به مشتری ها خوش بگذره، در حد تصور یه خوکه. به نظرم اگه یه کسی بیاد تو این کار که مثل من وارد باشه و سعی کنه جماعت حال کنن، اون ها باز هم می آن و تمام دوست هاشونو هم می آرن.» « گور مرگ شون. ما که به هر حال داریم این جا رو می فروشیم.» « اگه ازش پول در بیاریم راحت تر هم می فروشیمش.» « داریم پول در می آریم دیگه.» « منظورم پول حسابیه. گوش کن فرنک، زده به سرم که مردم حال می کنن بیرون زیر درخت بشینن. فکرشو بکن، هوای این همه خوب کالیفرنیا و اون وقت این ها چی کار می کنن؟ مردمو می آرن زیر سقف یه غذاخوری هایی که تمام اسباب شونو هم" شرکت تولید اثاثیه ی غذاخوری اکمی" ساخته و این قدر هم بو گند میدن که آدم متنفر می شه؛ یه غذاهای وحشتناکی به مشتری می دن، عین غذاهای اون شهره، فرِزنو، دمِ مرز، اصلا هم هیچ امکانی برای مشتری پیش نمی آرن که حس کنه داره چه خوش می گذره.» « ببین، ما این جا رو می فروشیم دیگه، نه؟ هرچی ارزون تر هم بخوایم بفروشیم، سریع تر هم از شرش خلاص می شیم....» "
نویسنده
جیمز ام. کین( 1892_ 1977) نویسنده و روزنامه نگار آمریکای است که در ماریلند متولد شد. و پس از فارغ التحصیلی از کالج، به نویسندگی روی آورد و اولین نوشته های خود را به روزنامه نگاری آغاز کرد. وی بعد از پیوستن به ارتش، برای نشریه های نظامی به نویسندگی می پرداخت. رمان های زیادی از این نویسنده به چاپ رسیده است اما شهرت جهانی او مرهون آثاری چون" پستچی همیشه دوبار زنگ می زند" و "غرامت مضاعف" است.
- نویسنده: جیمز ام. کین
- مترجم: بهرنگ رجبی
- انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب پستچی همیشه دوبار زنگ می زند
دیدگاه کاربران