دربارهی کتاب ماه عسل در پاریس اثر جوجو مویز
کتاب ماه عسل در پاریس اثر جوجو مویز، دو داستان مشابه را از دو زوج مختلف، و در دو دورهی زمانی متفاوت ارائه میدهد که نویسنده محتوای هر یک از آنها را در فصلهایی جداگانه، تشریح میکند. وقایع مربوط به رمان، در پاریس و زمانی به وقوع میپیوندد که زوجهای قصه، در تعطیلات ماه عسل خود هستند.
در فصل اول، با لیو هالستون، زنی جوان، و جذاب، و همسرش، دیوید، مردی سخت کوش و ثروتمند و موفق در زمینه ی شغلی اش، آشنا می شویم. این زوج، پس از سه ماه و پانزده روز آشنایی، به یک دیگر قول ازدواج داده و با هم پیمان زناشویی بسته اند؛ پیمانی که بسیاری از دوستان و نزدیکان لیو با آن مخالف بودند، زیرا این مدت زمان کوتاه را برای گرفتن چنین تصمیم مهم و بزرگی مناسب و کافی نمی دانستند.
با وجود تمامی مخالفت ها، لیو، به عنوان همسر رسمی و قانونی دیوید، همراه با او در پاریس، به مسافرتی پنج روزه آمده برای ماه عسل رفته است؛ در واقع، داستان کتاب نیز، از دومین روز ماه عسل آن ها آغاز می گردد؛ روزی که دیوید علی رغم مخالفت های لیو، ساعاتی را صرف ملاقات کاری اش نموده و لیو مجبور شده، به تنهایی در پاریس به گردش بپردازد. همین موضوع، این تازه عروس را بسیار آزرده خاطر ساخته و... در روایت بعدی نیز با سوفی، زنی فقیر و روستایی و ادوارد، نقاشی معروف و حرفه ای، آشنا می شویم که آن ها نیز درگیر ماجراهایی مشابه شده و داستانی زیبا را در اختیار مخاطب قرار می دهند.
بخشی از کتاب ماه عسل در پاریس
پاریس، سال 2002
لیو هالستون نرده های محافظ برج ایفل را محکم می گیرد و از ورای توری های سیمی لوزی شکل به پاریس گسترده در زیر پایش نگاه می کند و با ناباوری به این می اندیشد که یعنی تا به حال کسی ماه عسلی به این ناگواری داشته است.
اطرافش را خانواده های توریست هایی گرفته اند که جیغ و فریادکنان و پشت به منظره، به توری محافظ تکیه داده اند تا دوستان شان از آن ها عکس بگیرند؛ درحالی که نگهبان خون سرد محافظ دارد نگاه شان می کند. از سمت غرب، انبوهی از ابرهای توفان زا در دل آسمان به سوی شان در حال پیش روی هستند. باد خنکی که می وزد گوش های لیو را سرخ کرده است.
یک نفر یک هواپیمای کاغذی را پرت می کند پایین و باد هواپیما را به رقص درمی آورد و لیو پیچ و تاب خوردن آن را تماشا می کند تا به قدری کوچک می شود که دیگر قابل دیدن نیست. شوهر تازه دامادش جایی آن پایین ها، در طول بلوار زیبای اوسمن و حیاط های نقلی آن و پارک های تفریحی اش، کنار موج های آرام رودخانه سن، حضور دارد. شوهری که در دومین روز ماه عسل شان به او اطلاع داده بود که واقعا متاسف است که می بایست همان روز صبح کسی را به خاطر مسائل کاری ملاقات کند. گفته بود باید به مکانی در کناره ی شهر برود، گفته بود طولش نمی دهد؛ فقط یک ساعت. پس همه چیز مرتب است؛ مگر نه؟
همان شوهری که لیو به او گفته بود اگر پایش را از اتاق هتل بیرون بگذارد، باید برود و دیگر برنگردد.
دیوید فکر کرده بود لیو شوخی می کند و او این را فهمیده بود. دیوید نیمه جدی گفته بود: «لیو، ولی کار مهمیه.»
و او جواب داده بود: «همون قدر که ماه عسل مون مهمه.»
و بعد طوری به هم خیره شده بودند که انگار به صورت کسی نگاه می کنند که پیش از این، هرگز او را ندیده اند.
«خدای من! فکر می کنم که دیگه باید برم پایین.» یک زن آمریکایی با یک کیف پول کمری بزرگ و موهایی به رنگ نان زنجبیلی، صورتش را برمی گرداند و ذره ذره خودش را عقب می کشد و ادامه می دهد: «من نمی تونم تو ارتفاع باشم. شما هم صدای جیرجیر زیر پامون رو می شنوید؟»
لیو می گوید: «نه، من متوجه اش نشده م.»
زن آمریکایی می گوید: «شوهر من هم مثل شماست؛ دنیا رو آب ببره، اون رو خواب می بره. اون می تونه تمام روز این بالا بمونه. اما من همون لحظه هم که توی آسانسور لعنتی بودم دلم می خواست جیغ بکشم.» زن درحالی که به مرد ریشویی که با دوربین گران قیمتی عکس می اندازد نگاه می کند، لرزان نرده را می گیرد و راه خودش را با سختی به سمت آسانسور باز می کند.
«قهوه ای، رنگ شده... برج ایفل رو می گم. بی شباهت به شکلاتی نیست؛ رنگ عجیبیه برای سازه ای با چنین ظرافت.» لیو قبل از این که به یاد بیاورد دیوید کنارش نیست، نیم چرخی می زند تا این حرف را به او بزند؛ البته که او این جا حضور ندارد. لحظه ای که دیوید به او پیشنهاد یک هفته اقامت در پاریس را داده بود، لیو خودش و دیوید را در این بالا تصور کرده بود. هر دو، پهلوبه پهلو، شاید در شب...
کتاب ماه عسل در پاریس اثر جوجو مویز با ترجمهی آناهیتا شجاعی توسط انتشارات کتاب کولهپشتی به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جوجو مویز
- مترجم: آناهیتا شجاعی
- انتشارات: کتاب کولهپشتی
نظرات کاربران درباره کتاب ماه عسل در پاریس
دیدگاه کاربران