کتاب جودی دمدمی پری دندان می شود (جودی دمدمی و دوستان 8) افق
- مترجم : محبوبه نجف خانی
- تگ : جودی دمدمی و دوستان
محصولات مرتبط
کتاب جودی دمدمی پری دندان می شود هشتمین جلد از مجموعه ی جودی دمدمی و دوستان، اثر مگان مک دونالد و تصویرگری اِروین مادرید و ترجمه ی محبوبه نجف خانی از نشر افق به چاپ رسیده است.
جودی و دوستانش در گوشه ای از حیاط مدرسه مشغول بازی بودند که ناگهان با ضربهی پای جسیکا، توپشان به سمت دیگر حیاط، جایی که چند پسر کلاس پنجمی ایستاده بودند، افتاد. جسیکا می دانست که خودش باید به طرف کلاس پنجمی ها رفته و توپ را بیاورد. برای همین با قدم هایی آرام وشمرده نزدیک آنها شد و توپ را برداشت، کمی مکث کرد و با چهره ای نگران و بهت زده به طرف دوستانش برگشت. بچه ها فکر کردند که او از کلاس پنجمی ها ترسیده، اما جسیکا گفت که وقتی برای برداشتن توپ رفته بود، آن پسرها داشتند دربارهی پری دندان حرف می زدند و می گفتند پری دندان اصلا وجود ندارد! بچه ها به جسیکا گفتند که او حتما اشتباه شنیده است و آن پسرها حتما دربارهی چیز دیگری صحبت می کرده اند. اما جسیکا مطمئن بود که حرف های آنها را درست شنیده. جودی از فکر اینکه ممکن است پری دندان وجود نداشته باشد خیلی ناراحت شد و تصمیم گرفت از وجود پری مطمئن شود. برای این کار باید یک دندان لق پیدا می کرد و زیر بالشش می گذاشت اما او که دندان لق نداشت! در یک لحظه یاد برادرش استینک که از خودش کوچکتر بود افتاد، او حتما توی دهانش یک دندان لق داشت! پس با خوشحالی به طرف اتاق او رفت و...
مجموعه داستانی جودی دمدمی و دوستان، در چندین جلد مختلف به چاپ رسیده و حاوی قصه های کودکانه و کوتاهی برای کودکان می باشد. یکی از شخصیت های ثابت و اصلی همهی داستان ها دختری به نام جودی دمدمی است که دوستان زیادی دارد و در کنار آنها به ماجراجویی پرداخته و تجربیات جدیدی را کسب می کند.
فهرست
فصل اول: یرپ نادند فصل دوم: دهانت را بازِ باز کن و بگو آآآ، استینک! فصل سوم: عملیات پری دندان
برشی از متن کتاب
وقتی جسیکا برگشت، رنگش آن قدر پریده بود که کک و مک هایش درست مثل خرده های شکلات توی بیسکوست، برجسته شده بودند. جودی پرسید: "ببینم،شبح ترسناک دیدی؟ یا چیزی توی این مایه ها؟" جسیکا گفت: "ندیدم. شنیدم." راکی پرسید: "صدای شبح شنیدی؟" فرانک پرسید: "شبح بهت هو کرد؟" جسیکا سرش را به چپ و راست تکان داد و یواش گفت: "نه. اما باید یک چیزی بهتان بگویم. یک چیزی که الان شنیدم. یک خبر بد." همه سرشان را جلوتر بردند. جسیکا به زبان رمزی گفت: "موجودی به اسم یرپ نادند وجود ندارد." جودی گفت: "چی؟ موجودی به اسم پری دندان وجود ندارد؟" فرانک گفت: "کی گفته؟" جسیکا با دست آن طرف حیاط را نشان داد و با صدای گرفته گفت: "یک پسر کلاس پنجمی." ایمی گفت: "شاید اشتباه شنیدی." جودی گفت: "شاید آن ها نگفته اند پری دندان. شاید گفته اند پا گندهی خندان یا مثلا پنبه دان؟" جسیکا دست به سینه شد: "خودم می دانم چی شنیدم!" ایمی گفت: "اما همه می دانند پری دندان وجود دارد. پری دندان یک دختر ریره میزهی جادویی است که عینک می زند، با بال های پروانه ای پرواز می کند و هر جا می رود پودرهای براق جادویی می پاشد." جودی دنبالهی حرف های ایمی را گرفت: "و دندان هایش ارتدنسی شده و بداق اند و می درخشند. پری دندان باید دندان هایی سالم و قشنگ داشته باشد." ایمی گفت: "یک چوب جادویی دستش می گیرد که از نخ دندان نقره ای درست شده. و از دندان پزشک هم نمی ترسد" جودی گفت: "اسم اصلی اش پریزاد است، اما صدایش می کنند پری. وقتی که بال هایش خسته می شود، سولر سفینهی فضایی می شود و این ور و آن ور می رود." راکی گفت: "اصلا هم این طور نیست. همه می دانند که پری دندان،یک پسر است. قیافه اش هم مثل دزدهای دریایی است و روی یک چشمش چشم بند دارد و شنل می پوشد...
(کتاب های فندق) نویسنده: مگان مک دونالد مترجم: محبوبه نجف خانی تصویرگر: اروین مادرید انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب جودی دمدمی پری دندان می شود (جودی دمدمی و دوستان 8) افق
دیدگاه کاربران