loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب اتاق افسران - مارک دوگن

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب اتاق افسران نوشته مارک دوگن با ترجمه پرویز شهدی در نشر چشمه به چاپ رسیده است.

داستان کتاب در دوره جنگ جهانی اول اتفاق می‌افتد و در مورد یک مهندس نظامی است که در همان روزهای اولیه جنگ، خمپاره بخش‌هایی از صورت و دهانش را از او می‌گیرد. داستان در ابتدا در جبهه‌های جنگ پیش می‌رود اما خیلی زود به پشت جبهه‌ها می‌آید و از زندگی افرادی می‌گوید که باید با صدمات جبران ناپذیر جنگ به زندگی‌شان ادامه دهند. فضای داستان، بیش‌تر در بیمارستان و در میان کسانی که همچون شخصیت نامبرده بخشی از صورت‌شان را از دست داده‌اند پیش می‌رود و نشان می‌دهد که چگونه این افراد مجبورند خودشان را با شرایط جدید وفق دهند. "اتاق افسران" روایتی از تمام مصیبت‌ها و شخصیت‌های تراژیک دوران جنگ دارد و به‌خوبی توانسته است شرایط خاص زندگی آن ها را بیان کند. مارک دوگن سعی کرده است بخش کوچکی از زندگی افراد آسیب‌دیده در جنگ را به تصویر بکشد؛ همان بخش کوچکی که دنیای بزرگ شان را زیر و رو می‌کند.این جنگ‌زده‌ها، با وجود این‌که تمام اعضای بدنشان سالم است اما به علت نقص بزرگی که در صورت‌شان دارند، هرگز نمی‌توانند مانند یک انسان عادی در جامعه ظاهر شوند، چرا که این نقص، نقابی بر چهره دوست‌داشتنی‌شان شده که باعث ترس و وحشت مردم می‌شود. یا این‌که در بهترین حالت، برای‌شان ترحمی می‌خرد که آن‌ها اصلا تمایلی به آن ندارند. این نویسنده خلاق، با تصویرسازی و شخصیت‌پردازی بسیار منحصربه‌فردش، اثری خلق کرده است که بدون شک یکی از بهترین رمان‌ها در مورد دوران جنگ به حساب می‌آید. پس پیشنهاد می‌کنیم مطالعه آن را از دست ندهید.


برشی از متن کتاب


جوان زخمی که پوستی مات داشت امروز صبح از دنیا رفت. انفجار خمپاره چنان صدمه‌ای به مغزش زده بود که هیچ شانسی برای زنده ماندن نداشت. چند لحظه پس از اولین گشت پرستار بخش باعجله آمدند او را بردند. انگار می‌خواستند همه آثار آمدنش به این اتاق را محو کنند. چند ساعت بعد زخمی جدیدی آمد و جای او را پر کرد چون قدیمی‌ترین فردی که به این اتاق آمده من هستم پرستار اخبار و تغییر و تحول‌ها را به من گزارش می‌دهد. این‌طور شد که فهمیدم زخمی جدید خلبانی است که هواپیمایش در دشت‌های مارن سقوط کرده و آتش گرفته. پس آلمان‌ها تا آنجا رسیده اند! هنوز نیم‌کت خلبانی و چکمه‌هایی تنش است که تحسین افراد رسته پیاده را بر می‌انگیزد ولی صورتش که در تاریک روشن پنجره‌ی بالا سر تخت به دشواری دیده می‌شود شبیه شکلاتی بزرگ سیاه سوخته و از شکل افتاده است. نه از سبیلش اثری است و نه از پلک‌هایش. هیچ اثری از اعضای صورت یک انسان در او دیده نمی‌شود. پزشک جراح طی بازدید روزانه‌اش به من اعلام می کند که اولین عمل جراحی موفقیت آمیز بوده و توانسته از شر گوشت‌های اضافی دایره شکلی که بر اثر جمع شدن بافت‌های پاره به وجود آمده خلاصم ‌کند. بدون پرده‌پوشی جزئیات عمل‌های بعدی را هم توضیح می‌دهد و می‌گوید چون افسر هستم و شرایط را درک می کنم به من اعتماد دارد. -حقیقتش را بخواهید ستوان من منتظر مواد و ابزارهایی هستم تا بتوانم فک بالایی‌تان را مرمت کنم به ویژه سقف دهانتان را که همان طور که خودتان هم می‌دانید در حال حاضر ندارید. برای این کار جز پیوندی استخوانی راه چاره دیگری نمی‌بینم. در نظر دارم استخوان‌های بدن یک انسان را به شما پیوند بزنم. منتظر رسیدن استخوان‌های بچه شیرخواره‌ای هستم که تازه مرده باشد. به همکاران غیرنظامی‌مان در بیمارستان‌های عمومی اطلاع دادم که نیاز مبرم و فوری به این استخوان‌ها دارم. به محض این‌که یکی از این همکاران بتواند این مصالح اولیه را برایم بفرستد بازسازی فک بالاتان را شروع می‌کنم البته این کار با یک عمل جراحی امکان پذیر نیست ولی راهی را که شروع کرده‌ایم درست و نتیجه بخش است. شب که می‌شود اتاقمان با سقف بلند، مطابق معمول در سکوت فرو می‌رود از این شب‌های ناآرام وحشت دارم از این کابوس‌های ناراحت‌کننده که به فاصله‌های معین از خواب بیدارم می‌کنند و هم این‌که دوباره میان خرخرهای هم‌اتاقی‌هایم که ندانسته چهارچنگولی به زندگی چسبیده‌اند خوابم می‌برد از همان جایی که قطع شده‌اند از سر گرفته می‌شوند. بیدار شدن‌ها از آن هم وحشتناک‌تر‌اند چون پرده‌های خواب و خیال را از هم می‌درند. فقط اتر می‌تواند حس شامه‌ام را بیدار کند تا بعد بی درنگ آن را به بی‌حسی فرو برد و حس چشایی که می‌گویند از سقف دهان سرچشمه می‌گیرد برای همیشه در برابر سوپ  سبزی‌هایی که هر روز با لوله توی معده‌ام می‌فرستند محو می‌شود. احساس می‌کنم از این پس همه وجودم دور و بر این سوراخ متمرکز شده این حفره که نمی‌دانند چگونه سرش را به هم بیاورند فقط شاخ گوزن‌ه ست که پس از افتادن دوباره سر بر می‌کشند و می‌رویند. موقعی که آدم می‌کوشد لب زیرینش را به نوک بینی‌اش برساند که دیگر دیوارهای درونی ندارد هیچ تصورش را هم نمی‌تواند بکند که این دکترها چگونه خواهند توانست به این تکه‌پاره‌های گوشت و استخوان صورتی انسانی ببخشند.

نویسنده: مارک دوگن مترجم: پرویز شهدی انتشارات: چشمه

مشخصات

  • مترجم پرویز شهدی
  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 3
  • سال انتشار 1396
  • تعداد صفحه 142
  • انتشارات چشمه
  • شابک : 9789643626402


نظرات کاربران درباره کتاب اتاق افسران - مارک دوگن


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب اتاق افسران - مارک دوگن" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل