کتاب سیصد و بیست و پنج نوشته ی حمیدرضا صدر در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
این کتاب روایتی پرشتاب از سیصد و بیست و پنج روز نخستوزیریِ حسنعلی منصور میباشد. داستانِ این کتاب از زاویۀ دید دوم شخص روایت میشود و داستانِ زندگی مردی را بازگو میکند که از او به عنوان یکی از مرموزترین سیاستمدارانِ تاریخ ایران یاد میشود. نویسنده جزئیات زندگی او را گرهخورده با وقایع تاریخی و افکار سیاسیاش به گونهای داستانوار و جذاب بازگو میکند. صدر در این «ناداستانِ» خود به سراغ زندگیِ یکی از جوانترین وزرای ایران میرود، کسی که سیاستمداری مدرن بود و برای رسیدن به اهداف بلندپروازانۀ خود به صدارت روی آورده بود و آروزی توسعه، اصلاحات و پیشرفتهای اقتصادی و سیاسیِ زیادی برای ایران را درخیال خود میپروراند. اما در اینراه پس از موافقت با لایحۀ کاپیتالاسیون، علیرغمِ مخالفتهای شدید مردم و روحانیون، مسیر سیاسی و زندگی او تغییر زیادی پیدا کرد. امضای این لایحۀ به قیمتِ جان او تمام شد و دورۀ کوتاهِ صدارت وی، با مرگش پایان گرفت. حسنعلی منصور در یکم بهمن ماه سال 1343در مقابل در بزرگ مجلس شورای ملی با شلیک گلوله ترور شد و پس از او امیرعباس هویدا به جانشینیِ او برگزیده شد. صدر زندگیِ کوتاه حسنعلی منصور را در بستری از حوادثِ واقعی تاریخی با جذابیت داستانیِ زیادی روایت میکند و جزئیات دقیقی از روزهای پرتلاطم سیاسی ایران در دهۀ چهل برای خواننده به تصویر میکشد که اطلاعاتِ تاریخی ارزشمند زیادیِ را در خود گنجانده است. این ویژگیها درنهایت «سیصد و بیستو پنج» را به اثری موفق و کتابی مناسب برای علاقهمندان به تاریخ و ادبیات تبدیل کرده است. پیش از این کتاب، نویسنده برای نوشتن «در قاهره خواهی مرد» نیز موفقیت زیادی کسب کرده بود.
برشی از متن کتاب
حمله به تو و دولت تو. حمله علنی. حمله آشکارتر از قبل، این بار از سوی یکی از آن قدیمی های استخوان خرد کرده. این بار از سوی جعفر شریف امامی، رئیس مجلس سنا. از سوی رئیس قوه مقننه. جعفر شریف امامی به دولت هشدار داده. اولتیماتوم داده. روزنامه ها حرف هایش را تیتر خواهند کرد. مجله ها واکنشش را برجسته خواهند کرد. خیلی ها ذوق زده خواهند شد. خیلی ها پوزخند خواهند زد. خیلی ها به دل شان صابون خواهند زد. جعفر شریف امامی در جلسه ی علنی مجلس، پس از مطرح شدن لایحه ای درباره ی وزارت دارایی، پرسیده وزیر دارایی ات کجا است؟ پرسیده چرا امیر عباس هویدا غایب است؟ پرسیده چرا نیامده تا پاسخگوی پرسش ها باشد؟ پرسیده چه کسی پاسخگوی تذکرات و سوالات خواهد بود؟ پرسیده و پرسیده و در پاسخ دکتر محمد یگانه، وزیر مشاور که گفته ایشان کار فوری داشتند، بلافاصله با خشم جمله « مگر کار مهمتر از این هم دارند؟» را بر زیان آورده. جعفر شریف امامی با مطرح شدن لایحه ای مربوط به وزارت راه و غایب بودن وزیر راه و معاونش، خشمگین تر شده و گفته:«...تکرار می کنم بدون حضور نماینده ی دولت لایحه ای مطرح نخواهد شد.» جعفر شریف امامی ادامه داده: «این که وضعش نمی شود. چند دقیقه نمی توانند در جلسه بمانند و برای تفریح می روند بیرون» جعفر شریف امامی گفته و گفته و سناتور های استخوان خرد کرده ی سنا هم آوا شده اند. «صحیح است. صحیح است» جعفر شریف امامی لوایح دولت تو را مطرح نکرده و در حالی که سناتورهای استخوان خرد کرده می گفتند:«صحیح است. صحیح است» خشم آلود جلسه را ترک کرده و به خبرنگاران گفته:«... مخصوصا این کار را کردم تا دولت متوجه این موضوع شود و رعایت آیین نامه داخلی مجلس را بکند.» جعفر شریف امامی برایت جانور زشت خویی شده که دندان هایش را به رخ می کشد. زشت خوی، زشت خوی... دندان، دندان.... تو نمی توانی جعفر شریف امامی را نادیده بگیری. نمی توانی پسر حاج محمد حسین نظام الاسلام، روحانی مشهور تهران دوران قاجاریه ملقب به معتمد الشریعه و نظام الاسلام را نادیده بگیری. تو حالت به هم می خورد از سیاستمداران استخوان خرد کرده ای که از آن بالا به تو و دولت تو و حزب تو نگاه می کنند، ولی پدرت هشدار داده هرگز جعفر شریف امامی را نادیده نگیر، هیچ وقت. پدرت گفته آن چه بر جعفر شریف امامی گذشته، می توانسته هر سیاستمداری را محو کند؛ ولی او را نه.
فهرست
آخرین ساعتهای آقای نخستوزیر پیش بهسوی نخستوزیری کنار زدن اسدالله علم طعم بهار صدراعظمی تو کجایی و ملامتگران کجا؟ آمریکاییهای پُردردسر شمارش معکوس برای مُردن شمارش معکوس شاخهی نظامی
نویسنده: حمیدرضا صدر انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب سیصد و بیست و پنج - صدر
دیدگاه کاربران