loader-img
loader-img-2
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب جیرجیرک | احمد غلامی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

معرفی کتاب جیرجیرک نوشته احمد غلامی

این کتاب یکی ازکتاب ‌های قفسه آبی نشر چشمه می‌باشد و از آن‌جایی که این قفسه، کتاب‌های ژانری، قصه‌گو و جریان‌محور هستند، می‌توان گفت که با یک کتاب داستانی قوی سر و کار داریم. داستان در مورد پسری است که به دلیل عشق بی‌اندازه پدرش به فوتبال، ناچار به بازی کردن فوتبال است اما خودش عاشق نویسندگی و روزنامه‌نگاری می‌باشد. ماجرای غم‌انگیز این پسر به همین جا ختم نمی‌شود، او با اتهام به عقاید سیاسی به زندان رفته و حالا ناچار به گذراندن دوران سربازی‌اش در جبهه جنگ می‌باشد.

جریان سیال ذهنی کتاب، با مرگ آغاز و با مرگ هم به اتمام می‌رسد. این نحوه نگارش از ذهن سیال، به‌گونه‌ای مخاطب را مجذوب می‌کند که کاملا به ذهن خلاق نویسنده پی ‌می‌برد. نویسنده، داستان را در سه فضای متفاوت روایت می‌کند و به‌گونه‌ای این تعویض فضاها را انجام می‌دهد که خواننده کاملا غافلگیر می‌شود. او تا انتهای کتاب، با تکنیکی خارق‌العاده، مخاطب را به گذشته‌های دور و نزدیک می‌کشاند و احساسات متفاوتی را برای خواننده به تصویر می‌کشد.

برای درک جذابیت و گیرایی کتاب، کافیست تنها چند صفحه ابتدایی‌اش را بخوانید تا دیگر نتوانید آن را روی زمین بگذارید. یک داستان پرکشش و قلمی روان و بدون پیچیدگی که نمی‌توان دوستش نداشت، نمی‌شود درگیرش نشد و درنهایت نمی‌شود آن را چندین بار نخواند.

 

برشی از متن کتاب جیرجیرک


بال‌های جیرجیرک روی سنگی له شده بود. فکر کردم جیرجیرک دلش می‌خواهد بلند شود تا در جواب جیرجیرک‌های دیگر آن طرف دشت، آواز خواند. پدرم گفت: الاغ یه چیزی بگو... واسه چی این‌جوری بازی می‌کنی؟ گرمازده و کلافه بودم و بیش از حد معمول عرق کرده بودم. گفتم: جیرجیرک نمی‌ذاره بازی کنم! پدر گفت: جیرجیر... این چه بازیه‌ییه از خودت درآوردی؟ دکتر کنار زمین گفت: ولش کنین، گرمازده شده، نباید دیگه بازی کنه. پدرم گفت: یعنی چی؟ باید بازی کنه!

دکتر گفت: مسئولیتش با خودته... دراز کشیدم روی زمین و چشم‌هایم را بستم. احساس سبکی می‌کردم: سبک، سبک... سبک... بنفشه گفت: آدم وقتی می‌خواد بمیره سبک می‌شه. سبک، سبک... گفتم: مگه تو تا حالا مردی؟ گفت: تا دم درش رفته‌م. گفتم: چه‌جوری رگ دستش را نشان داد و گفت: این جوری گفتم: احمق. گفت: چرا فحش می‌دی؟ واسه هر کی پیش میاد. به او نگفتم که فحش نداده‌ام. من عاشق کلمه احمقم. خیلی دوست دارم کسی به خودم هم بگوید احمق. آدم اگر احمق باشد، خیلی کارها را نمی‌کند. چون خیلی کارها را فقط آدم‌های باهوش می‌توانند انجام دهند.

نویسنده: احمد غلامی انتشارات: چشمه

 


مشخصات

  • نویسنده احمد غلامی
  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 3
  • سال انتشار 1396
  • تعداد صفحه 68
  • انتشارات چشمه
  • شابک : 9789643624675

درباره احمد غلامی نویسنده کتاب جیرجیرک | احمد غلامی


نظرات کاربران درباره کتاب جیرجیرک | احمد غلامی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جیرجیرک | احمد غلامی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل