دربارهی کتاب تهران در بعد از ظهر اثر مصطفی مستور
در کتاب "تهران در بعد از ظهر"، مجموعهای از داستان های کوتاه مصطفی مستور، نویسنده معروف ایرانی را میخوانیم. کتاب تهران در بعد از ظهر، از 6 داستان کوتاه تشکیل شده است و مصطفی مستور، نویسنده آن تاکنون توانایی و خلاقیت خود را در نوشتن داستان های کوتاه به اثبات رسانیده است و به همین دلیل عموم خوانندگان با سبک و سیاق نوشتههای او آشنا هستند.
مستور، مانند سایر کتاب هایش، در این کتاب نیز از این شیوه که به شخصیت ها و داستان های دیگرش در یک کتاب یا کتاب دیگر ارجاع می دهد، استفاده کرده است و این روش هم باعث جذابیت داستان ها می شود و هم خواننده را علاقه مند می کند تا سایر داستان ها و کتاب های او را بخواند.
عنوان کتاب و طرح روی جلد آن، گواهی می دهد که نباید محتوای داستان ها از وقایع مثبتی در شهر تهران سخن بگویند، لکه های روی جلد و اینکه بعد از ظهر تهران است و نه روز یا شب، همگی چنین تاثیری دارند. به علاوه، هیچ صحبتی از کار، فعالیت،ترافیک و کار خانه به میان نمی آید، بلکه کتاب فضاهای بسیار محدودی را در بر می گیرد.
داستان های کتاب همه در مناطق بالای شهر رخ داده اند و از مرکز و جنوب شهر خبری نیست. نویسنده، این کتاب را به یک خانم هدیه کرده است و نقش زنان هم در داستان ها بسیار پر رنگ بیان شده است،اما در میان داستان ها، دیدگاه فلسفی خاصی از نقش و هویت زن در جامعه، به نمایش در نیامده است. زبان نویسنده، مانند سایر کتاب های او بسیار روان، ساده، شیوا و جذاب است.
بخشی از کتاب تهران در بعد از ظهر؛ نشر چشمه
"سلام سوفی.
نامه هایت دیشب رسید. هر دو باهم. هنوز عادت دو نامه باهم فرستادن را ترک نکردهای. یا هیچ نامه ای نمی فرستی یا دوتا دوتا باهم. مرسی. به خاطر نامه ها و آن اس ام اس معرکه ی امروز صبح و تلفن خوب دیروز بعد از ظهر و سه تا ایمیل دیشب و چیزهای دیگر. مرسی به خاطر همه چیز.
من البته هنوز نامه هایت را باز نکرده ام و فعلاً هم خیال ندارم آنها را باز کنم. ایمیل ها را هم باز نکرده ام. شاید بعدها آن را خواندم، اما فعلا تصمیم ندارم. منظورم از بعد ها زمانی است که بتوانم بخوانم شان. خب، الان نمیتوانم. یعنی از باز کردن نامه یا ایمیل یا حتی جواب دادن به تلفن هایت می ترسم. راستش دلم برای خودم می سوزد.
این اولین باری است که توی زندگی دلم برای خودم می سوزد. تا حالا بارها خودم را با قساوت تمام آزار داده ام. با قساوت تمام کشته ام؛ با بمب های کوچک و بزرگی که توی روحم جاسازی کرده ام. بمب هایی که وقتی منفجر شده اند تا مدت ها نمی توانسته ام از جایم تکان بخورم. با عشق های ناممکن و دوست داشتن های شدیدی که از همان اول می دانسته ام راه به جایی نمی برند.
تا حالا هزار بار از خودم پرسیده ام که وقتی نمی توانی تا آخر یک عشق بروی چرا عاشق می شوی؟ نمی دانم توی آن نامه ها و ایمیل ها چه نوشته ای، اما هرچه باشند نمی خواهم بخوانم شان. این طوری راحت ترم. اینطوری کمتر رنج می کشم. اگر توی آنها بمب .گذاشته باشی یا گل رز، من نه گل رز را می خواهم نه بمب را.
من می خواهم تا آنجا که در توان آدمی مثل من است فراموشت کنم. تو را. چشم هایت را. موهایت را که مدام از لایه روسری ات می ریزند روی صورتت. دست هایت را که با آن انگشتری نگین سبز و ساعت فانتزی صفحه بزرگ دخترانه شان دلم را آشوب می کنند. خب، من خسته ام. خسته شده ام. از عاشقیت و دوست داشتن های شدید. من واهمه ای ندارم از اینکه هزار بار اعتراف کنم در برابر معصومیت سفید و روشنی مثل زن، درمانده می شوم."
خرید کتاب تهران در بعد از ظهر
کتاب تهران در بعد از ظهر اثر مصطفی مستور از نشر چشمه، به همراه سایر کتاب های رمان ایرانی را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
فهرست
هیاهو در شیب بعد از ظهر
چند روایت معتبر درباره بهشت
تهران در بعد از ظهر
چند روایت معتبر درباره دوزخ
چند روایت معتبر درباره برزخ
چند مسئله ساده
- نویسنده: مصطفی مستور
- انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب تهران در بعد از ظهر | مصطفی مستور
دیدگاه کاربران