محصولات مرتبط
کتاب داستان های ارواح اثر رکس کالینگز با ترجمه ی دنا فرهنگ در نشر مرکز به چاپ رسیده است.
کتاب حاضر مجموعه داستان های کوتاهی را با مضامین حضور روح در زندگی شخصیت های داستان و تاثیرات آن بر روحیه و احساسات آن ها، ارائه می دهد که در دوره ی ملکه ویکتوریا توسط نویسندگان معروفی هم چون "ریچارد هریس بارهام"، "چارلز دیکنز، "الیزابت کلگورن گسکل" و ... به رشته ی تحریر درآمده اند. به عنوان نمونه، در داستان "خوابگاه فرشینه پوش"، شخصیت اصلی قصه، "ژنرال براون"، مردی شایسته و قابل احترام است که به تازگی از جنگ بازگشته و به سوی دشت های غربی سفر می کند. در طی این سفر، به شهر ییلاقی کوچک و زیبایی می رسد و تصمیم می گیرد مدتی را در آن اقامت کند. به دنبال بازدید از این شهر کوچک، توجه براون به سوی برج بلند قدیمی و مرموزی جلب شده و حس عجیبی او را به تماشای درون قصر ترغیب می نماید. از همین روی به مسافرخانه ای در همان حوالی رفته و در رابطه با مالک قصر، پرس و جو می کند. وی در می یابد که این ملک به مردی به نام "لرد فرانک وویل" تعلق دارد؛ مردی که براون در گذشته، سال ها به عنوان دوست دوران مدرسه و هم چنین هم دانشگاهی اش، رابطه ی صمیمانه ای با او داشته. در واقع، "فرانک" پس از درگذشت پدرش، به مقام لرد ارتقا یافته و این قصر را از او به ارث برده است و هم اینک نیز، به همراه چند تن از دوستانش، جهت گذراندن اوقات فراغت، در قصر به تفریح می پردازند؛ "براون" با آگاه شدن از این موضوع، با اشتیاق فراوان، به سوی قصر رفته و با ماجراهایی مهیج و هولناک در آن رو به رو می گردد.
فهرست
مقدمه سر والتر اسکات (1771 – 1832): خوابگاه فرشینه پوش ریچارد هریس بارهام (1788 – 1845): شبح تپینگتون رابرت استفن هاوکر (1803 – 1875): روح بوتادن ادگار آلن پو (1809 – 1849): قلب خبرچین الیزابت کلگورن گسکل (1810 – 1865): داستان ارباب ویلیام میکپیس تکری (1811 – 1863): داستان ماری انسل چارلز دیکنز (1812 – 1870): داستان عموی فروشنده ی دوره ی گرد چارلز دیکنز (1812 – 1870): با کمی شک به آن نگاه شود جوزف شریدان لوفانو (1841 – 1873): شرحی از پریشانی های عجیبی در خیابان اینجر جوزف شریدان لوفانو (1841 – 1873): حکایت شبح یک دست جان لنگ (1816 – 1864): روح فیشر ویلکی کالینز (1824 – 1889): روایت یک مسافر از تختخوابی واقعا عجیب آملیا ادواردز (آملیا ان بلند فورد) (1831 – 1892): کالسکه ی ارواح میس برادون (مری الیزابت مکسول) (1837 – 1892): مهمان اولین رابرت لوییس استیونسون (1850 – 1894): مارکهایم ادیت نزبیت (1858 – 1924): مرمری در اندازه ی انسان اسکار وایلد (1854 – 1900): روح کنترویل مونتگ رودز جیمز (1862 – 1936): خانه ی عروسک تسخیر شده مونتگ رودز جیمز (1862 – 1936): داستان مدرسه برسیوال لندان (1868 – 1927): ترنلی ابی هوارد پیز (1894 – 1974): در سرزمین صخره ای دین ساکی (هکتور هیو مونرو) (1870 – 1916): لارا پیوست: سه داستان واقعی ارواح جیمز هاگ، چوپان اتریک (1770 – 1835): داستان یوفمیا هیوئیت به روایت مردی روحانی: ظهوری روح مانند ادموند لنتال سویفت (1777 – 1875): روح در برج
برشی از متن کتاب
خوابگاه فرشینه پوش سر والتر اسکات (1771 – 1832) حوالی پایان جنگ امریکا، در بین افسرهای ارتش لرد کرنوالیس که در یورک تاون تسلیم شده یا در منازعه ی نامعقول و بدفرجام اسیر شده بودند و حالا به کشورشان برمی گشتند تا ماجراجویی هاشان را شرح دهند و زخم هاشان را التیام بخشند، افسر ارشدی به اسم براون بود؛ افسیری شایسته و مردی محترم به خاطر خانواده و کمالاتش. ژنرال برای کاری به دشت های غربی سفر کرده بود. روزی در انتهای سفر صبحگاهی متوجه شد نزدیک شهر ییلاقی کوچکی است که زیبایی غریب و هویتی کاملا انگلیسی دارد. شهر کوچک با کلیسای قدیمی باشکوهش، که برج قدیمی آن از گذشت اعصار طولانی بر آن خبر می داد، بین چراگاه ها و مزرعه های کوچک ذرتی قرار داشت که با پرچین های چوبی کهنه و بلندی مرزبندی و از هم جدا شده بودند. این جا و آن جا نشانه هایی از نوسازی و تازگی هم به چشم می خورد. فضای کلی شهر نه چندان منزوی و متروک به نطر می رسید و نه پر از هیاهوی تازگی بود. خانه ها قدیمی بودند اما بازسازی کاملی شده بودند و رود کوچک زیبا که سرخوشانه به سمت چپ شهر روان بود، نه با سدی مهار شده بود و نه در کنارش مسیری برای دام هایی بود که قایق ها را یدک کش کنند. در سربالایی ملایمی حدود یک مایلی جنوب شهر در میان درخت های تنومند بلوط و بیشه های انبوه، برجک های قصری به قدمت جنگ های یورک و لنکستر به چشم می خورد، هر چند به نظر می رسید در دوران الیزابت و جانشین او آن را بازستزی کلی کرده اند. ساختمان ملک خیلی بزرگ نبود اما به نظر می رسید هنوز هم مثل گذشته ها در بین دیوارهای آن کسانی اقامت دارند؛ دست کم ژنرال براون از مشاهده ی دودی که سرخوشانه از چند دودکش قدیمی کنده کاری شده که دورشان را گیاه های رونده پوشانده بود بیرون می زد، این طور نتیجه گیری کرد. دیوار باغ به اندازه ی دویست سیصد یاردی در امتداد جاده ی اصلی ادامه داشت و چند جایی از میان ان می شد به منظره ی جنگل آن طرفش که به نظر بسیار انبوه به نظر می رسید نگاهی انداخت. بعد از آن باز هم نظرگاه های دیگری بود؛ از یکی می شد منظره ی وسیع تری را دید و از دیگری می شد از پهلو به برج های استثنایی قصر نگاهی انداخت که همه ی غرابت های سبک الیزابتی را داشت، هر چند بقیه ی قسمت های ساختمان ساده و محکم بودند و به نظر می رسید آن ها را بیش تر برای دفاع ساخته اند تا تظاهر. خوشنود از نگاه های جسته گریخته ای که از لابه لای جنگل دورادور این دژ اربابی به قصر انداخته بود، مسافر ارتشی ما تصمیم گرفت بپرسد آیا قصر ارزش این را دارد که از نزدیک تر آن را ببیند و آیا در آن تصاویر خانوادگی یا اشیای دیگری پیدا می شود که ارزش دیدار غریبه ی کنجکاو را داشته باشد. از باغ دور شد و از راهی تمیز که سنگ فرش مرتبی داشت گذشت و جلو مسافر خانه ی پر ترددی توقف کرد. قبل از این که برای ادامه ی سفرش...
(دوره ی ویکتوریایی و ادواردی) به انتخاب: رکس کالینگز مترجم: دنا فرهنگ ناشر: مرکز
نظرات کاربران درباره کتاب داستان های ارواح - رکس کالینگز
دیدگاه کاربران