محصولات مرتبط
کتاب جزیرهای برای تبعید کاغذپارهها اثر مجید تیموری توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه است که به جنگ و مفاهیم پیرامون آن و همچنین موضوعات انسانی پرداخته است. سیزده داستان کوتاه مدرن، که باید در خلال آنها، انتظار هر گونه اتفاق غیر منتظرهای را داشته باشید. نگاه تردیدآمیز راوی در داستانها، نشاندهنده تخیل قوی نویسنده است. نویسندهای که کاملا غیر قابل پیشبینی عمل میکند و با اسمهای عجیب، حوادث شگفتیساز و هر چیزی که بتوان به آن برچسب اعجابانگیز زد، داستانها را پیش میبرد. قلم و روایتهای این نویسنده بهگونهای است که گاهی در حین خواندن داستانها نیاز مبرمی به پرواز کردن و در زمین نماندن پیدا میکنید. از جادوی قلم او که بگذریم، نکته حائز اهمیت به دل نشستن کتاب او، تصوری است که شما از داستان دارید، اما در واقع آن تصور اصلا واقعی نیست. شما فکر میکنید که میدانید داستان در چه روندی در حال اتفاق افتادن است، اما اصولا این تصور در کتاب مجید تیموری کاملا غلط است. شما هرگز نمیتوانید حدس بزنید در ذهن خلاق این نویسنده چه میگذرد و قرار است شما را همراه داستان تا کجاها ببرد. در حقیقت، برای اینکه بفهمید در داستان چه میگذرد، باید در انتهاییترین قسمت مغزتان، چیزی را جستجو کنید که هرگز ممکن نیست به آن فکر کنید. یعنی باید چیزی را تصور کنید که هرگز تصور نمیکنید! درست است که کمی پیچیده به نظر میآید، اما این پیچیدگی قانون اول کتاب حاضر است. قانونی که نه تنها سخت نیست بلکه کاملا جذاب و دوستداشتنی میباشد. اگر شما هم از آن دسته از افراد هستید که دوست دارید ذهنتان را به چالش بکشید و از خواندن داستانهای دم دستی که از همان ابتدا، انتهایش مشخص است، خسته شدهاید، این کتاب کاملا برای شما مناسب است.
برشی از متن کتاب
جالب است آقا! شما استخدام نشده اخراج شدهاید. نوشته مهر این است: با اخراج متقاضی موافقت میشود. به طبقه همکف میآیی، فرم درخواست دیگری میگیری. ساعت اداری تمام شده است. همیشه همین ساعت دختر کنار دریا میآید. کاغذی را پاره میکند و به دریا میاندازد و شروع به گریستن میکند. به خودم میگویم چرا هر وقت من چیزی مینویسم سر و کله این دختر پیدا میشود و آن کار را تکرار میکند؟ دلم میخواهد قبل از آن که کاغذ را پاره کند و به دریا بیندازد، آن را بگیرم و بخوانم. حالا به این فکر میکنم که توی آن چه چیزی نوشته شده که دختر را برانگیخته میکند. شاید کسی هر روز تلگرافی میفرستد و او را متهم به چیزی میکند. شاید هم عادت کرده هر روز کاغذی را پاره کند و به دریا بیندازد. فقط همین کار باعث گریه کردنش میشود. بیماریای که اصلا اسمش را نمیدانم. شاید دختر هر وقت که میبیند من مشغول نوشتنام میآید و این کار را تکرار میکند و لذت میبرد. شاید هر روز یکی از صفحههای دفتر خاطراتش را میآورد. آن را میخواند و وقتی گذشته خود را به خاطر میآورد، گریهاش میگیرد. داشت یادم میرفت. مرد چندین بار دیگر سوار آسانسور میشود. هر دفعه هم در همان طبقه در باز میشود. چراغهایی که روی فلشها نصب کردهاند روشن میشود، به طرف راست به طرف چپ را میخواند و امضاهایی را از اتاق رو به رو، اتاقهای مجاور، اتاقهای بالایی، اتاقهای معاونها میگیرد. انتهای راهرو مهرش میکند و بالاخره به اتاق رئیس که میرسد، نامه روی میز میافتد. _ جالب است آقا! شما استخدام نشده، تقاضای مرخصی کردهاید... تقاضای وام...، تقاضای انتقال...، تقاضای رتبهای بالاتر...، تقاضای...، تقاضای... . هر بار به طبقه همکف آمدهای. فرم درخواست دیگری گرفتهای و ساعت اداری تمام شده است. دختر رفته است. او که میرود همه چیز به هم میریزد و دیگر نمیتوانم ادامه بدهم. مرد سوار آسانسور میشود. بوی دریا و ماهی را حس میکند. تصمیم میگیرد که از پلهها بالا برود. کاری کردهاند که آسانسور بوی ماهی بدهد.
فهرست
- از نردهبانی که آنجا گذاشتهاند
- من داوطلبم
- جزیره لارنزو
- لیسمانجوی شورشی
- شما نویسنده یا کودتاچی را فراری دادهاید
- تونل فرعی
- آسانسور
- ردیف دوم، صندلی پنجم
- به نفر بعدی علامت میدهند
- اسم اصلی یک نمایشنامه
- ساعت هواخوری
- جای گلولهای در پشت مجسمه
- شترها در جنگ خواب نمی بینند
(مجموعه داستان) نویسنده: مجید تیموری انتشارات: چشمه
مشخصات
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 4
- تعداد صفحه 72
- انتشارات چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب جزیره ای برای تبعید کاغذ پاره ها
دیدگاه کاربران