loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب یک انسان، یک حیوان - ژروم فراری

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب یک انسان، یک حیوان به قلم ژروم فراری و ترجمه ی بهمن یغمایی و محمدهادی خلیل نژادی در نشر چشمه به چاپ رسیده است.

داستان ها، فیلم ها، نمایشنامه ها و حتی تاریخ، پر است از تضاد نیکی و بدی. هابیل و قابیل، شیطان و فرشته و هرچه داستان و اسطوره و واقعیت است، همه نشان دهنده ی کشاکش خیر و شر با همدیگر است. انسان همواره در مرزی بین این دو قرار داشته و اسطوره ها با داستان ها و ماجراهای خود خواسته اند به انسان ها درس اخلاق بدهند. این که عشق، حقیقت، پاکی و صداقت پیروز شده و نیرنگ، دروغ، پلیدی و دشمنی را نابود می کند. اما این ها تنها اسطوره نیستند، ما در زندگی هر روزه ی خود نیز دائما در کشاکش اعمال درست و غلط هستیم. با شدت و حدتی متفاوت. این رمان درباره ی همین است. درباره ی آزمون و خطا کردن ها، انتخاب کردن ها و ماندن در میان خیر و شر. ژروم فراری در کتاب یک انسان، یک حیوان داستان مرد جوانی را روایت می کند که بعد از ماجراهای 11 سپتامبر و فروریختن برج های دوقلو که مرگ انسان های بسیاری را به همراه داشت، تصمیم می گیرد به گروهکی تروریستی بپیوندد؛ وی پس از مدت ها فعالیت سیاسی دوباره به روستا بازمی گردد و به دنبال دختری می گردد که در نوجوانی عاشقش بود. اما دختر کجا است؟ مرد جوان می ترسد، می ترسد که در دنیای کوچک روستایی که زندگی می کند، غرق در روزمرگی شده و به هیچ تبدیل شود. این انفعال در سراسر کتاب موج می زند و کتاب را غرق فضایی پوچ گرایانه می کند. کتاب با این که کم حجم است، اما معنای ژرف در خود نهفته که حکایت زندگی انسان های مدرن است. کتاب تلاش می کند تا پوچی دنیای معاصر را به افزایش جنگ افروزی در جهان نسبت داده و نشان دهد که در جهانی عاری از عشق، جنگ تنها معنای زندگی می شود.


برشی از متن کتاب


به راستی روزگار بدی بود. تو می خواستی بروی و هنگامی که به شدت در تنگنا و فشار قرار گرفتی قصد بازگشت کردی، اما همه چیز چنان که انتظار داشتی پیش نرفت. با وجود تمام هوشیاری ها و تصورات، اوضاع به نحوی اسرارآمیز و دردناک به هم ریخت. تو رفتی، هنگام رفتن کسی تو را در آغوش نگرفت و هنگامی که بازگشتی دیگر کاملا بیگانه بودی. پدر، مادر خانه و روستایت همان ها بودند، اما به نحو غریبی برای هم بیگانه شده بودید. مادرت تو را با عشقی خاموش در آغوش گرفت و بعد هم پدرت. تو بوی آن ها را استشمام کردی، همان بو و عطر پدربزرگ ها، بوی تمام نیاکانی که هرگز آن ها را ندیده بودی، همان بویی که هموراه نگران آن بودی که وجود تو را هم دربربگیرد، همان بوی نم دار و بی مزه ی صابون مارسی، بوی شعله ی هیزم، بوی عرق سرد، ادوکلن و بدن خسته ای که حتا دوش روزانه و مالش لیف زبر هم نمی توانست آن را از بین ببرد... همان بویی که از مدت ها قبل، سراسر خانه را فراگرفته بود. بوی پیری و مرگ، بوی کسی که قبلا آن جا بازی می کرده است. اما این بود دیگر باعث ترس تو نبود، چون آن جا دیگر خانه ی تو نبود. و وقتی نوبت تو هم برسد، این بو در اطرافت پرسه می زند و در نهایت از بین می رود. زیرا این بو دیگر نمی تواند تو را بشناسد و کسی را بیابد تا قانون گذار را اجرا کند. هنگامی که مادرت دست زخمی ات را نوازش داد و احوالت را پرسید، تو دستش را به آرامی گرفتی و بعد از زمانی طولانی او را در آغوش فشردی.

نویسنده: ژروم فراری ترجمه: بهمن یغمایی - محمدهادی خلیل نژادی انتشارات: چشمه

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 5
  • تعداد صفحه 87
  • انتشارات چشمه
  • شابک : 9786002293893


نظرات کاربران درباره کتاب یک انسان، یک حیوان - ژروم فراری


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب یک انسان، یک حیوان - ژروم فراری" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل