دربارهی کتاب بیسوادی که حساب و کتاب سرش میشد
در یک کلبه کوچک در بزرگترین شهر آفریقای جنوبی، «نومبکو مایکی» به دنیا میآید. او از سن پنج سالگی شروع به کار میکند و در ده سالگی یتیم میشود. او به تنهایی خواندن و نوشتن یاد میگیرد بدون آنکه به مدرسه پا گذاشته باشد. تنها وقتی پانزده سال دارد، و رییس تخلیهی چاه بخش B سووتو است، با الماسهایی به ارزش میلیونها دلار از سووتو فرار میکند.
در آغاز این ماجراجویی همه چیز بهم میریزد، او گرفتار مردی به نام «مهندس انگلبرشتفاندِر وست هویزن» میشود که اتفاقی نومبکو را با ماشین خود زیر گرفته بود. نومبکو که به مدت هشت سال باید به عنوان خدمتکار برای این مرد کار کند، در مدتی که در خانهاش اقامت دارد به طور اتفاقی بمب اتم را کشف میکند.
با این حال، دختر غیرقابل توقفِ داستان ما، جسورانه به سمت کشور سوئد فرار میکند جایی که او با دوقلوها به نام هولگر یک و هولگر دو ملاقات می کند که ماموریتی برای نابودی سلطنت سوئد برعهده دارند. به هر ترتیبی، ماجراهای زندگی نومبکو و هولگر اول و دوم به یکدیگر گره میخورد و نومبکو با پادشاه سوئد ملاقات میکند.
«یوناس یوناسون» در این کتاب باری دیگر با ساختن فضایی عجیب و هیجان انگیز آمیخته با طنزی بیهمتا و شخصیتهایی دوستداشتنی و جذاب در بطن وقایع تاریخی مارا شیفتۀ این داستان پرماجرا و دلنشین میکند. داستانهای او به ما نشان میدهند حتی کوچکترین تصمیمات زندگی ما نیز میتوانند پیامدهای گستردهای داشته باشند.
بخشی از کتاب بیسوادی که حساب و کتاب سرش میشد
وقتی گفتوگو ادامه پیدا کرد، نومبکو یک تکه الماس نتراشیده را روی میز گذاشت و پرسید «میدانید این چیست؟»
مأمور کارکشتۀ A که از همهچیز سر درمیآورد. مثلا میتوانست بدون هیچ مشکلی تشخیص بدهد که آیا یک غاز سفالی مربوط به دوران سلسلۀ هان است یا در دهۀ هفتاد در آفریقای جنوبی درست شده است. و توانست بلافاصله تشخیص بدهد که قیمت این قطعه الماس حدودا یک میلیون سکل است.
گفت:« بله، میدانم. منظورتان چیست دوشیزه نومبکو؟»
«منظورم چیست؟ من میخواهم به سوئد بروم، و نه به اولین گودالی که در بوتهزارهای ساوانه یافت میشود!»
مأمور B که برخلاف همکارش احتمالا هنوز نومبکو را دستِکم گرفته بود، پرسید «و به اینمنظور میخواهید به ما رشوه بدهید؟»
نومبکو گفت:« دربارۀ من چه فکری میکنید، آقای مامور؟ نه، با این الماس میخواهم فقط به شما ثابت کنم که توانستم پس از آخرین ملاقاتمان، یک بستۀ کوچک به خارج از محوطه ارسال کنم. و حالا بگویید آیا باور میکنید که من توانسته باشم با کمک یکی از این الماسها چنین کاری را کرده باشم؟ و آیا بعد ـ دوباره با کمک یک از این الماسها ـ تأییدیهای دریافت کرده باشم که بسته به دست گیرنده رسیده است؟ و آیا باور میکنید که یکی از کارکنان محترم پلیندابا که حقوق بسیار کمی دریافت میکند، ترتیب این کارها را داده است؟ یا باور نمیکند؟»
مأمور B گفت «درست متوجه نمیشوم.»
مأمور A زیر لب گفت «ولی من میترسم که درست حدس زده باشم.»
نومبکو لبخندزنان گفت «دقیقا. من متن مکالمهی قبلی را ضبط کردهام که شما در آن به قتل یک شهروند آفریقای جنوبی اعتراف کردهاید، همچنین اعتراف کردهاید که تلاش دارید یک سلاح شیطانی را بدزدید.
یقینا برای هر دوی شما مشخص است که چه پیامدهایی برای شما و کشورتان خواهد داشت، اگر این نوار پخش شود، به وسیلهی... خب، خودتان بگویید... اینکه گفتهام نوار را کجا بفرستند، را برای خودم محفوظ نگه میدارم. ولی گیرنده با رشوهای که دریافت کرده، به اطلاعم رسانده که نوار همان جا است که باید باشد، یعنی خارج از محوطه. اگر بتوانم در عرض بیستوچهار ساعت آینده،نه، معذرت میخواهم، در عرض بیستوسه ساعت و سی و هشت دقیقۀ آینده این نوار را دریافت کنم ـ واقعا وقتی
کتاب بیسوادی که حساب و کتاب سرش میشد اثر یوناس یوناسون با ترجمهی حسین تهرانی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب بیسوادی که حساب و کتاب سرش میشد
یک
درباره ی دخترکی داخل یک کلبه مردی که با مردنش دخترک را از انجا بیرون کشید
دو
درباره ی ماجرایی که آن سوی دنیا اتفاق افتاد، وقتی همه چیز تقریبا برعکس شد
سه
درباره ی یک مجازات سخت، سرزمینی که دچار سو تفاهم شده بود و سه دختر چینی همه فن حریف
چهار
درباره ی امداد گر خوش قلب، دزد دوچرخه و خانم خانه داری که وابستگی اش به نیکوتین هر روز بیشتر می شد
پنج
درباره ی نامه ی بدون امضا، صلح روی زمین و عقرب گرسنه
شش
درباره ی هولگر و هولگر و قلب شکسته
هفت
درباره ی بمبی که وجود نداشت و مهندسی که طولی نکشید که به همان سرنوشت مبتلا شد
هشت
درباره ی یک بازی که مساوی تمام شد، و رئیس شرکتی که اجازه نیافت زندگی کند
نه
درباره ی یک ملاقات، یک اشتباه، و ظهور غیره منتظره
ده
درباره ی یک نخست وزیررشوه ناپذیرو اشتیاق زیاد یک رعیت برای ربودن پادشاهش
یازده
در این باره که چگونه همه چیز اتفاقی درست شد
دوازده
درباره ی خواستگاری روی بمب اتمی و اختلاف سلیقه در قیمت گذاری
سیزده
درباره ی دیدار مجدد و مردی که اسمش برازنده ی شخصیت اش بود
چهارده
دربارهی میهمان ناخوانده و مرگ ناگهانی
پانزده
درباره ی به قتل رساندن یک متوفا و دو انسان بسیار مقتصد
شانزده
درباره ی ماموری که جا خورده بود و اشرف زاده ای که سیب زمینی می کاشت
هفده
درباره ی خطر «فتوکپی دقیق از خود بودن»
هجده
درباره ی موفقیت کوتاه مدت یک نشریه و نخست وزیری که ناگهان آماده ی حرف زدن بود
نوزده
درباره ی ضیافت شام در قصر و ارتباط با آن دنیا
بیست
درباره ی کارهایی که پادشاهان انجام می دهند و کارهایی که انجام نمی دهند
بیست و یک
درباره ی مردی که خودش را می بازد و برادری که به برادر دو قلویش شلیک می کند
بیست و دو
درباره ی جمع و جور کردن و رفتن
بیست و سه
درباره ی فرمانده خشمگین و خانمی که با صدای خوش آواز می خواند
بیست و چهار
در باره ی سعادت وجود داشتن و دماغی که پیچانده شد
- نویسنده: یوناس یوناسون
- مترجم: حسین تهرانی
- انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب بی سوادی که حساب و کتاب سرش می شد | یوناس یوناسون
دیدگاه کاربران