کتاب شرور ترین دختر مدرسه مبصر می شود

معرفی کتاب شرورترین دختر مدرسه مبصر می شود 

کلاسی را تصور کنید که شرورترین دختر مدرسه مبصرش باشد؛ تصورش نیز هیجان انگیز است. معلم های ما همیشه در کودکی از این ترفند استفاده می کردند. پرهیاهوترین بچه ها بهترین مبصرها هستند. حالا این اتفاق برای الیزابت افتاده است. او در مدرسه ی وایتلیف درس می خواند و بالاخره به آرزویش رسیده است. یعنی از این به بعد مسئولیت بچه ها بر عهده ی اوست. اگر کسی شکایتی از دیگری داشته باشد، به سراغ الیزابت می رود، هر کدام از بچه ها که مشکلی داشته باشند، پیش او می روند. الی باید همه چیز را تحت کنترل و مدیریت خودش داشته باشد. کم کم احساس می کند، آرزویی که داشته، چندان هم دلپذیر نبوده است. روزهای خوش او به مرور به ماجراهای فراوان تبدیل می شوند.

انید بلایتون که خود معلم بوده است، خیلی خوب توانسته است در این کتاب ماجراهای دختران مدرسه ای را توصیف کند. با وجود اینکه داستان مربوط به انگلستان است و در خیلی سال پیش نوشته شده است، اما همچنان از چنان تازگی و شادابی برخوردار است که گاهی بزرگسالان هم به یاد گذشته های خود و دوران مدرسه دوست دارند پای ماجراهای آلیس و آرابلا بنشینند. این داستان می تواند هدیه ی بسیار مناسبی برای بچه های مدرسه باشد و به جذب نوجوانان به سمت کتابخوانی کمک می کند.

برشی از متن کتاب شرورترین دختر مدرسه مبصر می شود 

الیزابت تله می گذارد زندگی در مدرسه روال عادی خود را طی می کرد. بازی ها و مسابقه ها برگزار می شد و برنده ها و بازنده ها مشخص می شدند. بچه هایی که به سوارکاری علاقه داشتند، هر روز صبح قبل از صبحانه بیرون می رفتند تا سواری کنند. رابرت همیشه با الیزابت اسب سواری می کرد و دخترک در طول سواری همین طور وراجی می کرد. یک روز صبح که زیاد هم از روز برگزاری جلسه ی دوم نگذشته بود، رابرت از الیزابت پرسید:«الیزابت، از این که مبصری خوشحالی؟» الیزابت ایستاد تا فکر کند. بعد جواب داد:«خب، خیلی خنده دار است رابرت، وقتی مرا مبصر کردند، بی نهایت به آن افتخار می کردم، البته هنوز هم می کنم، ولی این موضوع به طریقی مرا از بقیه جدا و دور کرده است و من این را دوست ندارم.

جولیان هم دائم مرا متهم به تظاهر می کند در حالی که تو می دانی این طور نیست!» رابرت با لبخند گفت:«نه، تو به هیچ وجه متظاهر نیستی. خب، من هرگز یک مبصر یا سرگروه یا چیزی شبیه این ها نبوده ام، ولی اغلب از عمویم می شنوم که قرار گرفتن در راس یک گروه، در ابتدا اصلا خوشایند نیست، البته تا وقتی که به آن عادت کنی و در مقام خودت تثبیت شوی.» الیزابت گفت:«اصلا خوشم نیامد که از ماجراهای آرابلا بی خبر ماندم. حس کردم کنار گذاشته شده ام. ترم پیش من از همه چیز خبر داشتم. فکر می کنم کسی باید جریان آرابلا را به من می گفت.»

فهرست کتاب شرورترین دختر مدرسه مبصر می شود 

• آرابلا می آید
• بازگشت دوباره به مدرسه ی وایتلیف
• چهار شاگرد جدید
• جلسه ی مدرسه
• آرابلا به دردسر می افتد
• آرابلا شکایت می کند
• جلسه به مسئله ی آرابلا رسیدگی می کند
• الیزابت تله می گذارد
• الیزابت دچار شوک می شود
• یک درگیری وحشتناک
• جولیان حیله گری می کند
• آبروی الیزابت می رود
• راز آرابلا پودر عطسه آور
• یک جلسه ی جنجالی
• الیزابت پیش ویلیام و ریتا می رود
• خوش قلبی! جولیان خیلی بامزه است
• خبرهای تکان دهنده برای جولیان
• جولیان قول مردانه می دهد
• ارتین الیزابت را غافلگیر می کند
• وارتین واقعا یک معما است
• یک مسابقه ی مدرسه ای و چیزهای دیگر
• یک شانس برای مارتین
• ماجرایی برای الیزابت
• پایان خوشایند

• نویسنده: انید بلایتون
• مترجم: آتوسا گلکار
• انتشارات: چشمه