دربارهی کتاب استخوان خوک و دست های جذامی اثر مصطفی مستور
مصطفی مستور هنگام نگارش کتاب استخوان خوک و دست های جذامی، به شدت تحت تاثیر کتاب ده فرمان کریستف کیشلوفسکی بوده است. در واقع این اثر ایرانیزه شدهای است از ده فرمان. جریان اعضای 7 واحد از یک برج است که مانند دیگر مردمانی که در شهر زندگی می کنند تنها از حضور همدیگر آگاه هستند و با هم تعامل چندانی ندارند.
طبقه چهارم جوانی خلافکار زندگی می کند که نقشه ی قتلی را در سر دارد. در طبقه ای دیگر دختری است که با تن فروشی روزگار می گذراند. در طبقه ی هفتم جوانان مشغول مهمانی هستند و در طبقه ی پایین پسری عکاس با مادرش سکونت دارند؛ و در طبقه ی نهم مردی زندگی می کند که دارای مدرک دکتری است و قصد متارکه از همسرش سیمین را دارد.
در طبقه ی چهاردهم پسری که دارای اختلالات ذهنی است با مادرش زندگی می کند. روایت این پسرک ازهمه ی ماجراها برای ما اهمیت ویژه ای دارد. چراکه به شیوه ای بهلول وار از همه چیز سر در می آورد. و آخرین طبقه استاد نجوم همراه همسرش که متخصص زنان و زایمان است با پسرشان که سرطان دارد زندگی می کنند. غم، عنصر مشترکی است که تمام این شخصیت ها را به هم پیوند می دهد. خواندن این کتاب خیلی زمانبر نخواهد بود و خواننده می تواند به آسانی خود را جای هرکدام از شخصیت های کتاب قرار دهد.
بخشی از کتاب استخوان خوک و دست های جذامی؛ نشر چشمه
شب. پنجره ی رو به خیابان آپارتمانی در طبقه ی چهاردهم برج مسکونی خاوران ناگهان باز شد و مردی -اسمش دانیال-انگار کله اش را آتش زده باشند، رو به خیابان جیغ کشید:
«اون پایین دارید چیکار می کنید؟ با شما هستم! با شما عوضی ها که عینهو کرم دارید تو هم می لولید. چی خیال کردید؟ همه تون، از وکیل و وزیر گرفته تا سپور و آشپز و پروفسور، آخرش می شید دو عدد. خیلی که هنر کنید، خیلی که خبر مرگتون به خودتون برسید، فاصله ی دو عددتون می شه صد. صدام رو می شنفید؟ می شید یه پیرمرد آب زیپوی عوضی بوگندو.
کافیه دور تند نیگاش کنید. همین که دور تند نیگاش کردید می فهمید چه گندی زده اید. می فهمید چه چیز هجو و مزخرفی درست کرده اید. حالا با این عجله کدوم جهنمی قراره برید؟ قراره چه غلطی بکنید که دیگرون نکرده ند؟ واسه ی چی سر یه مستطیل یا مربع خاکی دخل هم رو در می آرید؟ بدبخت ها! شما به خوبی خود بدبخت هستید، دیگه واسه ی چی اوضاع رو بدتر می کنید؟»
لحظه ای سکوت کرد و نفسش را بیرون داد. با آستین عرق پیشانی اش را گرفت و بعد، باز فریاد کشید. این بار بلندتر:
« از یه طرف تا چشاتون به هم افتاد، اولین کاری که می کنید، یعنی آسون ترین کاری که می کنید اینه که عاشق همدیگه می شید. لعنت به شما و کاراتون که هیشکی ازشون سر در نمی آره. عاشق می شید و بعد ازدواج می کنید. صدام رو می شنفید؟....»
مادرش، پیرزنی لاغر و استخوانی، آمد کنار پنجره و تکه کاغذی را گذاشت توی دستش:«ببین شماره اش چنده؟ رادیو گفت با کوپن دویست و چهل و سه شکر می دن.
خرید کتاب استخوان خوک و دست های جذامی
کتاب استخوان خوک و دست های جذامی اثر مصطفی مستور از نشر چشمه، به همراه سایر کتاب های رمان ایرانی را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
- نویسنده: مصطفی مستور
- انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب استخوان خوک و دست های جذامی
دیدگاه کاربران