کتاب شب ممکن | محمدحسن شهسواری

درباره کتاب شب ممکن 

شهسواری شب ممکن را در سال 1388 منتشر کرد. این داستان دارای 5 فصل است که در هر کدام یک راوی متفاوت داستانی را با زاویه ی دید خودش تعریف می کند. این کار اثر را دارای ارزش بی نظیری می کند. شاید از یک نظر کتاب ما را به یاد «سیمای زنی در میان جمع» هانریش بل بیندازد، شاید شهسواری نگاهی به این کتاب انداخته، ما نمی دانیم اما در مجموع ارائه ی روایات مختلف و ضد و نقیض درباره ی پدیده ای واحد ذهن مخاطب را به خوبی به چالش می کشد. اثر پر است از ساختارشکنی و نکات غافلگیر کننده تا جایی که نویسنده در پایان کار بهترین مهره اش را ارائه می کند و خواننده را به حال خود رها می کند. "شب ممکن" به خوبی روابط آدم ها در دنیای مدرن را به تصویر می کشد. روابط پیچیده ی آدم ها بایکدیگر و دروغ و خیانت ها به شیوه ای نه سخیف، بلکه ساختارمند در این کتاب آورده شده است. هدف نویسنده نوشتن اثری پوچ و بی مایه مانند سریال ها یا کتاب های زرد نیست. بلکه نویسنده قصد دارد چیزی را بیان کند که شاید خیلی ها تاکنون آن را پشت پرده نهان کرده اند. نویسنده ی کتاب شاید به خوبی با افرادی که ژست روشنفکری می گیرند نیز آشنایی داشته چراکه تصویری که از این افراد ارائه می کند به شدت واقعی و گیرا است. کتاب «شب ممکن» کتابی است صاحب سبک که مانند آن کمتر نوشته شده است.

برشی از متن کتاب شب ممکن

بی شک بی تو، بارها و بارها خواهم خندید. می دانم این قدر سر به هوا هستی و شاید بزرگوار که حتا یادت نمی آید یک روز قسم خوردم دیگر بی تو نخندم. وقتی حرفی می زنم، مثل آن روزی که قسم خوردم دیگر محال است بی تو بخندم، واقعا فکر می کنم دارم یقینی ترین حقیقت عالم را می گویم... یادت می آید؟ روز بعد از آن شب بود. درست تر بگویم شب بعد از آن شب بود. همان شبی که به قول تو هر دو با هم ناگهان بزرگ شدیم. اگر بخواهم رمانتیک شوم، زیادی رمانتیک شوم، باید بگویم گاهی که دست از شوخی برمی داشتی و جدی حرف می زدی، کلمه ها یک طور دیگر می شدند. چرا مزخرف می گویم! یک طور دیگر یعنی چی؟ من که به قول تو نانم را از کنار هم گذاشتن کلمه ها می خورم چرا نمی توانم به جای «یک طور دیگر» چیزی مناسب، مناسب معنای کلمه ها، گاهی که دست از شوخی برمی داشتی و جدی حرف می زدی، انتخاب کنم؟ مثل «ناگهان» و «بزرگ» که وقتی تو صبح، دراز کشیده توی تخت به من گفتی، ناگهان بزرگ شدند. شب همان روزی را می گویم که تولد من بود و تو برخلاف حالا که آرام دراز کشیده ای، یک جا بند نمی شدی. رستوران بوف بودیم. سمیرا هم بود و تو سفارش کوبیده ی پپرونی با سس قارچ دوبل دادی. پیش از آن هی به ما می گفتی تو را به جان هر که دوست دارید بگذارید امشب مثل آدم تمام شود. ما، من و سمیرا کاری باهات نداشتیم. حداقل من کاری باهات نداشتم. بدم نمی آمد کمی خوش بگذرانیم، اما تو را تشویق به کاری نمی کردم.

خرید کتاب شب ممکن

کتاب شب ممکن نوشته ی محمدحسن شهسواری می باشد که توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است را می‌توانید از سایت کتابانه خریداری نمایید.

نویسنده: محمدحسن شهسواری انتشارات: چشمه