کتاب غرامت مضاعف - جیمز ام. کین

کتاب غرامت مضاعف نوشته جیمز ام. کین با ترجمه بهرنگ رجبی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

این کتاب یکی از بهترین رمان های سبک جنایی است و از همان روزهای اولیه منتشر شدنش به چنان محبوبیتی رسید که تنها یک سال پس از انتشار با اقتباس از داستان آن یک فیلم سینمایی ساخته شد که جزو آثار مطرح دنیای سینما به حساب می آید. داستان در مورد زنی مکار و پول پرست است که تصمیم دارد شوهرش را در یک صحنه سازی به قتل برساند تا بتواند از شرکت بیمه غرامت مضاعفی دریافت کند. "والتر هاف" که یکی از مامورین شرکت بیمه است در طراحی نقشه این قتل به این زن کمک می کند. او که سال ها در شرکت بیمه کار کرده، اکنون به همه راه و چاه های گرفتن غرامت از بیمه واقف است و تصمیم می گیرد با این زن حیله گر همکاری کند. جرقه های آشنایی والتر و این زن، زمانی زده می شود که این مامور بیمه برای تمدید قرارداد خودروی آقای "دیتریکسن" به منزل او می رود و متوجه می شود که او در منزل حضور ندارد. والتر به همسر این مرد علاقه مند می شود و هنگامی که این زن برای دسیسه علیه شوهرش نزدش می آید به او نه نمی گوید. جیمز ام. کین این ماجرا را از روی یک پرونده واقعی قتل روایت کرده است. این نویسنده در جریان این قتل به عنوان خبرنگار در دادگاه های خانم "راث اشنایدر" که همسرش را در صحنه سازی به قتل رسانده بود حاضر می شد و ایده نوشتن چنین داستانی از آن زمان به ذهنش خطور کرد. کین در این کتاب از انسان نماهایی می نویسد که برای رسیدن به پول هر کاری می کنند و حتی برای لحظه ای به قربانی شان فکر نمی کنند. این نویسنده خبره از جایی داستان را به اوج خود می رساند که این شخصیت ها با عذاب وجدان شان دچار کشمکش می شوند و نوعی پیشیمانی را در وجودشان احساس می کنند.

برشی از متن کتاب

زنه شروع کرد به همین جور حرف زدن من هم کاری نمی تونستم بکنم غیر اینکه پا به پاش برم. ولی وقتی آدم به کلی جماعت بیمه می فروشه - این قدری که من می فروشم - دیگه بر اساس حرف‌ هایی که می‌ زنند قضاوتشون نمی کنه. آدم احساس میکنه که بده بستون با طرف چطور داره پیش میره من بعد یه مدتی فهمیدم اتومبیل کلاب مطلقاً برای زنه نیست شاید برای شوهرش بود ولی برای اون نه. قضیه یه چیز دیگه بود و این حرف های الان چیزی نبود غیر وقت‌ کشی. فکر کردم ممکنه یه جور پیشنهاد تقسیم کارمزد دلالی باشه که شاید اینجوری بتونه بدون دونستن شوهره ده تایی از ماجرا کاسب بشه. از این جور قصه ها تو کار ما  زیاده.منم داشتم فکر می کردم چی بهش بگم. مامور های محترم و معتبر بیمه قاطی این جور کارها نم یشن من شروع کردم توضیح دادن اخلاقیات والای صنعت بیمه که درست هم نمی دونستم چیه چقدر هم می‌خواستم خودم و آدم خوب نشون بدم. ولی یهویی نگاهم کرد و حس کردم یه چیزی از پشم صاف خزید تا تو ریشه‌ های موهام. -شما بیمه تصادف هم دارین؟ شاید این حرف اون معنایی را که برای من داشت برای شما نداره. خب اولا این که بیمه تصادف و می فروشن کسی خودش نمی خره مردم تلفن میزنن برات بیمه های دیگه آتش سوزی، سرقت، حتی عمر ولی برای تصادف هیچ وقت. دوما وقتی که پای نقش ناجوری وسط باشه تصادف اولین چیزیه که به ذهن آدم ها میرسه بابتش پول حسابی می‌ دهند و بیشتر از هر نوع بیمه دیگری هویت آدم ها توش مخفیه. تنها بیمه ایه که قراردادش می تونه با کوچکترین اطلاع طرف بیمه شده بسته بشه. برای بیمه تصادف احتیاج به حضور خود بیمه شده نیست. سرش تنها چیزی که می خوان پوله. در این روزها هم کلی مرد هست که داره ول می گرده و برای عشقش مردنش بیش تر از زنده بودنش می ارزه قضیه اینه که خود یارو هنوز خبر نداره از این قضیه. -ما همه جور بیمه ای داریم. حرف و باز کشید به اتومبیل کلاب و من هم سعی کردم ازش چشم بردارم و نتونستم .بعد نشست. -میخواین من در مورد این قضیه با آقای نردلینگر صحبت کنم آقای هاف؟ چرا جای من خودش می خواست در مورد بیمه با شوهره صحبت کنه؟ -خوب هم هست خانوم نردلینگر. -تو زمان صرفه جویی میشه. -زمان مهمه. باید در مورد این قضیه فوری اقدام کنن. ولی بعد نقشه رو به هم ریخت. -بعد از اینکه اون و من حرفامونو زدیم شما می تونید ببینینش فردا شب براتون مناسبه؟ مثلا هفت و نیم؟ اون موقع ما سر شامیم. -فردا شب خوبه. -منتظرتونم. سوار ماشین که شدم داشتم به خاطر ابله بودنم سر خودم داد می‌ کشیدم. اونم فقط چون یه زنی زیر چشمی نگاه انداخته بود بهم .دفتر که برگشتم متوجه شدم کیز داشته دنبالم می گشته. کیز رئیس بخش خسارته. تو تموم دنیا کسل کننده ترین آدم برای همکاریه. آدم حتی نمیتونه بهش بگه امروز سه شنبه است چون بعد حتما باید تقویم و نگاه بندازه بعد چک میکنه تقویم مال امساله یا پارسال بعد سر دربیاره تقویم رو کدوم موسسه چاپ کرده بعد سر در بیاره تقویم آن ها با تقویم سال نمای جهانی می خونه یا نه.

نویسنده: جیمز ام. کین ترجمه: بهرنگ رجبی انتشارات: چشمه