کتاب موسی (ع) پیامبر می شود، جلد سوم از مجموعه ی قصه های پیامبران اثر لاله جعفری و تصویرگری فاطمه رادپور از انتشارات افق به چاپ رسیده است.
در این جلد از قصه های پیامبران به زندگی حضرت موسی (ع) در دوران جوانی و انتخاب او به پیامبری پرداخته می شود. موسی پس از ازدواج با دختر حضرت شعیب (ع) در کنار زن و فرزندانش در شهر مدین زندگی می کردند و موسی به چوپانی و نگه داری از گوسفندان مشغول بود، تا این که تصمیم گرفت به مصر بازگردد و همراه با خانواده اش راهی سفر شدند. فاصله ی مدین تا مصر بسیار زیاد بود و چون آنها با مسیر آشنا نبودند راهشان را گم کردند، تا این که موسی از دور آتشی دید و از خانواده اش خواست منتظر باشند تا او با شعله ای از آتش برگردد تا همگی گرم شوند. زمانی که موسی نزدیک شد متوجه شد نوری که از دور دیده است آتش نیست و متعلق به درختی نورانی است و در همین زمان به ناگهان صدایی از میان درخت شنیده شد که با موسی صحبت می کرد و به او مژده ی پیامبری اش را می داد و ... .
"قصه های پیامبران" نام مجموعه ای است که در آن داستان هایی از زندگی پیامبران الهی برای کودکان به زبانی ساده و نثری دل نشین بازنویسی شده است. اندازه ی کوچک کتاب و متون کم آن در کنار تصاویر جذاب و رنگی شیوه ی جدیدی در این نوع از کتاب ها محسوب می شود. این اثر برای گروه سنی ب و ج مناسب می باشد.
برشی از متن کتاب
موسی (ع) چوپان بود. هر روز گوسفندانش را به دشت و صحرا می برد و با زن و بچه هایش در شهر مدین، زندگی خوب و خوشی داشتند. روزی قرار شد آن ها شهر مدین، شهر پر از خاطره های قشنگ را ترک کنند. آن ها می خواستند به مصر بروند. حضرت شعیب، پدر همسر موسی (ع) وقتی این خبر را شنید، چند تا از گوسفندانش را به آن ها داد. شعیب پیامبر، برای شان دعا کرد که به سلامت به مصر برسند و آن ها را راهی کرد. موسی و خانواده اش، سفرشان را شروع کردند. از مدین تا مصر، راه زیادی بود. راهی دراز و سخت. بیابان بود. شب بود. هوا سرد رود، آن ها در میان بیابان تاریک و سرد، سرگردان ماندند. نمی دانستند از کدام طرف بروند. راه را گم کردند. ناگهان در آن بیابانِ خدا، موسی آتشی دید. خوشحال شد. فریاد کشید: «آتش، آتش. آن جا آتش است.» و به همسرش گفت: «دیگر سوز و سرما تمام شد. آتش را پیدا کردم. می روم شعله ای از آن را می آورم تا گرم شویم.»بعد لبخندی زد و گفت: «از کجا معلوم، شاید آتش راه را هم نشان مان بدهد.» موسی به سوی آتش راه افتاد. به آن نزدیک شد و آن جا درختی را دید. درخت زیبا بود. پر از نور بود. ناگهان از میان درخت ندایی شنید: «ای موسی! من پروردگار جهانیانم. این بیابان جای مقدسی است. کفش هایت را درآور.» موسی اطاعت کرد. کفش هایش را درآورد و زیر درخت گذاشت. ...
نویسنده
" لاله جعفری " داستان نویس، مترجم و کارگردان متولد 1345 اصفهان است. وی دارای مدرک کارشناسی هنرهای دراماتیک از دانشگاه تهران می باشد. از جمله فعالیت او نوشتن فیلم نامه سریالهای تلویزیونی کودک و نوجوان، مسئول جلسات قصه نویسندگان در سروش کودکان 1384، مسئول جلسات قصه نویسندگان در انجمن نویسندگان 1386 و مسئول جلسات قصه نویسندگان در کانون پرورش کودکان و نوجوانان 1387 بوده است. اکثر آثار وی در زمینه کودک و نوجوان می باشد. آثار وی بالغ بر 24 اثر تالیفی، 3 اثر ترجمه و 6 اثر بازنویسی داستان پیامبران در مجموعههای گروهی قصهخردسال در ده جلد میشود. جوایزی نیز به آثار او تعلق گرفته اند شامل پیام برگزیده یکصدمین سالگرد هانس کریستین آندرسن، مجموعه قصه یازدهمین جشنواره مطبوعات، کتاب سال سلام بچهها پوپک 1385 ، کاندید کتاب سال ارشاد 1385، ده جایزهجهانی برای کتاب نگهبان خورشید ، چندین بار کاندید کتاب فصل. از جمله آثارش عبارتنداز: "بوی خوشمزه"، "آن روز، هشت صبح"، "قشنگترین جا"، "عمه نارنجی"، "لنگه جوراب قرمز"، "نقلی و گلی"، مجموعهی "قصههای ساندویچی"، "بزکوهی"، "شلپشلپ"، "موسی(ع) و دو دختر"، "یونس(ع) در شکم نهنگ"،"هدهد در قصر ملکه".
(کتاب های فندق) بازنوشته ی: لاله جعفری تصویرگر: فاطمه رادپور انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب موسی (ع) پیامبر می شود (قصه های پیامبران 3)
دیدگاه کاربران